تحقیق در مورد زندگی گلشن آزادی و آثارش

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

در این نوشته می‌خواهیم با زندگی بانوی بزرگی به نام «گلشن آزادی» آشنا شویم. او یکی از چهره‌های اثرگذار و الهام‌بخش در تاریخ معاصر است که با ایمان راسخ و تلاش بی‌وقفه‌اش، در راه دفاع از ارزش‌های انسانی و دینی گام برداشت.

گلشن آزادی در خانواده‌ای متدین و فرهنگ‌دوست پرورش یافت. از همان سال‌های کودکی، با اصول دینی و اخلاقی آشنا شد و عشق به خدمت به مردم و دفاع از حق در دلش جوانه زد. او در دوران تحصیل، دانش‌آموزی کوشا و علاقه‌مند به علم بود و همزمان، در فعالیت‌های اجتماعی و مذهبی نیز حضور فعالی داشت.

با گذشت زمان و با توجه به شرایط سخت جامعه در آن دوران، گلشن آزادی راه مبارزه در برابر ظلم و بی‌عدالتی را در پیش گرفت. او با وجود همه خطرها و محدودیت‌ها، از بیان حقایق و دفاع از حقوق مردم هرگز هراس نداشت. صداقت و شجاعت او، الگویی برای بسیاری از زنان و مردان زمانه شد.

از ویژگی‌های برجسته او، عبادت و ارتباط عمیق با خداوند بود. اهل دعا و راز و نیاز، و همیشه سعی می‌کرد در همه حال به فرامین الهی پایبند باشد. بخشندگی و کمک به نیازمندان نیز از صفات نیک او به شمار می‌رفت.

گلشن آزادی در طول زندگی پربرکتش، همواره کوشید تا پیام آزادگی و ایمان را به نسل‌های بعد منتقل کند. سرانجام، پس از سال‌ها مجاهدت و خدمت صادقانه، در راه آرمان‌های بلندش جان خود را فدا کرد و به شهادت رسید. یاد و خاطره او همچنان در دل‌ها زنده است و راهش پررهرو.

تحقیق در مورد زندگی گلشن آزادی

زندگی نامه گلشن آزادی

علی‌اکبر آزادی که با نام هنری «گلشن» و همچنین به نام «گلشن آزادی» شناخته می‌شود، روزنامه‌نگار، شاعر و نویسنده ایرانی بود. او از پیشگامان عرصه مطبوعات در استان خراسان به شمار می‌رود. علی‌اکبر فرزند محمد، در تاریخ ۲۱ اوت ۱۹۰۱ میلادی در شهر تربت حیدریه به دنیا آمد.

پدرش که تاجر و اهل یزد بود، زمانی که علی‌اکبر تنها هفت سال داشت، از دنیا رفت. تحصیلات اولیه و اصول اولیه شعر را در زادگاهش نزد استادانی چون احمد سهیلی و احمد بهمنیار آموخت. در سن هجده سالگی به مشهد رفت و کار روزنامه‌نگاری را آغاز کرد. پس از آن، روزنامه‌ای با نام «آزادی» تأسیس کرد و به مدت پنجاه سال بدون وقفه آن را منتشر نمود. او از سن چهارده سالگی شروع به شعر گفتن کرد و مجموعه اشعارش که حدود پنج هزار بیت است، در سال ۱۹۵۳ میلادی به چاپ رساند. علاوه بر این، در زمینه تألیف و تصحیح متون نیز فعالیت داشت.

وی در ابتدا به یادگیری زبان و ادبیات فارسی و عربی پرداخت، اما به دلیل فوت پدر نتوانست تحصیلاتش را ادامه دهد و به ناچار به کار تجارت روی آورد. پس از مدتی، به دلیل علاقه زیاد به شعر و ادبیات، نزد میرزا محمدحسین سهیلی و احمد بهمنیار رفت و از آموزش‌های آنان بهره برد و در نهایت دیوانی با پنج هزار بیت شعر گردآوری کرد.

در سال ۱۲۹۸ خورشیدی به مشهد رفت و در آنجا ابتدا سمت مدیر داخلی روزنامه «مهر منیر» و سپس مدیریت روزنامه «شرق ایران» را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۰۱ خورشیدی، روزنامه «فکر آزاد» را پایه‌گذاری کرد که صاحب امتیاز آن احمد بهمنیار کرمانی بود. در سال ۱۳۰۴ خورشیدی، امتیاز روزنامه «آزادی» را دریافت کرد و برای سال‌های طولانی بدون وقفه آن را منتشر نمود.

علی‌اکبر گلشن پس از انتشار این روزنامه، به گلشن آزادی معروف شد. او در فعالیت‌های خیریه، ملی و فرهنگی نیز مشارکت داشت؛ از جمله خدمت در هیئت مدیره شیر و خورشید سرخ مشهد، عضویت در شورای عالی فرهنگ خراسان و عضویت در انجمن آثار ملی.

گلشن با محمود فرخ خراسانی دوستی نزدیکی داشت و آخرین روز زندگی خود را در خانه او سپری کرد. او در ۲۹ تیر ۱۳۵۳ خورشیدی برابر با ۲۰ ژوئیه ۱۹۷۴ میلادی، در مشهد درگذشت و در باغ خواجه ربیع به خاک سپرده شد.

آثار گلشن آزادی

• مجموعه اشعار: چاپ سال ۱۳۳۲ خورشیدی مطابق با ۱۹۵۳ میلادی.
• داستان‌ها و افسانه‌ها
• پادشاهان و تخت وارونه: یک مثنوی.
• باغستان ادب: کتابی که به معرفی شاعران خراسان در طول دوازده قرن می‌پردازد و گزیده‌ای از سروده‌های آنان را در بر دارد.

نمونه اشعار گلشن آزادی

هر روز از این خانه ویران غم، گروهی می‌روند
و جمعی که هفته بعد از خاطرها محو می‌شوند
این زندگی سزاوار کسانی است که در دنیا
آزادانه زندگی کردند و آزاد از دنیا می‌روند
بعضی مانند غنچه از غم درون‌گیر نشسته‌اند
و آنان که مثل گل با هر بادی پراکنده می‌شوند
زندگی همراه با غم ارزشی ندارد، چه خوب است
آنان که شاد زیستند و با شادی رفتند؟
به برکت عشق، باد صبا و نسیم صبحگاهی
با دسته‌گل به سوی آرامگاه فرهاد می‌روند
ستمگر مباش ای دوست، زیرا بندگان
از پیش تو مانند گلستان از ظلم می‌گریزند

◊◊◊◊◊◊◊◊♦♦♦◊◊◊◊◊◊◊◊◊

چشمان تو آنقدر فریبنده و حیله‌گر است
که هزاران چشم همچون چشم من در پی آن است
جز دیدار تو آرزویی ندارم، اما
همواره آسمان برخلاف خواسته‌های من است
کیست که بتواند به دیدار تو دست یابد؟
کسی که مانند من بیچاره و بداقبال است
از عشق و اراده خود نسبت به تو دست نمی‌کشم
اگرچه در راه عشق تو هزاران مانع است
پا به بازار زیبایی خود بگذار و ببین
برای یک بوسه تو چه هیاهویی است
اگر به دنبال آسایش جهانی هستی، قوی باش
چون در نظام طبیعت، ضعیفان زیر پا می‌مانند
به کارنامه مردان بزرگ بنگر
که عزت و مقام، از آن افراد پرتلاش است
دوره سلطان حسین گذشت و من خوشحالم
که روزگار برخلاف روش نادانان است
چگونه به درد گلشن بیدل برسی، وقتی
زبان گویا در بیان دوری تو لال است

◊◊◊◊◊◊◊◊♦♦♦◊◊◊◊◊◊◊◊◊

آخر کار آسمان دامن خود را بر گلشن می‌افشاند
نظم و آرامش گلشن از بین رفت
بی‌پرده باید سخن گفت، اینک
قلم نابودی فرمان می‌دهد به گلشن
مرگ پرده از پیش چشمانش برداشت
اکنون هر راز پنهانی در گلشن آشکار است
او مردی آزاده بود و از همین رو
این آزادگی نام او در گلشن است
چگونه از فضل و شعرش اینجا بنویسم؟
مگر اینکه دیوانی برای گلشن بسازم
ای دریغ، از ستم روزگار
تمام زندگی در گلشن به زندان تبدیل شده بود
سزاوار است اگر ادیبان همیشه
از جان و دل برای گلشن بگریند
به یاد او شعری سروده شد:
هزاران رحمت از سوی خدا بر گلشن باد

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *