دسته: انشا اماده
-

3 انشا درمورد بوی خاک پس از بارش باران + توصیف
وقتی باران میبارد و سپس آفتاب دوباره ظاهر میشود، یک بوی خاص و تازه در هوا پخش میشود. این بو، همان بوی خاک تازه است که با رطوبت باران ترکیب شده. این عطر طبیعی، حس خوب و آرامشبخشی به انسان میدهد. این بو فقط یک رایحه ساده نیست؛ برای بسیاری از مردم، یادآور خاطرات کودکی…
-

4 انشا در مورد شانس برای پایه هفتم و نهم
شانس و مهارت خیلی از ما در زندگی منتظر یک معجزه هستیم. منتظریم تا یک روز شانس به در خانهمان بیاید و همه چیز را یکباره عوض کند. اما آیا واقعاً شانس به این شکل وجود دارد؟ شانس مانند یک باران بهاری است که باید بذر مناسبی در زمین وجود داشته باشد تا بتواند از…
-
انشا در مورد صدای وزش باد پاییزی
صدای باد پاییزی، نوایی است آرام و در عین حال جاندار. این صدا، گاهی چون نجوایی نرم از لابهلای شاخههای خشک میگذرد و گاه با شدت و عظمت، برگهای رنگارنگ را از زمین برمیانگیزد و در آسمان میرقصاند. این صدای باد، با خود بوی خنکای خاک و عطر برگهای پوسیده را میآورد و در گوش،…
-
انشا توصیف حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش
نگهداشتن یک تکه یخ با دستِ بدون دستکش، تجربهٔ عجیبی است. در نگاه اول، سرمایش حسِ خنک و مطبوعی دارد. اما بعد از چند ثانیه، این خنکی به سرما تبدیل میشود؛ سردیِ تیزی که مستقیم به پوست و گوشتِ دست نفوذ میکند. کمکم، سنگینیِ یخ را حس میکنی. سرمایش دیگر آزاردهنده است، طوری که انگشتها…
-
گسترش ضرب المثل ” باد آورده را باد می برد ” + داستان و انشا
**داستان و مفهوم ضربالمثل «باد آورده را باد میبرد»** این ضربالمثل داستان کشاورزی را تعریف میکند که در زمینش کار میکرد. یک روز، باد شدیدی وزید و مقداری از محصولات کشاورز همسایه، از جمله خوشههای گندم، به زمین این کشاورز ریخت. او به جای اینکه آنها را به صاحبشان برگرداند، همه را برای خودش برداشت…
-
آداب و رسوم و فرهنگ بومی استان کرمانشاه
مراسم ، ادبیات و فرهنگ بومی و قومی مردم کرمانشاه کرمانشاه (که به زبان کردی کرماشان نامیده میشود) نهمین شهر پرجمعیت ایران و مرکز استان کرمانشاه است. این کلانشهر با جمعیتی نزدیک به ۹۰۰ هزار نفر و وسعتی حدود ۹۳ کیلومتر مربع، بزرگترین و مهمترین شهر کردنشین در ناحیه مرکزی غرب کشور به شمار میآید.…
-

انشا در مورد اگر من یک کتاب بودم
اگر من به جای یک دانشآموز، یک کتاب میبودم، دوست داشتم کتابی باشم که در دستان هر کودکی در دورترین و محرومترین روستاها قرار بگیرم. دوست داشتم قصههایم پر از امید و رویا باشد و به بچهها یاد بدهم که حتی در سختترین شرایط هم میتوانند به آیندهای روشن فکر کنند. دوست داشتم جلد من…
-
انشا طنز و غیر طنز سایه آدم
سایه آدم، همیشه و در همه جا با اوست. وقتی آفتاب میتابد یا نور چراغی روشن میشود، سایه هم پیدا میشود. سایه مثل یک دوست وفادار است که هرجا بروی، با تو میآید. گاهی جلوتر از تو حرکت میکند، گاهی پشت سرت قرار میگیرد و گاهی هم کنارت میایستد. سایه آدم هم شکل خودش است،…
-
انشا طنز و غیر طنز درد دل یک موش آزمایشگاهی
در آزمایشگاهی سرد و سفید، زندگی من، یک موش کوچک، میگذرد. من نه یک حیوان خانگی خوشبخت هستم و نه در طبیعت آزاد زندگی میکنم. من یک “موش آزمایشگاهی” هستم. روزهای من با بوی تیز مواد شیمیایی و صدای خشخش کفشهای سفید پرستاران و دانشمندان پر شده است. قفسی کوچک خانه من است و گاهی…
-
انشا طنز و غیر طنز تلفن همراه
امروزه تلفن همراه به بخشی جداییناپذیر از زندگی ما تبدیل شده است. این وسیله کوچک، دنیایی بزرگ را در کف دستان ما قرار داده است. با تلفن همراه، دیگر فاصلهها معنای خود را از دست دادهاند. ما در هر کجا که باشیم، میتوانیم در لحظه با عزیزانمان در آن سوی شهر یا حتی آن سوی…
