قطره اشک
اشک، قطره کوچک و شفافی است که از چشمان ما جاری میشود. این قطرههای آبگونه، همیشه نشانه غم و اندوه نیستند. گاهی از شادی و گاهی از احساسات عمیق قلبی میآیند.
وقتی باد، گرد و خاک را به چشمانمان میبرد، اشک به کمک ما میآید و چشمانمان را پاک میکند. در این حالت، اشک مانند یک محافظ مهربان عمل میکند.
اما اشکهای عاطفی، داستان دیگری دارند. وقتی دل ما از احساسات لبریز میشود، گنجایش خود را از دست میدهد و این احساسات به صورت قطرههای اشک از چشمانمان سرازیر میگردند. این اشکها، گاهی از روی ناراحتی و گاهی از روی خوشحالی شدید هستند.
اشک، زبان بیزبانی است. زمانی که کلمات برای بیان احساسات ما کافی نیستند، اشک به کمک ما میآید و آنچه در قلبمان میگذرد را نشان میدهد.
پس اشک را نشانه ضعف ندانیم. اشک، نشانه عمق احساسات و مهربانی قلب انسان است. این قطرههای کوچک، گواهی میدهند که ما موجوداتی بااحساس و مهربان هستیم.

قطره اشک
گاهی یک قطره اشک، کوچکترین و سادهترین چیزها میتوانند بزرگترین احساسات را در خود جای دهند. مثل یک قطره اشک که از چشمان ما سرازیر میشود و داستانی در خود دارد.
این قطره شفاف، گاهی از شادی میجوشد. وقتی آنقدر خوشحال میشویم که قلبمان لبریز از احساسات خوب میشود، اشکهای شادی مانند مرواریدهایی از چشمانمان جاری میشوند. در این لحظات، اشک نشانهٔ عمق احساس ماست.
اما گاهی هم این قطره، از غم و ناراحتی به وجود میآید. وقتی دلمان میشکند یا چیزی ما را آزار میدهد، اشک مانند بارانی سبک از چشمانمان جاری میشود تا آراممان کند. انگار که قلبمان با این قطرهها حرف میزند و دردهایش را بیرون میریزد.
اشک فقط آب نیست؛ بلکه زبان دل است. وقتی کلمات نمیتوانند احساسات ما را بیان کنند، اشک به کمک ما میآید. این قطرههای کوچک، گاهی از مهر و محبت، گاهی از تنهایی و گاهی از امید سرچشمه میگیرند.
پس هر قطره اشک، یک دنیای پر از احساس است. دنیایی که تنها با قلب میتوان آن را درک کرد.
انشا قطره اشک
اشک برای ما نماد غم و اندوه است. واکنش طبیعی بدن به رنج و درد. قطرهای که در گوشه چشم پدیدار میشود و تنها چند ثانیه عمر میکند. روی گونه جاری میشود و دستی آن را از صورت پاک میکند. اشکها هم مانند چشمها حرف میزنند؛ گاهی حتی فریاد میکشند. اما این فریاد همیشه از روی ترس و درد نیست، گاهی از شادی و خوشحالی سر میزند. اشک همیشه با ماست، چه در لحظات غم و چه در اوقات شادی. مانند خنده است؛ گاهی غم زیاد ما را میخنداند و گاهی شادی زیاد ما را به گریه میاندازد و این، یکی از شگفتانگیزترین تضادهای زندگی است.
اشک در چشم متولد میشود، روی گونه جاری میگردد و در نهایت با دست کسی از بین میرود. اما چه تلخ است سرنوشت اشکی که دستی به استقبالش نرود. آن اشک سرگردان میماند تا کسی بیاید و پیامش را بشنود. خودش خاموش میشود، اما صدایش همچنان باقی میماند.
اشک چکیده تمام حرفهای ناگفته دل است. خلاصهای از همه احساسات انسان. اشک را نه تنها باید شنید، بلکه باید دید. و چه نادرست است وقتی کسی اشکهایش را پنهان میکند و غمش را در خود میریزد.
اشک یک نعمت است. نعمتی که به ما آرامش میدهد در برابر سختیهای زندگی و هیجانات ناگهانی. اشک نماد پاکی است؛ پاکی روح و لطافت قلب. قطرههای اشک مقدس هستند، زیرا اشک آخرین سلاح انسان است. آخرین سنگر دفاعی، آخرین تلاش برای مقاومت و در عین حال، آغاز آشتی روح با جهان.
چشمها پنجرههایی هستند که با ریزش اشک به روی قلب باز میشوند. اشک پل ارتباطی میان قلب و دنیای اطراف است. وقتی قلب از غم میشکند یا از شادی به تپش میافتد، اشکها متولد میشوند.
بیاییم به دستهایمان بیاموزیم که به استقبال اشکها بروند. اشکی که با دستی از بین نرود، فریادش برای همیشه شنیده میشود و آن زمان است که قلبها دیگر نمیتپند، سنگ میشوند و دیگر اشکی از چشمی جاری نمیگردد. پس اشکهایمان را از خود و دیگران دریغ نکنیم.
اختصاصی_مدیر تولز