داستان این کتاب به پایان رسید، ولی روایت هنوز ادامه دارد *** اگر صد کتاب هم بنویسی، نمیتوانی تمام احساس یک مشتاق را بیان کرد 📖
در این نوشته، به توضیح مفهوم یک ضربالمثل کهن و پرمعنی از سعدی شیرازی میپردازیم. این ضربالمثل از بخش غزلیات دیوان او برگرفته شده است. در ادامه، معنای این عبارت را به زبانی ساده بیان میکنیم و آن را کمی بازتر میکنیم تا بهتر درک شود. از این معانی میتوان برای بسط دادن و گسترش مفهوم اصلی نیز استفاده کرد.
معانی و مفهوم به پایان آمد این دفتر حكایت همچنان باقیست
حرفهای ناگفته بسیار است، ولی وقتِ گفتن کم.
سرگذشت ما آنقدر مفصل و طولانی است که در قالب این کتاب نمیگنجد.
این کتاب به پایان رسید، هرچند میتوانست شامل مباحث و موضوعات بیشتری باشد. به بیان دیگر، حرفهای ناگفته فراوان بود، اما زمان کافی در اختیار نبود.
یک مفهوم دیگر این ضربالمثل این است که زندگی کوتاه است و داستانهای شاعر ناتمام میماند.
| ایموجی این ضرب المثل | ❌📖📔♾ |
شعر به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست
این سروده، غزل شماره ۵۸۶ از دیوان سعدی شیرازی است:
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسبالحال مشتاقی
کِتابٌ بالِغٌ مِنّی حَبیباً مُعْرِضاً عَنّی
إِنِ افْعَلْ ما تَری إِنّي عَلی عَهْدی وَ میثاقی
میگویم که با نزدیکان درگاهت پیوندی دارم
اما خود میدانم که این ادعا ریاکاری و فریب است
أَخِلّائی وَ أَحْبابی ذَروا مِنْ حُبِّهِ مابی
مَریضُ العِشْقِ لا یَبْری وَ لا یَشْکو إِلَی الرّاقی
نشانهی عاشق واقعی این است که شب و روزش به هم پیوسته است
اگر خواب تو را فرا میگیرد، پس تو از درد عشق رنج نمیبری
قُمِ امْلَأْ وَ اسْقِنی کَأْساً وَ دَعْ ما فیهِ مَسْموماً
أَما أَنْتَ الَّذی تَسْقی فَعَیْنُ السَّمِّ تَرْیاقی
وقتی جام در جمع بیدلان بگردد، آن را به من بده
مرا رها کن تا چشمهای حیرانم به ساقی بدوزم
سَعی فی هَتْکیَ الشّانی وَ لَمّا یَدْرِ ما شانی
أَنَا المَجْنونُ لا أَعْبا بِإِحْراقٍ وَ إِغْراقی
آیا خورشید آسمان است که با این چهرهی فرخنده میدرخشد؟
آیا فرشتهای است که با این اخلاق پاکیزه میخرامد؟
لَقیتُ الْأُسْدَ فِی الغاباتِ لا تَقْوی عَلی صیدی
وَ هَذَا الظَّبْیُ فی شیرازَ یسبینی بِأَحْداقی
نه این داستان پایانی دارد و نه سعدی را پایانی برای سخن است
مستسقی تشنه میمیرد و دریا همچنان پابرجاست
بیشتر بخوانید: ضرب المثلهای شیرین فارسی