همه ما در زندگی با چیزهایی روبرو میشویم که ظاهر و باطن متفاوتی دارند. یعنی آنچه در نگاه اول میبینیم، ممکن است با حقیقت درونی آن کاملاً فرق داشته باشد. این موضوع فقط مربوط به اشیا نیست، بلکه در مورد آدمها هم صدق میکند.
گاهی یک چیز بسیار ساده و معمولی، درونش پر از زیبایی و ارزش است. برعکس، گاهی چیزی که از بیرون بسیار زیبا و چشمنواز به نظر میرسد، در باطنش هیچ ارزش واقعی ندارد. مثل یک جعبه زیبا که داخلش خالی است.
این موضوع درباره انسانها مهمتر است. خیلی از افراد هستند که ظاهر ساده و معمولی دارند، اما قلبشان پر از مهربانی، دانایی و خوبی است. آنها گنجهای واقعی هستند که باید کشفشان کرد. در مقابل، افرادی هم هستند که فقط با ظاهر خودشان را میآرایند، ولی درونشان از عشق و محبت خالی است.
در ادبیات ما ضربالمثل زیبایی درباره این موضوع وجود دارد که میگوید:
**”از ظاهر نباید قضاوت کرد، از قناره باید پرسید.”**
این مثل به ما یادآوری میکند که برای شناخت واقعی هر چیز یا هر کس، باید به درون و باطن آن توجه کنیم، نه فقط به پوسته و نمای بیرونی. قناره نماد چیزی است که درونش را میبینیم، مثل یک کوزه که میتوانیم داخلش را ببینیم.
پس در زندگی باید هوشمند باشیم و با دقت بیشتری به اطراف نگاه کنیم. باید یاد بگیریم که گول ظاهر فریبنده را نخوریم و برای شناخت حقیقت، وقت بگذاریم. زیبایی واقعی همیشه در باطن است، در قلب پاک و نیت خالص انسانها.

انشا من، ظاهر و باطن افراد
هر روز آدمهای زیادی را میبینیم، اما فقط ظاهرشان را میبینیم و از درونشان خبر نداریم. ظاهر یعنی چیزی که با چشم دیده میشود، و باطن یعنی آنچه پنهان است و دیده نمیشود. انسانها علاوه بر ظاهری مانند بدن، اندام و لباس، یک باطنی هم دارند که شامل افکار، نیات و اخلاقشان میشود.
باطن هرکس جایی است که صفات خوب و بد او در آن شکل میگیرد. اگر باطن انسان پرورشدهنده صفات بدی مانند غیبت، دروغ و تهمت باشد، فضای درونش تاریک میشود و به تدریج این صفات ناپسند بر روح و روانش اثر میگذارد و در ظاهر او هم خودش را نشان میدهد.
مثلاً اگر کسی در درون خود، بدگمانی داشته باشد، این صفت نه تنها افکارش را تیره میکند، بلکه در حرفهایش هم دیده میشود؛ در کار دیگران کنجکاوی میکند یا به آنها تهمت میزند. پس هر صفتی که در باطن انسان باشد، در رفتار و کردارش هم دیده میشود. حالا اگر این صفات، خوب و پسندیده باشد، کارهای انسان هم نیکو خواهد بود و در ظاهر هم اثر مثبت خود را نشان میدهد. مثلاً اگر کسی درونش خیرخواه باشد، به مرور در ظاهرش هم دیده میشود و مردم او را به عنوان فردی خیرخواه میشناسند، چون کارهایش گویای درون پاک اوست.
هیچ وقت ظاهر انسان — یعنی قیافه و شکل او — نشاندهنده باطنش نیست. ظاهر زیبا همیشه به معنای باطن زیبا نیست و ظاهر نازیبا هم لزوماً نشاندهنده باطن ناپاک نیست. البته افرادی هستند که هم ظاهر زیبا دارند و هم باطن زیبا، و برعکس. باید موارد استثنا را هم در نظر داشت.
مثلاً ممکن است کسی بسیار خوشقیافه باشد، اما بیادب و بداخلاق. یا برعکس، کسی که ظاهر معمولی دارد، آنقدر خوشاخلاق است که همه از همنشینی با او لذت میبرند. یا کسی هست که هم زیباست و هم مهربان. در این دنیا همه جور آدمی وجود دارد. (همه آفریده های خدا زیبا هستند و این زیبایی بستگی به عمل آنها دارد که ظاهرشان در عالم غیب زیبا یا زشت میشود و گرنه این ظاهر دنیایی معیار زشتی و زیبایی نیست).
چند ضرب المثل درباره ظاهر و باطن
هماهنگی میان ظاهر و باطن:
یعنی باید صادق و یکدل بود و در عمل و نیت، خلوص داشت.
تظاهر و ظاهرسازی:
یعنی آنچه نشان میدهی با آنچه در دل داری متفاوت است؛ این همان ریا و دورویی است.
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست / ای برادر سیرت زیبا بیار:
یعنی زیبایی چهره و ظاهر، ارزش واقعی ندارد؛ بلکه آنچه مهم است، زیبایی باطن، اخلاق نیک و روحیه پاک است که باعث عزت و سربلندی انسان نزد خدا و مردم میشود.
پیشنهاد موضوع برای انشای دانشآموزان
انشا دربارهٔ ظاهر و باطن / تهیه شده توسط مدیر تولز