در آفرینش، دو موجود با سرنوشتهایی متفاوت پدید آمدهاند: انسان و حیوان. هر دو نفس میکشند، زندگی میکنند و در این جهان سهمی دارند، اما دنیای درون و بیرون آنها چه تفاوتهای بزرگی با هم دارد.
حیوانات، با همه زیبایی و تواناییشان، اسیر غریزهاند. آنها در چارچوبی که طبیعت برایشان تعیین کرده، حرکت میکنند. گرسنگی میخورند، ترسیده میگریزند و در زمان معین، به دنبال جفت میروند. زندگی آنها، هرچند گاه پرخطر و سخت، اما در مسیری مشخص و پیشبینیپذیر جریان دارد. آنها در لحظه زندگی میکنند؛ نه از دیروز پریشانند و نه برای فردا نقشه میکشند.
اما انسان، جهانی است سراسر پرسش و تناقض. او تنها موجودی است که از خودش میپرسد “چرا؟” و برای “چه چیزی؟” زندگی میکند. غریزه، تنها بخش کوچکی از وجود پیچیده اوست. عشق، نفرت، ایثار، حسادت، فداکاری و خیانت، همه در گوشهای از قلب او جا خوش کردهاند. او میتواند برای یک آرمان بلند، از جان خود بگذرد و در همان حال، برای سود کمی، به دیگران آسیب برساند.
انسان، گذشته را واکاوی میکند و آینده را در ذهن خود میسازد. همین توانایی است که به او امکان میدهد هنر بیافریند، شهر بسازد، به فضا سفر کند و در پی کشف رازهای هستی باشد. اما این برتری، بار سنگینی نیز بر دوش او میگذارد: بار مسئولیت. او در قبال خود، دیگران و جهانی که در آن زندگی میکند، مسئول است.
در نهایت، شاید بزرگترین تضاد در این باشد که حیوان، هماهنگ با طبیعت است و انسان، همواره در کشمکش با آن و با خودش. یکی در مسیر آشکار زندگی میکند و دیگری، پیوسته در جستجوی راهی ناپیداست.

انشایی با موضوع تفاوتهای اصلی انسان و حیوان به سبکی ادبی و تصویری برای شما دانشآموزان عزیز فراهم شده است. این متن به شما کمک میکند تا با شیوهی درست نوشتن و تقویت مهارتهای نویسندگی آشنا شوید. در ادامه با ما همراه باشید.
انشا تضاد معنایی انسان و حیوان
همهٔ موجودات زنده و گیاهان، بخشهای اصلی زندگی در این جهان هستند. هر کدام از این موجودات برای زنده ماندن، به چیزهایی نیاز دارند که اگر آنها نباشند، زندگی نیز از بین میرود. همهٔ اجزای طبیعت به هم پیوستهاند و حتی تفاوتها و تضادهایی که بین آنها وجود دارد، چرخهٔ زندگی را کامل میکند.
انسانها تنها موجوداتی هستند که دارای عقل، فکر و توانایی حرف زدن هستند. آنها هم مثل حیوانات، برای زنده ماندن نیاز به خوراک، پوشاک و سرپناه دارند. اما تفاوت اصلی در این است که انسانها چطور این نیازها را برطرف میکنند.
انسانها به دلیل داشتن وجدان و احساس مسئولیت، در هر شرایطی به فکر دیگران هستند و اگر از نظر روحی سالم باشند، برای رسیدن به خواستههای خود به دیگران آسیب نمیرسانند. اما در دنیای حیوانات، برای زنده ماندن، گاهی یک حیوان مجبور است حیوان دیگری را شکار کند.
شاید این کار از نظر انسانها، خشن به نظر برسد، اما اگر این رفتار نباشد، تعادل طبیعت به هم میخورد. انسانها هم برای ادامهٔ زندگی خود به حیوانات زیادی، چه در خشکی و چه در آب، نیاز دارند.
انسانها برای زندگی به خانهای امن و حریمی شخصی نیاز دارند. آنها سعی میکنند در زندگی خود، امکانات رفاهی و حتی تجملات فراهم کنند. نیازهای انسان روزبهروز بیشتر میشود و با پیشرفت علم و فناوری، تعریف راحتی و آسایش برای انسانها تغییر کرده است. اما حیوانات فقط به غذا، آب و یک جای امن برای استراحت قانع هستند.
انسانها وقتی با هم اختلاف نظر دارند، با گفتوگو و استدلال مشکل را حل میکنند. اما حیوانات تنها زبانی که بلدند، استفاده از قدرت و درگیری فیزیکی است.
انسانها برای زندگی در کنار هم، نیاز به قوانین دارند و باید از آنها پیروی کنند. اما در دنیای حیوانات، تنها قانونی که حاکم است، قانون جنگل است.
با این حال، گاهی یک انسان برای رسیدن به خواستههایش، آنقدر پست و پایین میآید که حتی با وحشیترین حیوانات هم قابل مقایسه نیست. و گاهی یک حیوان درنده، آنقدر با مهر و محبت رفتار میکند که انسان مغرور را به فکر فرو میبرد.
در پایان باید گفت: تضادها و تفاوتها به زندگی زیبایی و معنیِ ویژهای میبخشند.
بیشتر بخوانید: لیست انشاهای تضاد معنایی
انشا اختصاصی _ نویسنده: مهتا قیدی