معنی ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز + داستان

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

پرنده با پرنده‌ی همسان خود پرواز می‌کند و هر جنس به سوی هم‌گونه خود می‌رود.

کبوتر با کبوتر باز با باز، کند هم جنس با هم جنس پرواز

در این بخش، داستان و مفهوم ضرب‌المثل «کبوتر با کبوتر، باز با باز» را از کتاب نگارش پایه ششم بررسی می‌کنیم. امیدواریم این توضیحات برای شما مفید باشد.

معنی ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز

۱. این جمله اشاره به این دارد که معمولاً افراد در یک سطح و جایگاه اجتماعی با هم معاشرت می‌کنند.

۲. هر فردی در نهایت کسی را پیدا می‌کند که با روحیات و سلیقه‌اش هماهنگ باشد.

۳. آدمی باید با کسانی رفت‌وآمد کند که شبیه به خودش هستند.

داستان برای ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز

روزی بود و روزگاری، یک شکارچی بود که هر روز در جنگل و کوهستان، جاهایی که پرندگان برای خوردن دانه جمع می‌شدند، تله پهن می‌کرد. وقتی پرندگان در دام او گرفتار می‌شدند، آن‌ها را در قفس می‌گذاشت و به مغازه بزرگش می‌برد تا بفروشد.

در مغازه او انواع پرندگان بودند: طوطی‌های سبز و زیبا، گنجشک‌ها، قناری‌ها، بلبل‌ها، کبک‌ها و غیره. هر پرنده‌ای به دلیلی مشتری داشت. مردم بلبل و قناری را برای آواز خوششان می‌خریدند، کبک را برای گوشت خوشمزه‌اش، و بعضی هم طوطی می‌گرفتند تا حرف زدن به آن یاد بدهند و همدمی برای تنهایی‌های خود داشته باشند.

هر صبح، پرنده‌فروش قبل از باز کردن مغازه، سری به تله‌هایش می‌زد. پرندگان تازه‌ای را که گیر افتاده بودند، در قفس می‌انداخت و با خود به مغازه می‌آورد.

یک روز، وقتی به سراغ تله‌ها رفت، دید بیشتر آن‌ها خالی هستند. با ناامیدی به آخرین تله رفت و دید چند گنجشک، یک کبک و یک کلاغ سیاه در آن گرفتار شده‌اند. اول کبک و گنجشک‌ها را در قفس گذاشت. می‌خواست کلاغ را آزاد کند که کلاغ عصبانی شد و دستش را نوک زد. دست مرد درد گرفت و به کلاغ گفت: “می‌خواستم آزادت کنم، ولی خودت نخواستی. حالا می‌برمت و در قفس می‌اندازمت تا آدم بشوی!”

کلاغ که تا آن روز پرنده‌ای آزاد بود، به گنجشک و کبک گفت: “ما باید به هر طریقی از دست این مرد فرار کنیم.” آن دو گفتند: “چطور؟ پدران ما هم قبلاً به دام این شکارچی افتادند و نتوانستند کاری بکنند. اگر تو فکری داری، ما با تو هستیم.” کلاغ در طول راه ساکت بود و در ذهنش نقشه می‌کشید. وقتی به مغازه رسیدند، تصمیم داشت همه پرندگان را متحد کند تا با هم راه فراری پیدا کنند.

مرد پرنده‌فروش، قفس کلاغ را کنار قفس بقیه پرندگان گذاشت. کلاغ به دیگران گفت: “به حرف‌هایم گوش دهید. من نقشه‌ای دارم که اگر با هم همکاری کنیم، می‌توانیم آزاد شویم و مثل قبل زندگی کنیم.”

طوطی رنگارنگ و زیبایی که در قفس بود، با غرور گفت: “تو تازه آمده‌ای و هنوز چیزی نمی‌دانی. این گنجشک‌ها را با خودت همراه کرده‌ای و فکر می‌کنی می‌توانی همه چیز را تغییر دهی؟ ما باید سرنوشت خود را بپذیریم.”

کلاغ که چنین پاسخی را انتظار نداشت، گفت: “فکر می‌کنی کی هستی که اینطور حکم می‌دهی؟ چون ادای آدم‌ها را درمی‌آوری، فکر می‌کنی سلطانی؟ اگر آن‌ها با تو مهربان هستند، برای این است که به تو نیاز دارند، نه اینکه واقعاً دوستت داشته باشند.”

طوطی گفت: “حسودیت شده چون صدای من از قارقار تو زیباتر است.”

کلاغ پاسخ داد: “کدام توانایی؟ توانایی که تو را در قفس زندانی کرده است؟ من شکر می‌کنم که مثل تو نیستم و آزادم.”

طوطی گفت: “دیگر حرف نزن! صدای قارقار تو اعصابم را خرد کرد. همین قدر که صدای جیک جیک گنجشک‌ها و بق بق کبوترها را تحمل می‌کنیم، بس است.”

گنجشک‌ها از حرف طوطی عصبانی شدند و گفتند: “صدای ما چه مشکلی دارد؟ اگر بخواهیم برایت آواز می‌خوانیم!” کبوترهای آرام هم گفتند: “طوطی مغرور! صدای ما هم زیباست.”

کلاغ که دید بقیه از طوطی ناراحت هستند، گفت: “هر پرنده‌ای با صدای خودش زیباست. گنجشک با جیک جیک، کبوتر با بق بق و کلاغ با قار قار. طوطی جان، تو از تقلید آدم‌ها لذت می‌بری، پس همین جا بمان. من با بقیه راهی برای فرار پیدا می‌کنم.”

کلاغ نقشه‌اش را اجرا کرد. آنقدر بلند و مداوم قارقار کرد که اعصاب پرنده‌فروش به هم ریخت. کلاغ‌های دیگر که از آن حوالی رد می‌شدند، صدای او را شنیدند و روی شاخه‌های درختان نزدیک مغازه جمع شدند و با هم قارقار کردند.

سر و صدا آنقدر ادامه پیدا کرد که مرد از کار خود پشیمان شد و در قفس کلاغ را باز کرد تا برود. اما در همان لحظه، گنجشک‌ها و کبوترها هم از قفس بیرون پریدند و فرار کردند. فقط طوطی ماند، تا با تقلید صدای آدم‌ها، آن‌ها را سرگرم کند.

و اینگونه است که گفته‌اند:
**کبوتر با کبوتر، باز با باز**
**کند همجنس با همجنس پرواز**

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *