تحقیق در مورد زندگی ابن حسام خوسفی + آثار و نمونه اشعار

زندگی ابن حسام خوسفی

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

ابن حسام خوسفی، شاعر و عارف نامدار سده نهم هجری، در منطقه خوسف از توابع بیرجند دیده به جهان گشود. او در خانواده‌ای اهل دانش و ادب پرورش یافت و از کودکی با فرهنگ و شعر آشنا شد.

ابن حسام از جمله شاعران پارسی‌گوی است که به سرودن شعرهای پرمعنا و عرفانی شهرت دارد. او در اشعارش از عشق الهی، اخلاق و پندهای زندگی‌ساز سخن می‌گوید. زبان شعر او ساده و روان است و هرکس آن را بخواند به عمق معانی آن پی می‌برد.

یکی از ویژگی‌های برجسته ابن حسام، خوش‌قلمی و هنر او در ترکیب کلمات است. او با مهارت تمام، مفاهیم بلند را در قالب واژه‌هایی زیبا و تأثیرگذار می‌ریخت. بیشتر شعرهای او رنگ و بوی عرفانی دارند و خواننده را به تفکر و تامل دعوت می‌کنند.

از ابن حسام آثار ارزشمندی به یادگار مانده که دیوان اشعار او از مهم‌ترین آن‌هاست. این دیوان شامل قصیده‌ها، غزل‌ها و قطعه‌های زیبایی است که هر یک گنجینه‌ای از معانی ناب به شمار می‌روند.

ابن حسام تنها یک شاعر نبود، بلکه معلم اخلاق و راهنمای دل‌ها نیز بود. او با سرودن شعرهای نغز و پرمحتوا، همواره مردم را به سوی نیکی و دانایی رهنمون می‌ساخت. امروزه پس از گذشت سده‌ها، اشعار او همچنان تازگی و ارزش خود را حفظ کرده‌اند.

زندگی ابن حسام خوسفی

مولانا محمد بن حسام‌الدین حسن بن شمس‌الدین محمد خوسفی، که به ابن‌حسام شهرت دارد، در سال‌های ۷۸۲ یا ۷۸۳ هجری در روستای خوسف از توابع استان خراسان جنوبی به دنیا آمد. از جمله آثاری که از این شاعر ایرانی به جای مانده، می‌توان کتاب‌های خاوران‌نامه، نظم نثر الالی، دلائل النبوه، نسب‌نامه و همچنین دیوان شعر او را نام برد. دیوان ابن‌حسام شامل شعرهایی با قالب‌های گوناگون مانند ترجیع‌بند، مسمط، قصیده و ترکیب‌بند است.

او در سرودن قصیده از شاعران بزرگی مانند ظهیر فاریابی، انوری، سلمان ساوجی و خاقانی شروانی الهام گرفته است. خاوران‌نامه، که یکی از برجسته‌ترین آثار او محسوب می‌شود، با الهام از سبک شاهنامه فردوسی سروده شده است.

زندگی نامه ابن حسام خوسفی

خانواده ابن حسام به مدت نُه نسل، از دانشمندان و راهنمان دینی بودند. پدربزرگ او به نام شمس‌الدین زاهد، به خاطر پرهیزگاری و عبادت بسیار مشهور بود و زندگی خود را به دور از تجملات و با سادگی می‌گذراند.
دولتشاه سمرقندی در مورد او نوشته است: «از دهقنت نان حلال حاصل کردی و گاو بستی و صباح که به صحرا رفتی تا شام اشعار خود را بر دسته‌بیل نوشتی». به همین دلیل، بسیاری از پژوهشگران معتقدند که ابن حسام به کشاورزی اشتغال داشته است. او از سرشناسترین شاعران شیعه در دوران خود به شمار می‌رفت.
ابن حسام در سال ۸۷۵ هجری قمری از دنیا رفت و آرامگاه او در سال ۹۲۰ بر روی یک تپه سنگی در میان زمین‌های کشاورزی خوسف ساخته شد. این بنا ابتدا در دوره صفویه ایجاد شد و سپس در دوره قاجار تغییراتی در آن صورت گرفت.
مقبره او یک ساختمان کوچک هشت‌ضلعی است که داخل آن به شکل یک صلیب طراحی شده است. سقف بنا گنبدی شکل است و در مرکز آن یک کلاه‌فرنگی وجود دارد. در این بخش، روزنه‌هایی برای ورود نور و تهویه هوای داخل آرامگاه در نظر گرفته شده است. همچنین در داخل مقبره، کتیبه‌ای کاشیکاری شده به رنگ سفید دیده می‌شود که با اشعار ابن حسام تزیین شده و دورتادور فضای داخلی را پوشانده است.

آثار ابن حسام

دیوان اشعار: این کتاب مجموعه‌ای از شعرهاست که شامل قصیده‌ها، غزل‌ها و انواع دیگر شعر می‌شود.

نثر اللالی: این اثر یک منظومه شعری است که به صورت مثنوی سروده شده و در آن سخنان حکیمانه و ستایش‌های مربوط به علی بن ابی‌طالب گردآوری شده است.

خاوران‌نامه: این کتاب یک داستان حماسی مذهبی است که در قالب شعر و با وزن مشابه شاهنامه فردوسی در سال ۸۳۰ هجری قمری نوشته شده است. موضوع خاوران‌نامه درباره نبردهای علی بن ابی‌طالب (ع) در منطقه خاوران به همراه مالک اشتر، و همچنین رویارویی با قباد پادشاه شرق و تهماسب‌شاه است. به گفته ابن حسام، این داستان از یک کتاب عربی به شعر فارسی درآمده است. این منظومه با ستایش خدا و مدح محمد (ص) پیامبر اسلام و دیگر امامان شیعه آغاز می‌شود. خاوران‌نامه را با نام تازیان‌نامه نیز می‌شناسند.

نمونه اشعار ابن حسام خوسفی

دلدار من چنان است که دلم اسیر موهای پیچان و خال زیبای اوست
عاشقانش از جام وجودش، شراب عشق را سرکشیده‌اند
آن چشم فریبنده‌اش آنقدر پر از جاذبه است که هر کجا را می‌نگرد، فتنه‌ای به پا می‌کند
وصف زیبایی‌های او فراتر از حد توان بیان است
هر چه خردمندان جهان بگویند، تنها بخش کوچکی از حال و هوای عشق به اوست
کودکی که تازه الفبا می‌آموزد، در مکتب اسرار عشق، رازگوی رازهای نهان اوست
آن تجلی پرجلالی که کوه را از جای می‌کند، تنها پرتوی کوچک از فروغ با عظمت اوست
ای دوست، روی خود را نشان ده تا جانم را پیشکش تو کنم
چون در لحظه رحلت، چشمان تو به استقبالم خواهد آمد
من روی خوشبختی را در آفتاب رخسار او جسته‌ام
چون خورشید دولت در سایه اقبال او می‌درخشد
هر کسی را محبوب و مقصودی دیگر است
اما نظر ما تنها به ایلیا و خاندان اوست
کاش همای سعادت بر من سایه بیفکند
آن مرغ فرخنده اقبال که زیر پر و بال اوست
این مگس ناچیز چگونه جرات می‌کند بر سفره بخشش او بنشیند؟
چون آسمان همانند نانی بر خوان بزرگواری اوست
فردای قیامت، ابن حسام می‌تواند با خوشحالی نامه اعمالش را بخواند
چون نام او بر نامه کارهای نیکش ثبت شده است

به امید آن که یار عزیز با لب شیرینش، همه مشکلات را حل کند.
فکر آن لب شراب‌گون، چه آشوبی که در دل‌ها انداخته است.

ای چشم، مثل گل نرگس در خواب خوش و مستی نخواب،
چرا که شب‌زنده‌داران همه رفتند و بارهای خود را بستند.

ای دل، به دامن پیر می‌فروش چنگ بزن و همت کن،
چرا که بدون رهرو، نمی‌توان مرحله‌های سفر را پشت سر گذاشت.

آنان که سبکبار بودند، بار خود را از دریای بی‌کران به ساحل کشیدند،
اما گرانباران اگر به ساحل بروند، چیزی نخواهند یافت.

ابن حسام نگاهش را از همه چیز برگرفت و تنها او را دید:
«مَتی ما تَلقَ مَن تَهوی دَع الدنیا وَ اهمِلها»

شوق وصال به جام بادهٔ جاویدان از حد گذشت:
«اَلا یا ایُّها الساقی ادر کَاساً وَناوِلها»

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *