ای فروغ تابان خانه پیامبر، ای دختر مهربان محمد مصطفی (ص)! تو فاطمه هستی، همان که پاک و درخشان زیست و پاک و درخشان، تاریخ را روشن کرد.
او گل باغ رسالت و میوه درخت نبوت بود. از کودکی در کنار پدر بزرگوارش، محمد (ص)، پرورش یافت و از چشمه زلال وحی سیراب گشت. وجودش آینه تمام نمای اخلاق پیامبر بود؛ مهربان با نیازمندان، بردبار در سختیها و خردمند در گفتار و رفتار.
فاطمه (س) تنها یک نام نیست، که یک درس زندگی است. درس چگونه عاشقانه دوست داشتن، چگونه صبورانه ایستادگی کردن و چگونه خالصانه عبادت کردن. او بانویی بود که در خانهای کوچک و ساده، بزرگترین معانی سعادت و قناعت را به نمایش گذاشت. دستانش با آسیاب کردن گندم، پینه بسته بود، اما دلش از مهر خدا و خلق خدا، لبریز.
او همسر وفادار امام علی (ع) و مادر مهربان فرزندانی چون حسن و حسین (ع) بود. کانون گرم خانوادهاش، نخستین مدرسه ایمان و فضیلت بود. در کنار همسر و فرزندانش، نمونه کاملی از یک زندگی پربرکت و پراز معنویت را ساخت.
وجود مبارک فاطمه زهرا (س)، مانند چراغی پرفروغ، راهنمای بشریت است. او به ما میآموزد که مقام و ارزش انسان، به دارایی و ظواهر دنیوی نیست، بلکه به پاکی دل، راستی عمل و خدمت به دیگران است. یاد و خاطره او، برای همیشه در قلب باورمندان، جاودانه و نورانی خواهد ماند.

انشا حضرت فاطمه زهرا (س)
در این نوشته، به سراغ زندگی بانوی بزرگی به نام حضرت فاطمه زهرا (س) رفتهایم. با ما همراه باشید تا با بیانی ساده و گویا، بخشی از فضایل و زندگی ایشان را مرور کنیم.
«انا اعطیناک الکوثر»
* ما به تو “کوثر” بخشیدیم؛ این نخستین نشانه و آیت الهی است.
* ما به تو “کوثر” عطا کردیم؛ پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن.
* ما به تو “کوثر” دادیم؛ و آن دشمن کینهتوز تو (عاص بن وائل) است که ابتر و بیاصل و نسل است.
* ما “کوثر” یعنی خیر و برکت فراوان را به تو بخشیدیم؛ همان فاطمهای که خود نماد خیر است و سرافراز تمام زنان جهان.
او وارث خانوادهٔ پیامبر و حلقهٔ اتصال نبوت به امامت است. این زنجیره از حضرت آدم تا ابراهیم پیامبر ادامه یافت و در نهایت، به آخرین حلقه رسید و فاطمه (س) را به پیامبر عطا کردیم… همان حلقهٔ پایانی که نبوت را به ریسمان ولایت و امامت پیوند زد.
**وصفی عارفانه و عاشقانه از آفرینش**
در روزگاری که داشتن دختر را ننگ میدانستند و برای پاک کردن این ننگ، دختران را زنده به گور میکردند، در دورهای که مردسالاری و پدرسالیاری حاکم بود و ارزشهای انسانی زیر پا گذاشته میشد، و زن این گلِ هستی، قربانی جهالت و تعصبات بیاساس میگشت و در خاک دفن میشد…
در همین دوران سخت، تاریخ از رفتار پرمهر و اخلاق نیک پیامبر با دخترش حکایت میکند. نمایش عاطفه، محبت و عشق بیکران یک پدر به فرزند دختر و کوچکش؛
دختری که در کنار پدر رشد میکند، پرورش مییابد و همگام و هممسیر با او میشود – تا جایی که “ام ابیها” (مادر پدرش) نام میگیرد!
پدری که هنگام خداحافظی برای سفرها، فاطمه (س) آخرین کسی است که از او جدا میشود – و پس از هر سفر یا جنگی، فاطمه (س) اولین کسی است که به پیشوازش میرود – از تاریخ نقل است که پیامبر (ص) چهره و دستان مبارک فاطمه (س) را میبوسید [پدری که دست دختر کوچکش را میبوسد].
این گونه رفتارها و ابراز محبت در عصر جاهلیت، یک انقلاب و دگرگونی بزرگ در جامعه به شمار میرفت!
چنین کارهایی چشمان بسیاری را باز کرد، تا انسانها از عادات نادرست و رسومات غلط و جاهلی فاصله بگیرند و به حقایق انسانی و معرفتی دست یابند! این حضور و این رفتار، خود یک انقلاب عظیم بود!
پیامبر اکرم (ص) بسیار بر احترام، توجه و تمسک به اهل بیت و حضرت فاطمه زهرا (س) تأکید داشتند: “مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است؛ هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کس سرپیچی کرد، غرق شد.”
بشنوید:
* “فاطمه پارهٔ تن من است؛ هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است.”
* “خشنودی فاطمه، خشنودی من، و خشم فاطمه، خشم من است.”
* “من دخترم را فاطمه نامیدم، زیرا خداوند او و هر که او را دوست بدارد، از آتش دوزخ نگه میدارد.”
* “ملعون است هر کس پس از من به فاطمه دخترم ستم کند و حق او را غصب نماید…”
شاید بپرسید: پیامبر خدا این همه تکرار و تأکید برای چه بود؟
در روایات بسیاری خواندهام که این راز را آشکار میکند و دلیل نگرانیهای پیامبر را نشان میدهد…
“دوران کوتاه زندگی فاطمه (س) پس از درگذشت پدر، خود گواه روشنی در تاریخ است.”
بانویی که از سر ایمان و اخلاص، قیامتی به پا کرد *** و با گذر از دل کویر سوزان قیامت، “زهرا” نام گرفت.
انشاء فاطمه الزهرا _ اختصاصی _ مدیر تولز