شکوه قاسمنیا، شاعر نامآشنا و پرکاری است که در سال ۱۳۳۵ در شهرستان گهواره از توابع استان کرمانشاه به دنیا آمد. او از همان سالهای نوجوانی به سرودن شعر روی آورد و عشق به ادبیات، مسیر زندگیاش را رقم زد.
قاسمنیا در دانشگاه در رشتهی روانشناسی تحصیل کرد و این آگاهی از دنیای درون انسانها، به عمق و حسآمیزی شعرهایش کمک بسیاری کرد. او سپس به تهران آمد و در حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی به فعالیت پرداخت.
یکی از برجستهترین ویژگیهای کار او، توجه ویژه به دنیای کودکان و نوجوانان است. او برای این گروه سنی، شعرهای بسیاری سروده که سرشار از شادی، بازی با کلمات و مفاهیم آموزشی و اخلاقی است. بسیاری از ما، خاطرهی خواندن کتابهای درسی خود را با شعرهای زیبای او از جمله “در آستین مرقع” به یاد داریم.
علاوه بر این، او برای بزرگسالان نیز آثار ارزشمندی خلق کرده است. شعرهای عاشقانه و آیینی او، از جمله آثار ماندگاری هستند که با زبانی روان و دلنشین سروده شدهاند.
شکوه قاسمنیا با قلم توانا و خیالپرداز خود، توانسته است در قلب خوانندگانش در هر سنی جایی باز کند و نامش به عنوان یکی از چهرههای مؤثر در ادبیات معاصر ایران، به ویژه در حوزهی شعر کودک و نوجوان، ثبت شود.

زندگینامه شکوه قاسمنیا
قاسمنیا، شاعر و نویسنده محبوب کودکان، در سال ۱۳۳۴ در تهران به دنیا آمد. او از چهرههای شناختهشده در زمینه ادبیات کودک و نوجوان است و تا به حال حدود ۴۰۰ داستان و ترانه برای کودکان خلق کرده است.
او فعالیتش در ترانهسرایی را از سال ۱۳۵۸ شروع کرد و یک سال بعد، با نوشتن برای مجله کیهان بچهها، پا به دنیای نویسندگی برای کودکان گذاشت. از او تا امروز ۱۵۰ کتاب برای کودکان منتشر شده است.
قاسمنیا برای کتاب داستان بلند «هلی فسقلی در سرزمین غولها» و نیز برای شعرهای کتاب «کلاغه به خنده افتاد» در یازدهمین جشنواره کتاب کودک و نوجوان کانون پرورش فکری، دو دیپلم افتخار در زمینه شعر و داستان دریافت کرده است. کتاب «هلی فسقلی در سرزمین غولها» همچنین توانست جایزه کتاب سال کودک و نوجوان را در بخش داستان کودک به دست آورد. از دیگر آثار او میتوان به «قصههای شیرین هزارو یک شب» اشاره کرد. همچنین اولین رمان او با نام «کاش یکی قصهاش را میگفت» در سال ۱۳۹۶ چاپ شد و توانست دو جایزه ادبی دریافت کند.
آثار برگزیده ایشان
1. آهنگ برنامهٔ کودک «عمو پورنگ»
۲. شعر تیتراژ برنامهٔ کودک «علی کوچولو»
۳. آهنگهای برنامهٔ کودک «محله بهداشت»
۴. آهنگ برنامهٔ کودک «گنجشکک اشیمشی»
شعر هایی از شکوه قاسمنیا
الو مامان کجایی؟
تو راهی یا اداره؟
زودتر بیا، زودتر بیا
چون موقع ناهاره
این جا کنار سفره
منتظرت نشستم
هنوز غذا نخوردم
با اینکه گشنه هستم
زود بیا تا خودم را
برای تو لوس کنم
می خوام که قبل از غذا
صورتتو بوس کنم
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
شعر مثل انگشتر
مثل یک انگشتره
نگین داره هزارتا
صبح که بشه، دوباره
گم میشه پشت ابرا
ماه سفید و زیبا
تو آسمون نشسته
به دور اون، یه عالم
ستاره حلقه بسته
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
شعر قناری من از شکوه قاسمنیا
تو دفترم می کشم
قناری قشنگی
می خوام که رنگش کنم
با یک مداد رنگی
اما قناری من
بال و پرش رو بسته
چون که مداد زردم
نوک نداره، شکسته
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
شعر به خاطر خروسه از قاسم نیا
خروسه اومد نگام کرد
نگاه به کفش پام کرد
کاکلشو تکون داد
قوقولی قوقو صدام کرد
کفشامو زود پوشیدم
تا مدرسه دویدم
به خاطر خروسه
من سر وقت رسیدم
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
شعر خونهی شیرین
این خونه رو کی ساخته؟
زنبور زیبا ساخته
گوشه به گوشه شو با
شیره ی گل ها ساخته
چه خونهی قشنگی
به که چه قدر شیرینه
راستی که این، بهترین
خونهی رو زمینه
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
شعر صبح تا حالا
صبح تا حالا باباجون
ندیدمت من اصلا
هرکسی در می زنه
می گم بابام حتما
مامان میگه تو رفتی
دنبال یک لقمه نون
من خودتو دوست دارم
نون نمی خوام بابا جون
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
شعر دست کوچولو، پا کوچولو
دست کوچولو، پا کوچولو
گریه نکن، بابات می آد
تا خونه ی همسایه ها
صدای گریه هات می آد
گُشنه شدی؟ شیرت بدم
تشنه شدی؟ آبت بدم
خوابت می آد؟ لالا بکن
تا من کمی تابت بدم
تق و تق و تق، در می زنن
این باباته، صداش می آد
گریه نکن تا بشنوی
صدای کفش پاش می آد
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
شعر عکس خودم
دیروز توی آینه
عکس خودم را دیدم
چه قدر شبیه من بود
به روی او خندیدم
عکس من از آینه
به من نگاهی انداخت
گمون کنم که او هم
عکس خودش را شناخت