در زندگی روزمره، همه ما بارها و بارها در موقعیتهایی قرار میگیریم که باید در صف بایستیم. از صف نانوایی و صف اتوبوس تا صف بانک و اداره. ایستادن در صف، اگرچه گاهی اوقات میتواند کسلکننده و طولانی به نظر برسد، اما در واقع تمرینی کوچک برای زندگی بزرگتر است.
وقتی در صف میایستیم، یاد میگیریم که نوبت دیگران را رعایت کنیم. این کار به ما صبر و شکیبایی میآموزد. به ما یادآوری میکند که همه ما در جامعه حق و حقوقی داریم و باید به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم. گاهی پیش میآید که عجله داریم، اما میبینیم افراد دیگری هم قبل از ما ایستادهاند. در این لحظات است که درک میکنیم زندگی فقط خواستههای ما نیست، بلکه باید گذشت و فداکاری را نیز تمرین کنیم.
صف فقط یک خط مستقیم از افراد نیست؛ گاهی آزمایشی برای صبر و ادب ماست. اگر کسی از صف خارج شود یا به دیگری بیاحترامی کند، نظم صف به هم میریزد و همه ناراحت میشوند. اما وقتی همه منظم و با احترام میایستند، کارها سریعتر و بهتر پیش میرود و آرامش برقرار میماند.
شاید در نگاه اول، ایستادن در صف کاری ساده و پیش پا افتاده به نظر برسد، اما همین کار کوچک میتواند تصویری از یک جامعه منظم و با اخلاق باشد. جایی که هر کس جای خود را میداند و به دیگران احترام میگذارد. پس بهتر است صف را نه یک معضل، که یک فرصت برای تمرین صبر و احترام ببینیم.

صف، آن خط راست و پیوسته آدمهاست. گاهی جلوی نانوایی میایستی و بوی گرم نان تازه، انتظار را شیرین میکند. گاهی در کتابخانه، میان قفسههای بلند، چشم به راهی تا کتاب محبوبت را به امانت ببری. ایستادن در صف، گاهی تمرین شکیبایی است و گاهی فرصتی برای تأمل. لحظههایی که در سکوت یا در هیاهو، میآموزی که نوبت، قانون نانوشتهی زندگی است. این متن را مینویسم تا شما دانشآموزان عزیز، با زیباییهای نوشتن و توصیف کردن آشنا شوید. با من همراه باشید.
انشای طنز ایستادن توی صف
در روزهایی که مجبوریم در صف بایستیم، مخصوصاً وقتی آفتاب به شدت میتابد، حسابی کلافه میشویم. انگار تخممرغی هستیم که در تابهای داغ قرار گرفته و کمکم در حال پخته شدن است! از مدیر و معاون مدرسه گرفته تا آبدارچی، هر کدام یک زمانی بلندگو را به دست میگیرند و برایمان صحبت میکنند.
در واقع، در روزهای گرم، حسابی گرممان میشود و در روزهای سرد زمستان، آنقدر سردمان است که انگار یخ زدهایم. البته خیلی وقتها مهربانی میکنند و اجازه میدهند به کلاس برگردیم. این روزها علم خیلی پیشرفت کرده و دلیل خیلی از بیماریها پیدا شده است. شاید در آینده بفهمند که ایستادن زیاد ما در دوران مدرسه، دلیل واریس پا بوده است!
یک بار در مدرسهمان مراسم ورزش همگانی برگزار شد و مسئولان از اداره برای تماشا آمدند. ما هم برای این مسابقه منطقهای خیلی تلاش کرده بودیم و ماهها در هر هوایی – چه سرد و چه گرم – تمرین کردیم. روز مسابقه هوا آفتابی بود و ساعتها در آفتاب ایستاده بودیم. وقتی ورزش شروع شد، همه چیز عالی پیش رفت. اما نزدیکهای پایان، ناگهانی چند نفر از بچهها در صف از حال رفتند و روی زمین افتادند.
آن روز نمیدانستیم چه کار کنیم: بخندیم یا دوستانمان را که از گرمازدگی بیهوش شده بودند، از زمین بلند کنیم! به هر حال، ایستادن در صف گاهی چنین اتفاقاتی هم دارد!
انشای غیر طنز ایستادن توی صف
قبل از شروع کلاس، همه ما در یک خط صف میایستیم. ایستادن در صف هم اصولی دارد که رعایت آنها باعث میشود همه چیز منظم و مرتب پیش برود. با این کار، در واقع با نشاط و انرژی بیشتری آمادهی حضور در کلاس میشویم.
گاهی ممکن است از ایستادن در صف خسته شویم، اما همین که وارد کلاس میشویم و با دوستانمان صحبت میکنیم، خستگیمان به سرعت از بین میرود. همکاران انتظامات مدرسه برای منظم کردن صفها تلاش میکنند و ما هم سعی میکنیم با رفتار درست، به آنها کمک کنیم.
اگر صف نباشد، مدرسه شلوغ و بینظم به نظر میرسد. حتی وقتی مدیر یا ناظم روی سکو میایستد تا صحبت کند، اگر مدرسه نامرتب باشد، نمیتواند با آرامش حرفش را شروع کند یا به پایان برساند. بنابراین، صف ایستادن واقعاً اهمیت دارد.
وقتی در صف قرار میگیریم، دانشآموزان هر کلاس از هم جدا میشوند و به ترتیب و بدون هیچ شلوغی وارد کلاس خود میشوند. حتی میتوان گفت صف ایستادن نماد همبستگی و نظم جمعی ماست. پس بهتر است این کار ساده را جدی بگیریم!
موضوعات پیشنهادی انشاهای دانشآموزی
انشا ایستادن توی صف _ اختصاصی _ مدیر تولز