در گذشتههای دور، وقتی خبری مهم پیش میآمد، مردم روشهای ساده اما هوشمندانهای برای رساندن آن داشتند. یکی از این راهها، استفاده از آتش و دود بود. آنها بر فراز تپهها و کوههای بلند آتش روشن میکردند و با کمک دودی که به آسمان میفرستادند، پیام خود را به نقاط دور منتقل میکردند. هر الگوی دود، معنای خاصی داشت و مانند یک زبان رمزی عمل میکرد.
راه دیگر، استفاده از کبوتران نامهبر بود. این پرندگان وفادار پس از طی مسافتهای طولانی، نامههای کوچک بستهشده به پایشان را به مقصد میرساندند. همچنین در برخی مناطق، پیامها با صدای طبل یا شیپور به گوش دیگران میرسید. هر قطعه موسیقی یا ریتم خاص، خبری را اطلاع میداد. گاهی هم افراد تندرو و دوندههای ماهر، مسئولیت جابهجایی پیامهای مهم را بر عهده داشتند و با سرعت زیاد از شهری به شهر دیگر میرفتند.
این روشها اگرچه ساده به نظر میرسیدند، اما در زمان خود بسیار کارآمد بودند و مردم را از رویدادهای مهم باخبر میکردند.

از آنجایی که انسانها به طور طبیعی در کنار یکدیگر زندگی میکنند و به اجتماع وابسته هستند، نیاز دارند با دیگران در ارتباط باشند. به همین دلیل، از روزهای نخست، انسانهای گذشته هم مانند ما به فکر پیدا کردن راههایی برای برقراری ارتباط بودند. این ارتباطات ابتدا با حرکات دست و اشاره شکل گرفت و به مرور زمان تا استفاده از ماهواره و اینترنت پیشرفت کرد. در این نوشته، قصد داریم با هم مروری بر شیوههای انتقال پیام در دوران قدیم داشته باشیم.
روشهای انتقال پیام قبل از اختراع حروف الفبا
در گذشتههای بسیار دور، انسانها فقط از طریق دیدار مستقیم و حرف زدن با یکدیگر در ارتباط بودند. در آغاز، از حرکات دست و اشاره برای فهماندن مقصود خود استفاده میکردند و رفتهرفته با پیدایش زبان، گفتوگو شکل گرفت. برخی از گروهها مانند قبایل، برای فرستادن پیام به دور دستها از دود آتش در روز و نور مشعل در شب بهره میبردند. سرخپوستان نمونه شناختهشدهای در این زمینه هستند؛ آنان با قطع و وصل کردن دود و تغییر رنگ آن، پیامهای مختلفی را به همقبیلهایهای خود میرساندند. اما در هوای بارانی یا مهآلود، استفاده از این روش ممکن نبود و این یک محدودیت بزرگ به شمار میآمد.
انسانهای آن زمان، از آنچه خارج از جامعه کوچکشان میگذشت بیخبر بودند و گمان میکردند تمام دنیا در همین محدوده زندگی آنان خلاصه شده است. این شیوه ارتباطی تا سال ۱۴۵۳ میلادی ادامه داشت. تا این که حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، یک نوآوری بزرگ در یونان رخ داد: اختراع حروف الفبا. این ابداع برای مردمی که شاید سه هزار سال تنها از راه گفتار با هم در ارتباط بودند، نقطه عطفی در تاریخ ارتباطات شد. در حقیقت، الفبا مانند پلی شد میان گفتار و نوشتار. از آن پس، انسان میتوانست به انتقال اندیشههای خود به دیگران، حتی بدون حضور فیزیکی، فکر کند.
روشهای انتقال پیام بعد از اختراع حروف الفبا
پس از به وجود آمدن خط و الفبا، یکی از معمولترین راههای فرستادن پیام، استفاده از پرندههای تربیتشده بود. این پرندهها، مانند کبوتر، عقاب و باز، با تمرین و آموزش یاد میگرفتند که چگونه نامه را از نقطهٔ آغاز به مقصد برسانند.
روش دیگر برای ارسال پیام، به کارگیری سوارکاران تندرو بود. چون این روش هزینهٔ زیادی داشت، بیشتر پادشاهیها و حکومتها از آن استفاده میکردند. برای رساندن پیام به شهرهای دور یا ایجاد ارتباط با سرزمینهای دیگر، از سوارکاران ماهر و سریع کمک گرفته میشد. گاهی برای اطمینان بیشتر، چند سوارکار با هم یک پیام را جابهجا میکردند. در ایران به این سوارکاران «چاپار» میگفتند. ایرانیان باستان با استفاده از اسبهای تازهنفس، نامههای رسمی را به سرعت به جاهای مختلف میفرستادند. بعدها مردم عادی هم برای فرستادن نامههای خود از این روش استفاده کردند. به این ترتیب، سیستم پستی به وجود آمد که هنوز هم از آن استفاده میکنیم. همچنین برای مسافتهای کوتاه، از افرادی که تند میدویدند برای رساندن پیام استفاده میشد که به آنها «نامهرسان» گفته میشد.
در داخل شهرها، پیامرسانی به وسیلهٔ جارچیها انجام میشد. آنها با همراه بردن طبل یا دهل در خیابانها راه میافتادند و با صدای طبل، توجه مردم را جلب میکردند. سپس یک نفر با صدای بلند، متن پیام را برای همه میخواند. بیشتر این پیامها، خبرها و دستورهای حکومتی بودند.
همهٔ این راهها زمان زیادی میبرد. به همین دلیل، انسان به فکر پیدا کردن روشی سریعتر برای انتقال اطلاعات افتاد. سرانجام، با اختراع دستگاه تلگراف در سال ۱۸۳۲ توسط ساموئل مورس انگلیسی، برای اولین بار پیامها با سرعت زیاد و به کمک رمزهای ساده به فاصلههای دور فرستاده شد. در این روش، کلمات با استفاده از سیگنالهای الکتریکی نوشته و ارسال میشدند.
روشهای نوین انتقال پیام
با رشد جمعیت جهان و افزایش آگاهی مردم، نیاز به تبادل اطلاعات نیز بیشتر شد. انسان به ابزاری نیاز داشت تا بتواند پیامهایش را با سرعت بیشتری به دیگران برساند. در سال ۱۸۷۶، دو آمریکایی به نامهای الکساندر گراهام بل و توماس واتسون، تلفن را اختراع کردند. با این اختراع، مردم توانستند صدای یکدیگر را از فاصلههای بسیار دور بشنوند.
تلفن، سرعت برقراری ارتباط را بالا برد. اما چون از سیم استفاده میکرد، هنوز محدودیت وجود داشت. بنابراین، بشر به وسیلهای نیاز داشت که بدون سیم و با سرعتی بالا، اطلاعات را در هوا جابهجا کند و از موانع عبور دهد. این وسیله، رادیو بود.
با اختراع رادیو در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، عصر ارتباطات جمعی شروع شد. برخلاف تلفن یا نامه که برای یک نفر مشخص بودند، پیامهای رادیویی برای همه پخش میشد و هر کس میتوانست به آنها گوش دهد. این نوع ارتباط، کاملاً بر پایهی انتقال پیام به فواصل دور استوار بود.
در آغاز قرن بیستم، با پدید آمدن تلویزیون، انسانها دوباره توانستند ارتباط تصویری و چهره به چهره برقرار کنند، اما این بار در سطحی بسیار گستردهتر و پیشرفتهتر.
با پیشرفت دانش و فناوری، روشهای ارتباط بین مردم نیز دگرگون شد. امروزه دیگر از روشهای قدیمی مانند استفاده از دود یا کبوتر برای فرستادن پیام خبری نیست. ظهور ابزارهای الکترونیکی مانند رادیو و تلویزیون، شکل تازهای به ارتباطات بخشید. در نهایت، این اینترنت بود که به یک غول ارتباطی تبدیل شد و جایگاه تمام ابزارهای قبلی را گرفت. اکنون، بشر حتی پا را فراتر گذاشته و آرزوی برقراری ارتباط با کهکشانهای دیگر را در سر میپروراند.
یخدان ها و یخچال های قدیمی