همان طور که میدانید، ضربالمثلها بخش مهمی از فرهنگ و زبان ما هستند و هر کدام داستان پندآموزی در خود دارند. یکی از این ضربالمثلهای پرکاربرد، “آب ها از آسیاب افتادن” است.
در گذشته، آسیابهای آبی برای آرد کردن گندم و تولید نان، وابسته به جریان آب بودند. وقتی آب به اندازه کافی پشت سد جمع میشد و از طریق نهرها به چرخهای آسیاب میرسید، آسیاب به کار میافتاد و زندگی در جریان بود. اما اگر به هر دلیلی – مانند کمآبی، خشکسالی یا بسته شدن مسیر آب – این جریان قطع میشد، چرخهای آسیاب از حرکت میایستاد و کارِ آسیابگر و همه کسانی که منتظر آرد بودند، تعطیل میشد.
این اتفاقِ ناخوشایند، به تدریج به نمادی در زبان ما تبدیل شد. امروزه وقتی میگوییم “آبها از آسیاب افتاده”، منظور این است که **جو متشنج و پُرحاشیه یک ماجرا، کاملاً آرام شده است.** یعنی دیگر خبری از آن غوغا، بحث داغ و جنجالهای گذشته نیست و همه چیز به حالت عادی و سکوت برگشته است.
به بیان دیگر، این ضربالمثل اشاره به پایان یافتن یک دوره پُرتنش، فراموش شدن یک موضوع داغ یا خوابیدن غوغای یک اتفاق دارد. وقتی آبها از آسیاب میافتد، یعنی دیگر دلیلی برای ادامه آن هیاهو و نگرانی وجود ندارد و آرامش جایگزین آن شده است.

در این نوشته، به بررسی معنی، مفهوم و خاستگاه ضربالمثل ایرانی «آبها از آسیاب افتادن» از کتاب نگارش پایه نهم میپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
معنی ضرب المثل آب ها از آسیاب افتادن
۱- یعنی سر و صدا و هیاهو تمام شد و همه چیز دوباره آرام گرفت.
۲- این اصطلاح وقتی به کار میرود که یک مشکل یا گرفتاری، همان طور که انتظار میرفت، به پایان برسد و دوباره آرامش برقرار شود.
۳- معمولاً از قبل میدانیم که مشکل بالاخره تمام میشود، فقط زمان دقیق آن مشخص نیست؛ یعنی نمیدانیم چه زمانی اوضاع به حالت عادی برمیگردد.
۴- بالاخره آرامش برقرار شد و سروصدا از بین رفت.
ریشه و مفهوم ضرب المثل آب ها از آسیاب افتادن
آسیابهای آبی معمولاً یک چرخ بزرگ داشتند که در بیرون از ساختمان آسیاب نصب میشد و نیروی خود را از جریان آب به دست میآورد. بسته به محل قرارگیری آسیاب و نحوهٔ جریان آب، این چرخ یا در مسیر رودخانه و جوی قرار میگرفت و آب از زیر آن عبور میکرد، یا آب از بالا روی آن میریخت و آن را به حرکت درمیآورد. این چرخ به کمک یک میله، نیروی چرخش را به سنگ آسیاب منتقل میکرد و سنگ شروع به چرخیدن مینمود.
هر آسیاب دو سنگ داشت: سنگ پایینی که ثابت بود و سنگ بالایی که روی آن میچرخید و دانهها را به آرد تبدیل میکرد. تمام فشار و سنگینی کار بر دوش سنگ زیرین بود، به همین دلیل باید از جنس محکمتری نسبت به سنگ بالایی ساخته میشد. به همین خاطر است که گفتهاند:
> مرد باید که در کشاکش دهر
> سنگ زیرین آسیا باشد
یعنی مرد باید همچون سنگ زیرین آسیاب، استوار و مقاوم باشد و در برابر مشکلات و فشارهای زندگی تاب بیاورد. تا زمانی که آب در جوی جریان داشت، آسیاب هم به کار خود ادامه میداد؛ اما وقتی آب قطع میشد و چرخ از حرکت میایستاد، آسیابان میگفت «آب از آسیاب افتاد». این عبارت امروزه به عنوان یک ضربالمثل از گویش آسیابانان به یادگار مانده است.