انشا طنز از زبان کارنامه

انشا طنز از زبان کارنامه

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

کارنامه من حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. انگار که خودش یک آدم است، با یک عالمه حرف دل. این برگه ساده، فقط یک کاغذ نیست؛ راوی روزهای من است. روزهایی که گاهی با خنده و شادی گذشت و گاهی با دغدغه و فکر.

می‌گوید: “آن روز که با انرژی و تمرکز سر جلسه امتحان نشستی، نتیجه‌اش را اینجا می‌بینی.” و بعد با یک نمره خوب، چهره‌اش شکوفا می‌شود. اما گاهی هم، با یک نمره کم، انگار اخم می‌کند و می‌پرسد: “چرا آن روز کمی تنبلی کردی؟ چرا آن فصل را نخواندی؟”

کارنامه مثل یک دوست صادق است. نه چاپلوسی می‌کند و نه قهر. فقط واقعیت را آنطور که هست، نشان می‌دهد. موفقیت‌هایت را جشن می‌گیرد و ضعف‌هایت را بی‌صدا به تو یادآوری می‌کند تا برای بهتر شدن، تلاش کنی.

پس من به کارنامه‌ام به چشم یک دشمن نگاه نمی‌کنم. آن را دوستی می‌دانم که مسیر درست را به من نشان می‌دهد و مرا به سمت پیشرفت راهنمایی می‌کند.

انشا طنز از زبان کارنامه

کارنامه اینجاست! من یک کارنامه معمولی هستم که می‌خواهم حرف‌هایم را به زبان ساده و کمی با شوخی برای شما دانش‌آموزان عزیز بگویم. این متن به شما کمک می‌کند تا بهتر بنویسید و ایده بگیرید. با ما همراه باشید.

موضوع انشا طنز از زبان کارنامه

من یک برگه کاغذ هستم که اغلب دانش‌آموزان با نگرانی زیاد به دنبال گرفتن من به مدرسه می‌آیند. اسم من کارنامه است. من همان برگه‌ای هستم که نتیجه یک سال درس خواندن و تلاش دانش‌آموزان را نشان می‌دهم.

من انواع مختلفی دارم. نوع اول که در طول سال تحصیلی داده می‌شود، استرس کمتری دارد، چون فقط وضعیت درسی دانش‌آموز را در آن زمان مشخص می‌کند. اما نوع دوم که مربوط به پایان سال است، همانی است که خیلی‌ها از آن می‌ترسند.

اگر بخواهم صادقانه بگویم، در گذشته که نمره‌ها به صورت عددی بود، همه چیز شفاف‌تر بود. من به راحتی نشان می‌دادم کدام دانش‌آموز درسخوان است و کدام یک کم‌کار. اما این روزها که کارنامه‌ها توصیفی شده، حتی خودم هم گاهی سردرگم می‌شوم.

حالا دیگر دانش‌آموزان آن استرس قدیمی را هنگام دریافت کارنامه ندارند. معمولاً برای کسانی که درس نمی‌خوانند فقط می‌نویسند “نیاز به تلاش بیشتر”. در گذشته ارزش یک کارنامه به نمره‌های داخلش بود. من با افتخار نمره بیست یک نفر را نشان می‌دادم، یا با جدیت به کسی یادآوری می‌کردم که باید در تابستان درس بخواند.

اما امروز وضعیت فرق کرده. حتی می‌ترسم روزی برسد که ستونی به کارنامه اضافه کنند و بنویسند “نیاز به محبت بیشتر”! شاید معلم‌ها بخواهند با این روش، دانش‌آموزان را به درس خواندن تشویق کنند.

الان من حس یک کارنامه پیر را دارم که روزی قدر و منزلت داشتم، اما امروز کسی به من آن توجه گذشته را ندارد.

اگر بخواهم از خاطرات جوانی‌ام بگویم، روزهای خوبی به یاد دارم. وقتی بچه‌ها با شوق نمره‌های خوبشان را به پدر و مادر نشان می‌دادند و آنها هم هدیه‌ای به فرزندشان می‌دادند، آن روزها اوج ارزش من بود. بعضی خانواده‌ها مرا قاب می‌گرفتند و با افتخار به دیگران نشان می‌دادند.

البته روزهای سخت هم داشتم. وقتی دانش‌آموزی نمره‌های ضعیف می‌گرفت و با ناراحتی مرا پرت می‌کرد. وقتی پدر و مادر مرا پیدا می‌کردند، تازه شروع ماجرا بود. بعد از یک دعوای طولانی و چند ضربه به من، تهدید و توبیخ دانش‌آموز شروع می‌شد. آخر من چه تقصیری داشتم که همیشه در این میان آسیب می‌دیدم؟!

اما این‌ها همه خاطرات گذشته است. حالا بیشتر مدارس کارنامه را به صورت کامپیوتری می‌دهند و از من خبری نیست. اگر هم کارنامه کاغذی باشد، باز هم همان “نیاز به تلاش بیشتر” است که برای من فایده‌ای ندارد.

من آمده‌ام تا به مداد و دفترها هشدار بدهم: با این سرعت پیشرفت تکنولوژی، به زودی شما هم مثل من کنار گذاشته می‌شوید و همه چیز دیجیتالی خواهد شد. از شما خواهش می‌کنم تا زمانی که ارزش دارید، از آن لذت ببرید. از ما که گذشت!

موضوعات پیشنهادی برای انشاهای دانش آموزی
انشا اختصاصی _ نویسنده: محیا بخشی فرد

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *