انشا درباره ناخنهای ما
ناخنهای دست و پا، مانند یک زره محافظ کوچک برای نوک انگشتان ما هستند. آنها از جنس مادهای سفت و محکم به نام کراتین ساخته شدهاند، همان چیزی که موهای ما نیز از آن تشکیل شده است.
کار اصلی ناخنها، محافظت از نوک انگشتان حساس ماست. آنها به ما کمک میکنند تا اجسام ریز را راحتتر برداریم، دکمههای لباس را ببندیم یا حتی یک کاغذ را از روی میز بلند کنیم. وقتی میخواهیم جای چیزی را بخارانیم، ناخنهای سالم و قوی، بهترین وسیله برای این کار هستند.
رشد ناخن یک فرآیند شگفتانگیز است. آنها به طور مداوم و تقریباً هر ماه به اندازه سه تا چهار میلیمتر بلند میشوند. به همین دلیل است که همیشه نیاز به کوتاه کردن دارند.
مراقبت از ناخنها بسیار مهم است. کوتاه نگه داشتن آنها به تمیزی و سلامت ما کمک میکند، زیرا باکتریها و کثیفیها نمیتوانند در زیر ناخنهای کوتاه پنهان شوند. خوردن غذاهای مقوی مانند شیر، تخممرغ و میوهها نیز باعث میشود ناخنهایی قوی و سالم داشته باشیم.
پس بیایید به این محافظان کوچک و سختکوش توجه کنیم و با مراقبت از آنها، سلامتی و زیبایی دستهای خود را حفظ کنیم.

انشایی درباره ناخن
در این متن، با نگاهی ادبی و توصیفی، به سراغ ناخنهایمان میرویم. این نوشته به دانشآموزان کمک میکند تا با شیوهی درست نوشتن و تقویت مهارتهای نویسندگی بیشتر آشنا شوند. در ادامه با ما همراه باشید.
انشا درباره ناخن
«ن» مثل ناخن!
امروز صبح، وقتی از خواب بیدار شدم و میخواستم دست و صورتم را بشویم، ناگهان چیزی تیز، پایم را زد!
– آخ، مامان!
این صدا از من درآمد. حتی کمی هم اشک در چشمانم جمع شده بود. روی زمین نشستم تا ببینم پایم چه شده. آن وقت دیدم یک ناخن درشت، داخل پوست پایم فرورفته و انگار دارد به من میخندد.
من هم عصبانی شدم و آن را بیرون کشیدم و گفتم: «ای آزاردهنده! حالا که تو را میاندازم توی سطل زباله، میفهمی که چرا نباید این کار را با من میکردی.»
اما ناخن اصلاً نترسید و حتی شروع کرد به خندیدن و گفت: «خب، بیانداز! اما من چه گناهی دارم؟ دیروز پدرت ناخنهایش را گرفت. وقتی میخواست ما را با دستمال بریزد توی سطل، من از لای دستمال به زمین افتادم!»
از دستش خیلی عصبانی بودم و پایم هم کمی سوزش داشت. همانطور نشسته بودم و با ناراحتی به او نگاه میکردم. ناخن هم به من نگاه میکرد که ناگهان دوباره شروع به خندیدن کرد و گفت: «اوه! نگاه کن ناخنهای خودت چقدر بلند و نامرتب شدهاند!»
میخواستم بروم و او را در سطل بیندازم که متوجه شدم راست میگوید. ناخنهایم واقعاً خیلی بلند شده بودند و تازه، بین آنها کلی کثیفی هم جمع شده بود!

شروع کردم به شکستن و کج کردن ناخنهایم تا آنها را کوتاه کنم. در حالی که با دندانهایم مشغول این کار بودم، مامان با مسواک در دست بالای سرم ظاهر شد و پرسید: «عرفان، چه کار میکنی؟»
ماجرا را برای مامان تعریف کردم. او دستهایم را در دست گرفت و گفت: «آفرین که میخواستی ناخنهایت را کوتاه کنی، چون ناخنهای بلند مانند یک دست کثیف میتوانند باعث بیماری شوند؛ اما این کار را نباید با دندان انجام بدهی. این طور همه آلودگیها وارد دهنت میشود و انگشتهایت هم زخمی میشوند.»
مامان رفت و یک ناخنگیر آورد و ناخنهایم را مرتب کوتاه کرد.
دستهایم خیلی قشنگ شدند! میخواستم ناخنگیر را از مامان بگیرم و ناخنهای پاهایم را هم کوتاه کنم که مامان گفت: «نه، تو الآن نمیتوانی این کار را انجام بدهی و ممکن است به پاهایت آسیب بزنی. اگر کمی صبر کنی، وقتی بزرگتر شوی، خودت میتوانی ناخنهایت را کوتاه کنی.»
بعد با هم رفتیم و تکههای ناخنی که روی زمین ریخته بود را جمع کردیم و داخل سطل زباله انداختیم.
دستهایم را هم به خوبی شستم و زیر ناخنهایم را تمیز کردم. مامان دوباره دربارهٔ تمیزی ناخنها برایم توضیح داد. اگر دوست داری بدانی مامان چه چیزهایی گفت، اینها را یادم هست:
1- ناخنها از انگشتهای ما محافظت میکنند.
2- ناخنهای بلند ممکن است به دیگران آسیب برسانند.
3- زیر ناخنهای بلند کثیفی جمع میشود.
4- هرگز نباید ناخنها را با دندان کوتاه کرد.
5- وقتی ناخنهایت را میگیری، حتماً آنها را دور بریز، چون ممکن است داخل دست یا پای کسی برود!
انشا در مورد ناخن – سری دوم
منبع:تبیان