اگر من یک هنرمند بودم، دنیا را با چشمانی متفاوت میدیدم. رنگها برایم زنده بودند و هر صحنهای داستانی داشت که باید روایت میشد.
با قلم مویی در دست، احساساتم را روی بوم میکشیدم. گاهی غروب آفتاب را نقاشی میکردم، با رنگهای نارنجی و صورتی که آسمان را در بر میگرفت. گاهی هم چهره یک کودک را طراحی میکردم تا معصومیت و شادی را در چشمانش جاودانه کنم.
اگر من هنرمند بودم، با هنرم به مردم امید میدادم. در نقاشیهایم، صلح و دوستی را نشان میدادم. تصویری از دنیایی میکشیدم که در آن همه با هم مهربان هستند و هیچ جنگی وجود ندارد.
من با هنرم به طبیعت احترام میگذاشتم. درختان سبز، کوههای بلند و رودخانههای جاری را نقاشی میکردم تا همه زیباییهای جهان را ببینند و در حفظ آن بکوشند.
هنر من فقط نقاشی نبود. من با موسیقی دلنشین، با مجسمههای زیبا و با عکسهای به یاد ماندنی، دنیا را جای بهتری میکردم. هنر من زبان قلب من بود، زبانی که همه میتوانستند آن را درک کنند.
اگر من هنرمند بودم، سعی میکردم با کارهایم لبخند روی لبها بیاورم و به مردم یادآوری کنم که در این دنیای شلوغ، هنوز هم زیباییهای زیادی وجود دارد که ارزش دیدن دارد.

اگر من یک هنرمند بودم، دنیا را با چشمانی دیگر میدیدم و آن را با قلم موی احساساتم رنگ آمیزی میکردم. این نوشته به شیوهای ادبی و تصویری برای شما دانشآموزان عزیز تهیه شده است تا با سبک نوشتن و تقویت توانایی خود در نویسندگی بیشتر آشنا شوید. در ادامه با ما همراه باشید.
انشا ادبی اگر من هنرمند بودم
اگر من هنرمند بودم، با تمام وجود در دنیایی از رنگها و ایدههای نو غرق میشدم. هنر مانند یک زبان جادویی است که به من کمک میکند احساسات، رویاها و اندیشههایم را به شکل نقاشیها و کارهای هنری نشان دهم. هنر به زندگی من معنا میبخشد و نیرویی خلاقانه به وجودم میدمد.
به عنوان یک هنرمند، شب و روزم به جستجوی زیباییهای نادیده دنیای اطرافم میگذشت. هر چیزی، از یک دسته گل ساده تا یک منظره خیالی و حتی آواز پرندگان در سپیدهدم، برایم منبع الهام بود.
در مقام هنرمند، میتوانستم با کمک کلمات و تواناییهایم، نوشتهها را به تصویر تبدیل کنم. شعر گفتن، قصهپردازی و نقاشی کشیدن، همه ابزارهایی بودند تا داستانهایی از مهر، امید و مهربانی را با دیگران سهیم شوم.
اگر هنرمند بودم، وظیفههایی هم بر عهدهام قرار میگرفت. هنر به عنوان ابزاری تأثیرگذار، میتواند مشکلات جامعه را نشان دهد و تغییرهای خوبی در جهان پدید آورد. با کوشش برای گسترش هنر و فرهنگ، میتوانستم در بهتر کردن جامعه و ایجاد دگرگونیهای معنوی نقش داشته باشم.
در نقش یک هنرمند، زندگیام با هنر، شاداب و پررنگ میشد. هنر برایم نشانهی زندهبودن و رسیدن به کمال بود و به من احساس رهایی و رشد درونی میداد. اگر هنرمند بودم، با به اشتراک گذاشتن آثارم، حس خوب درونم را به دیگران منتقل میکردم.
انشا با موضوع اگر من…!
اختصاصی-مدیر تولز