انشا در مورد جنگل سبز

انشا جنگل سبز

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

در انشای امروز می‌خواهم دربارهٔ جنگل سبز و زیبا بنویسم. جنگل مانند یک فرش بزرگ و سبز رنگ است که زمین را پوشانده. وقتی به جنگل نگاه می‌کنی، درختان بلند و سرسبز را می‌بینی که شاخه‌هایشان را به سوی آسمان دراز کرده‌اند.

هوای جنگل پاک و خنک است و بوی خوش خاک و گیاهان در همه جا پیچیده. اگر ساکت بایستی، آواز پرندگان را می‌شنوی که از میان شاخه‌ها به گوش می‌رسد. گاهی صدای جریان آب رودخانه یا نرمی بادی که برگ‌ها را تکان می‌دهد، حس زندگی را در دل جنگل زنده می‌کند.

در میان این درختان، حیوانات زیادی زندگی می‌کنند. سنجاب‌های بازیگوش، خرگوش‌های سریع و پرندگان رنگارنگ، هر کدام در گوشه‌ای از این خانهٔ بزرگ مشغول زندگی هستند. جنگل برای آن‌ها نه فقط یک مکان، که یک دنیای پر از آرامش و نعمت است.

رنگ سبز جنگل، چشم‌ها را نوازش می‌دهد و آرامش عجیبی به آدم می‌بخشد. بودن در جنگل باعث می‌شود برای لحظه‌ای هم که شده، همهٔ غم‌ها و نگرانی‌ها را فراموش کنیم. جنگل یادآور قدرت و هنر خداوند است که با دستان مهربانش چنین جای زیبایی را آفریده است.

پس باید قدردان این نعمت بزرگ باشیم و در حفظ و پاکیزگی آن بکوشیم تا همیشه بتوانیم از دیدن این همه زیبایی لذت ببریم.

انشا جنگل سبز

موضوع انشا جنگل سبز

در این مطلب، یک نوشته ادبی درباره جنگل زیبا و پُررنگ‌و‌بو برای دانش‌آموزان آماده شده است تا با شیوه درست نوشتن آشنا شوند. با ما همراه باشید.

جنگل، یک هدیه ارزشمند از سوی خداست که در دسترس بشر گذاشته شده تا هم از زیبایی‌هایش لذت ببرد و هم نیازهایش را از آن برطرف کند. جنگل، خانه‌ی همه موجودات، از کوچکترین تا بزرگترین آن‌هاست که در آن زندگی می‌کنند.

وقتی به یک جنگل سرسبز پا می‌گذاریم، رقص برگ‌ها در باد، آواز پرندگان و جانوران، درختان قطور و جوانه‌های تازه، آرامش بی‌نظیری به ما می‌دهند. وقتی نور آفتاب از میان شاخه‌ها و برگ‌های درختان به زمین جنگل می‌تابد و آن را روشن می‌کند، به رشد گیاهان کوچک روی زمین کمک می‌کند. بوته‌هایی که در جنگل‌های انبوه زندگی می‌کنند، برای رسیدن به نور، دور درختان می‌پیچند و این صحنه، بر زیبایی جنگل می‌افزاید.

انسان‌ها از گذشته‌های دور، نیازهای روزمره خود را از جنگل به دست می‌آوردند. جنگل‌ها علاوه بر تأمین نیازهای اقتصادی، هوای منطقه را معتدل می‌کنند، بارش باران را بیشتر می‌کنند، هوای پاک برای نفس کشیدن به ما می‌دهند و همچنین از آسیب‌های باد و سیل جلوگیری می‌کنند.

پیشنهاد: داستان جذاب درباره جنگل

هر سال بخش بزرگی از جنگل‌های بارانی استوایی به خاطر تبدیل شدن به زمین کشاورزی، استفاده از چوب یا چرای دام‌ها از بین می‌روند. اگر این روند نابودی ادامه پیدا کند، تنها بخش کوچکی از این جنگل‌های زیبا باقی می‌ماند و خانه بسیاری از گیاهان و جانوران نابود خواهد شد.

همچنین، با بریدن و سوزاندن درختان، میزان گاز دی‌اکسید کربن در هوا بیشتر شده و زمین گرم‌تر می‌شود؛ در چنین شرایطی زندگی سخت خواهد بود. پس همه انسان‌ها باید در نگهداری از این نعمت زیبا که رایگان در اختیارشان قرار گرفته بکوشند و راهی برای سازگاری با جنگل‌ها پیدا کنند.

انشا اختصاصی / hgv

انشا دوم در مورد جنگل

به سمت جنگل دویدم. فاصله چندانی با خانه نداشت. بعد از یک هفته که بیمار بودم، این اولین باری بود که می‌توانستم به جنگل بروم. همین که نزدیک شدم، باد خنکی صورتم را نوازش داد. شاخه‌های درختان برایم دست تکان می‌دادند و عطر تازه زمین پس از باران را حس می‌کردم. بودن در آنجا دوباره به من انرژی و شادی می‌بخشید. دستم را به سوی درختی پُربرگ دراز کردم. در آن لحظه احساس کردم قلبم دوباره پر از زندگی می‌تپد. با آن همه درخت بلند و سبز دوروبرم، گویی وارد دنیای تازه‌ای شده بودم؛ دنیایی پُر از امید و تازگی.

جنگل با حرکت شاخه‌هایش سعی داشت با من حرف بزند. او موجودی بزرگ و بی‌پایان بود که فقط همانجا زندگی می‌کرد. پرندگان دوستان نزدیکش بودند. جنگل با نور خورشید از خواب بیدار می‌شد و صبح‌بخیرش را به گل‌ها می‌رساند و شب‌ها زیر نور ماه آرام می‌خوابید. خفاش‌ها و جغدها، نگهبانان جنگل بودند. آن‌ها مراقب این موجود سبز و قوی بودند تا شب‌ها در آرامش استراحت کند.

در میان این همه زیبایی، من هم آرامش عمیقی پیدا کردم. ضربان قلبم با ریزش ملایم برگ‌ها هماهنگ شده بود. آواز پرندگان و صدای آب رودخانه، موسیقی دلنشینی بود که گوش می‌کردم. احساس می‌کردم بخشی از این دنیای بزرگ شده‌ام، گویی من هم در دل جنگل گم شده بودم.

جنگل خوب می‌دانست چطور آرام باشد. او با مهربانی پناهگاه بسیاری از حیوانات بود و آن‌ها در آغوش امنش زندگی می‌کردند. دلش پناهگاه جانورانی بود که از ترس در سوراخ‌های زمین پنهان می‌شدند. فقط دو چیز بود که جنگل را ناراحت می‌کرد: وقتی شکارچیان به حیوانات آسیب می‌رساندند، و وقتی آدم‌ها برای سود خود، درختانش را قطع می‌کردند. اگر به جنگل محبت کنید، او هم با جادویش زیبایی‌های پنهانش را به شما نشان خواهد داد.

انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی

کاربران عزیز در صورتی که انشایی با موضوع جنگل سرسبز و زیبا نوشته اید می توانید از طریق قسمت نظرات برای ما ارسال کنید.

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *