انشا درباره اگر من یک دسته گل بودم

اگر من یک دسته گل بودم

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

اگر من یک دسته گل بودم، دوست داشتم از گل‌های رنگارنگ و گوناگون تشکیل شده باشم. هر گل با رنگ و بوی خود، نمادی از زیبایی و شادی می‌شد. من در کنار دیگر گل‌ها، فضایی سرشار از عطر و طراوت می‌آفریدم.

دوست داشتم هدیه‌ای از طرف یک دانش‌آموز برای معلمم باشم؛ هدیه‌ای که قدردان زحمت‌هایش باشد. با دیدن من، چشمان معلم روشن می‌شد و لبخندی بر لبانش می‌نشست. من نشانه‌ای از عشق و احترام به او بودم.

همچنین دوست داشتم در دستان کودکی باشم که می‌خواهد مادرش را پس از یک روز سخت غافلگیر کند. با دیدن من، خستگی از چهره مادر محو می‌شد و خانه پر از عطر تازه من می‌گشت.

اگر من یک دسته گل بودم، دوست داشتم نماد دوستی و صلح باشم. بین دو همسایه که با هم قهر هستند، واسطه آشتی می‌شدم یا در اتاق بیماری، امید و شادی را به قلبش بازمی‌گرداندم.

در نهایت، آرزو می‌کردم حتی پس از پژمردگی، خاطره‌ای خوش از خود به جای بگذارم. زیرا زیبایی واقعی، تأثیری است که در دل‌ها باقی می‌ماند.

اگر من یک دسته گل بودم

اگر من یک دسته گل بودم، چه زیبا و پرشکوه می‌شدم. هر گل من، حکایتی تازه داشت و هر برگ من، داستانی تازه. من با طراوت صبحگاهی شکوفا می‌شدم و عطر خود را به نرمی در هوا می‌پاشیدم.

اگر من یک دسته گل بودم، دوست داشتم دستانی مهربان مرا بچیند و مرا به کسی هدیه دهد که چشمانش از شوق برق می‌زند. من نماد محبت بودم و زبان بیزبانی داشتم که با رنگ و بوی خود، احساسات را به تصویر می‌کشیدم.

من در کنار پنجره‌ای آفتابگیر می‌نشستم و با نسیم بهاری راز و نیاز می‌کردم. پرندگانی که از کنارم می‌گذشتند، با آوازشان برایم ترانه می‌خواندند و من با تکان دادن برگ‌هایم، سپاسگزاری می‌کردم.

اگر من یک دسته گل بودم، عمری کوتاه اما پربار داشتم. لحظه‌هایم سرشار از زیبایی و مهربانی بود و حتی وقتی پژمرده می‌شدم، خاطره‌ی عطر و رنگم در دل‌ها جاودانه می‌ماند.

موضوع انشا اگر من دسته گل بودم

اگر یک دسته گل بودم، خوشحال می‌شدم که در کنار گل‌های دیگرم تا با هم زیباتر دیده شویم. مردم در مناسبت‌های گوناگون مثل روز مادر، روز پدر، تولد، عروسی، روز عشق و دیگر روزهای خاص سال، دسته‌گل می‌خرند.

اگر دسته‌گل بودم، دوست داشتم در دستان کسانی باشم که عاشقشان هستم. مثلاً در دستان پر مهر مادرم که بهشت زیر پای اوست و در تمام لحظات زندگی‌ام محبت‌های بی پایان و بدون انتظارش را از من دریغ نکرده است. یا دوست داشتم در دستان پینه‌بسته پدرم باشم که بهترین تکیه‌گاه برای من است و با زحمت‌هایی که بیرون از خانه می‌کشد تا رفاه و آرامش را برای من تامین کند بتوانم قدردان او باشم. اگر دسته‌گل بودم، آرزو داشتم نزد معلم مهربانم باشم که با صبر و دلسوزی به من خواندن و نوشتن آموخت و چراغی شد تا با نور وجودش، راه‌های تاریک نادانی را برایم روشن کند.

هدیه دادن دسته‌گل نشان‌دهنده محبت و علاقه ما به دیگران است. من دوست داشتم یک دسته‌گل باشم تا با زیبایی، تازگی و شادابی‌ام، دل دیگران را شاد کنم. اگر دسته‌گل بودم، دوست داشتم عطر دلنشینی داشته باشم و هرجا می‌روم، فضا را خوشبو کنم. اگرچه عمر دسته‌گل‌ها کوتاه است و پس از چند روز پژمرده می‌شوند، اما خاطره زیبایی و بوی خوششان در ذهن می‌ماند.

دسته‌گل‌ها هم در روزهای شاد و هم در روزهای ناراحت کننده استفاده می‌شوند؛ با این تفاوت که در روزهای غمگین، گل‌ها را پرپر می‌کنند. اما مردم دسته‌گل‌هایی را که در روزهای خوش دریافت می‌کنند، خشک می‌کنند و به عنوان یادگاری نگه می‌دارند.

پیشنهادی: انشای خواندنی در مورد اگر من …
انشا اختصاصی

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *