انشا در مورد اگر رنگ ها نبودند چه می شد؟

انشا در مورد اگر رنگ ها نبودند چه می شد؟

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

اگر رنگ‌ها در دنیا نبودند، زندگی چگونه بود؟ تصور کنید که همه چیز سیاه و سفید بود، مثل یک فیلم قدیمی. دیگر آسمان آبی نبود، خورشید طلایی نداشت و سبزی درختان و زیبایی گل‌ها دیده نمی‌شد.

بدون رنگ‌ها، طبیعت جذابیت خود را از دست می‌داد. دیگر خبری از قشنگی رنگین‌کمان پس از باران نبود. تابستان و پاییز تفاوت چندانی با هم نداشتند، چون برگ‌های زرد و نارنجی درختان دیده نمی‌شد.

حتی زندگی روزمره هم سخت می‌شد. چراغ راهنمایی بدون رنگ قرمز و سبز معنایی نداشت. لباس‌ها همه یک شکل به نظر می‌رسیدند و انتخاب لباس سخت می‌شد. نقاشی‌ها و کتاب‌های مصور دیگر آن زیبایی گذشته را نداشتند.

رنگ‌ها به دنیای ما شادی و تنوع می‌بخشند. آن‌ها احساسات ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند؛ مثلاً رنگ آبی آرامش‌بخش است و رنگ قرمز نشان‌دهنده انرژی و شور. اگر رنگ‌ها نبودند، دنیا جای غمگین‌تری بود.

پس باید شکرگزار وجود رنگ‌ها باشیم که دنیای ما را این‌قدر زیبا و زنده کرده‌اند.

انشا در مورد اگر رنگ ها نبودند چه می شد؟

اگر رنگ‌ها در دنیا نبودند، چه اتفاقی می‌افتاد؟

تصور کنید صبح که از خواب بیدار می‌شوید، به آسمان نگاه می‌کنید. دیگر آن آبیِ روشن و زیبا را نمی‌بینید. همه چیز خاکستری است. درختان سبز، گلها با آن همه رنگِ شاداب و قشنگ، و حتی پرنده‌های رنگارنگ، همه و همه تیره و یکنواخت به نظر می‌رسند.

بدون رنگ‌ها، دنیا شبیه یک فیلم قدیمی سیاه و سفید می‌شود. دیگر خبری از آن لبخندی که با دیدن رنگین‌کمان به لب‌هایمان می‌آید نیست. نقاشی‌ها جذابیت خود را از دست می‌دهند و طبیعت، دیگر آن زیبایی همیشگی را ندارد.

رنگ‌ها به زندگی ما شادی و معنا می‌بخشند. آن‌ها احساسات ما را بیدار می‌کنند و به هر چیزی هویت می‌دهند. پس بیاییم قدر این نعمت بزرگ را بدانیم و در حفظ زیبایی‌های رنگی دنیای اطرافمان بکوشیم.

موضوع انشا اگر رنگ ها نبودند چه می شد؟

من با مادربزرگم کنار خیابان ایستاده بودیم و منتظر بودیم تا از خیابان رد شویم. همان نزدیکی، مردی را دیدم که کنار چراغ راهنما ایستاده بود. به نظر می‌رسید سنش کمی از جوانی گذشته باشد. در دستش یک عصای سفید با نوارهای قرمز داشت. با اینکه هوا دیگر تاریک شده بود و خورشیدی در آسمان نبود، او عینک دودی به چشم زده بود. این صحنه برایم عجیب بود؛ چون قبلاً هرگز کسی با این ویژگی‌ها ندیده بودم. من معمولاً بیشتر به ویترین مغازه‌های رنگارنگ نگاه می‌کنم و کمتر به آدم‌های اطراف توجه دارم.

مادربزرگم به طرف آن مرد رفت و از او پرسید که آیا کمکی لازم دارد. مرد با لبخند تشکر کرد و گفت که نابینا نیست، فقط نمی‌تواند رنگ‌ها را تشخیص دهد و دنیا برای او سیاه و سفید است. یاد تلویزیون قدیمی انباری خانه افتادم، وقتی آن را روشن می‌کردیم، تصاویر همه بی‌رنگ و سیاه و سفید بودند. با خودم فکر کردم که دنیای بدون رنگ چقدر می‌تواند غمگین باشد. هر رنگی حال و هوای خاص خودش را دارد؛ بعضی رنگ‌ها شاد هستند و بعضی دیگر پرانرژی. علاوه بر این، بعضی رنگ‌ها در زندگی ما نقش مهمی بازی می‌کنند. مثلاً در خیابان، رنگ قرمز یعنی توقف، و سبز یعنی حرکت. یا تابلوی قرمزی که رویش ضربدر سفید دارد، یعنی عبور ممنوع. حتی رنگ پوست آدم‌ها هم نشان‌دهنده نژاد و اصل و نسبشان است؛ مثلاً می‌گویند کسانی که پوست تیره‌تری دارند، معمولاً از نوادگان مردم آفریقا هستند.

می‌شود گفت که رنگ‌ها راهنمای ما در زندگی هستند و نبودشان مشکلات زیادی ایجاد می‌کند. مثلاً اگر یک پلیس دنبال دزدی باشد و نتواند رنگ لباسش را تشخیص دهد، ممکن است به راحتی او را در میان جمعیت گم کند. یا در دنیای بی‌رنگ، نمی‌توان فهمید که کدام تخم‌مرغ محلی است و کدام شهری. حتی وقتی لباس‌ها را داخل ماشین لباسشویی می‌اندازیم، اگر دو لباس طرح یکسان داشته باشند ولی رنگشان فرق کند، ممکن است به راحتی با هم قاطی شوند. پس نبود رنگ هم در کارهای کوچک و هم در کارهای بزرگ، دردسرساز خواهد بود.

موضوعات پیشنهادی انشاهای دانش‌آموزی
انشا اختصاصی – نویسنده: حدیثه قاسمی

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *