حسن تهرانی مقدم، یکی از چهرههای برجسته و تأثیرگذار در تاریخ دفاع از میهن است. او که در تهران به دنیا آمده بود، از همان دوران جوانی عشق به وطن و انقلاب در وجودش شعله میکشید.
او با تلاش و پشتکار بسیار، در زمینههای فنی و موشکی تخصص پیدا کرد و نقش بسیار مهمی در تشکیل و هدایت یگان موشکی در نیروی قدس سپاه داشت. بسیاری، او را یکی از اصلیترین معماران توان موشکی کشور میدانند.
شهید تهرانی مقدم فردی بود سادهزیست، متواضع و سختکوش. او هیچگاه دنبال نام و شهرت نبود و تمام همّ و غمش، خدمت به مردم و تقویت توان دفاعی ایران بود. با وجود مسئولیتهای مهم، مانند یک برادر یا پدر در بین همکاران و زیردستانش حضور داشت و به آنها روحیه و امید میداد.
سرانجام در سال ۱۳۹۰، در حین انجام یک مأموریت مهم علمی و نظامی، بر اثر حادثهای در یکی از پادگانها، به شهادت رسید. او با زندگی پربار و ایثارگرانهاش، یاد و خاطرهای جاودان از خود به جای گذاشت و الگویی شد برای همه کسانی که عاشقانه برای پیشرفت و امنیت این سرزمین تلاش میکنند.

زندگینامه شهید تهرانی مقدم
حسن تهرانی مقدم در ششم آبان سال ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران به دنیا آمد. او یکی از پایهگذاران اصلی صنعت موشکی در ایران و مؤسس توپخانه و یگان موشکی سپاه در دوران هشت سال دفاع مقدس بود. همچنین مسئولیت سازمان خودکفایی و تحقیقات صنعتی سپاه را بر عهده داشت.
به دلیل شغل پدرش محمود تهرانی مقدم که خیاطی میکرد، خانواده او ابتدا به محله شکوفه و سپس به بهارستان نقل مکان کردند. حسن تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در همین محلهها گذراند.
وی پس از اتمام تحصیلات مدرسه، موفق شد مدرک کاردانی و کارشناسی خود را در رشته مهندسی صنایع بگیرد. او از اولین روزهای تشکیل سپاه پاسداران به این نهاد پیوست و در طول جنگ ایران و عراق، به عنوان اولین فرمانده توپخانه سپاه، نقش مهمی در پایهگذاری این واحد ایفا کرد.
پس از آن، تهرانی مقدم مسئولیت توپخانه را به حسن شفیعزاده سپرد و خود به بخش موشکی سپاه رفت و هدایت این یگان را بر عهده گرفت. او در شکلدهی و تأسیس فرماندهی موشکی سپاه نیز نقش اساسی داشت.
تهرانی مقدم پدر موشکی ایران
حسن تهرانی مقدم پس از پایان جنگ، کار خود را در بخش پژوهش و توسعه موشکی سپاه پاسداران آغاز کرد. او در سازمان جهاد خودکفایی سپاه به عنوان مسئول این سازمان فعالیت میکرد. زیر نظر او، چندین موشک در بخش موشکی سپاه طراحی و ساخته شد و به همین دلیل، برخی از همکارانش او را پدر موشکی ایران نامیدند.
همزمان با اوج گرفتن مبارزات انقلابی، او تحت تأثیر برادرش محمد به جمع مبارزان پیوست. در روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب، او به همراه دوستانش در فعالیتهای مخفی، نارنجکهای دستساز تولید میکرد که با استفاده از اتصالات لولههای آب ساخته میشد. در شب ۲۲ بهمن، در میدان امام حسین (ع) (که پیش از این فوزیه نام داشت)، با پرتاب نارنجک، یک خودروی نظامی ارتش را تصرف کرد و سرهنگی که در آن خودرو بود را اسیر گرفت.
تهرانی مقدم در ۲۱ سالگی و در آغاز تشکیل رسمی سپاه پاسداران، به عنوان مسئول اطلاعات منطقه ۳ سپاه شمال انتخاب شد و تا تاریخ ۵۹/۷/۳۱ در این سمت باقی ماند. در آن زمان، درگیریها در مناطق مرزی، بهویژه در کردستان، شدت گرفته بود و این رویدادها باعث شد سپاه در ۱۵ ماه اول فعالیت خود، به ضرورت تقویت توان نظامی پی ببرد.
با این نگرش، تا شهریور ۱۳۵۹ که کشور در آستانه حمله رژیم بعث عراق قرار گرفت، بیشترین توان رزمی سپاه شامل چند گردان محدود بود که با روشهای چریکی و غیرمتداول، با گروههای مسلح ضد انقلاب در کردستان مبارزه میکردند.
سنگینترین سلاحهایی که در آن زمان در اختیار سپاه بود، شامل چند خمپارهانداز، آرپیجی و تیربار میشد. در حالی که در همان شرایط، ضد انقلابیون در کردستان حتی به توپخانه نیز مجهز بودند.
تعداد کل سلاحهای سپاه در آن مقطع، احتمالاً از چند هزار تفنگ G3، کلت، آرپیجی و دهها خمپارهانداز فراتر نمیرفت. پس از عملیات ثامنالائمه که محاصره آبادان شکسته شد، یکی از غنائم بهدستآمده از نیروهای عراقی، یک آتشبار توپخانه ۱۵۵ میلیمتری بود که دشمن در شمال آبادان، بین دارخوین و پل مارد مستقر کرده بود.
این توپخانه بلافاصله تعمیر و آماده به کار شد و در همان منطقه علیه دشمن مورد استفاده قرار گرفت. سه ماه بعد، در عملیات فتح بستان، یک گردان توپخانه ۱۳۰ میلیمتری و یک آتشبار ۱۰۵ میلیمتری پرتغالی از ارتش عراق توسط رزمندگان تیپ ۱۴ امام حسین(ع) اصفهان تصاحب شد. این گردان به دستور حسین خرازی، فرمانده تیپ، سازماندهی شد و در عملیات فتحالمبین از گردانهای بسیجی پشتیبانی کرد.
حاج حسن پس از عملیات ثامنالائمه متوجه ضعف آتش پشتیبانی نیروهای خودی در خطوط مقدم شد. او مدتها در این مورد فکر کرد و سرانجام در پاییز ۱۳۶۰، طرحی برای سازماندهی آتش پشتیبانی (خمپارهاندازها) به صورت منظم و دقیق به حسن باقری ارائه داد.
محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، این نامه را امضا کرد و به حسن باقری داد و او نیز آن را به حسن مقدم سپرد. وقتی حاج حسن نامه را خواند، متوجه شد که این طرح همان پیشنهاد خودش برای سازماندهی خمپارهاندازها به منظور پشتیبانی از نیروهای پیاده است.
در نامه خطاب به فرماندهان قرارگاههای قدس، نصر، فجر و فتح سپاه در جبهههای جنوب نوشته شده بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتیبانیکننده آتشهای خمپارهای سپاه معرفی میشوند؛ لازم است با او همکاری کنید.»
شهید حسن تهرانیمقدم این رویداد را اینگونه نقل میکند: «پس از پایان عملیات فتحالمبین، وقتی گزارش را در سپاه شوش به آقا رشید میدادم، او با خنده گفت: مقدم، برو توپخانه سپاه را سازماندهی کن. برو سراغ توپخانه.»
گفتم: آقا رشید، ما در حال سازماندهی خمپارهها هستیم. در عملیات فتحالمبین (اگر اشتباه نکنم) ۱۴۸ قبضه انواع توپ روسی به غنیمت سپاه درآمده بود. آن زمان سپاه ۹ تیپ داشت. تصمیم گرفتیم که این توپها را جمعآوری و سازماندهی کنیم.
شهید بزرگوار حسن شفیعزاده اولین کسی بود که به سراغش رفتم. پس از عملیات فتحالمبین، او را از تیپ المهدی شوش به نزد خودم آوردم. همراه با آقای محمد آقایی، که از مسئولان توپخانه سپاه بود، و شهید ناهیدی، این جوانان بااستعداد و باهوش را گرد هم آوردیم و توپخانه سپاه را تشکیل دادیم.»
نحوه شهادت شهید حسن تهرانی مقدم
سردار حسن تهرانیمقدم تا آخرین روز زندگی خود، به عنوان رهبر این مجموعه، در حال تلاش برای ساختن یک پایه علمی و دانشی قدرتمند بود. او مشغول فعالیتهای پژوهشی و فنی بود و در روزی که به شهادت رسید (۲۱ آبان ۱۳۹۰) در پادگان امیرالمومنین(ع) در شهرستان ملارد، در حال آمادهسازی برای یک آزمایش موشکی بود. در اثر انفجار انبار مهمات، جان خود را از دست داد و به همرزمان شهیدش (احمد کاظمی، حسن شفیعزاده، حسن غازی، غلامرضا یزدانی، علیرضا ناهیدی، مصطفی تقیخواه و …) پیوست.
وصیت نامه شهید تهرانی مقدم
در بخشی از وصیتنامه شهید حسن تهرانی مقدم، بر اهمیت برپایی مراسم سوگواری برای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) تأکید شده است. او نوشته است: «هر وقت به یاد من افتادید، برای خوشحالی من، یاد و ذکر اهل بیت(ع) و بیان مصیبتهای حضرت اباعبدالله و ائمه اطهار(ع) را زنده کنید.»
بعد از شهادت او، خانوادهاش در میان وسایل شخصی وی، یک دستمال مشکی پیدا کردند که روی آن یادداشتی از خود شهید چسبانده شده بود. در این یادداشت، او خواسته بود که این دستمال همراه او دفن شود و در قبرش بگذارند. این دستمال، همان پارچهای بود که شهید تهرانی مقدم در مراسم عزاداری محرم، با آن اشکهایش را پاک میکرد.
روی کاغذی که به دستمال الصاق شده بود، با خط خود شهید نوشته شده بود: «عنایت فرموده و این دستمال مشکی را در کفن بنده قرار دهید. حسن مقدم.»
مطابق با این خواسته، دستمال مشکی در کنار پیکر او به خاک سپرده شد.
زینب تهرانی مقدم، دختر این شهید، در این باره میگوید: «این دستمال در کمد شخصی پدرم نگهداری میشد. این همان پارچهای است که پدرم در روزهای سوگواری امام حسین(ع) با آن اشک چشمانش را پاک میکرد.»
بر من لباس نوکری ام را کفن کنید/ نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است