حجاب و عفاف، دو گوهر گرانبها در زندگی یک انسان هستند که مانند نگهبانی برای قلب و روح عمل میکنند. حجاب، تنها یک پوشش ظاهری نیست، بلکه دریچهای به سوی دنیایی از آرامش و احترام است. وقتی فردی حجاب را برمیگزیند، در حقیقت گنجینه درون خود را محافظت میکند و به دیگران میفهماند که ارزش واقعی انسان، در شخصیت و اخلاق اوست، نه در جلوههای ظاهری.
عفاف نیز همان ریسمان محکم درونی است که به انسان کمک میکند تا در برابر تندبادهای زندگی، استوار و پاک بماند. این دو، مانند دو بال برای پرواز به سوی کمال هستند. آنها به انسان شرافت میبخشند و جامعه را به مکانی امن و محترم تبدیل میکنند.
در نهایت، حجاب و عفاف انتخاب آگاهانهای برای زندگی بهتر و متعالیتر است. این راه، مسیر نور، پاکی و عزت نفس است؛ مسیری که در پایان، به رضایت و آرامش واقعی ختم میشود.

انشایی با موضوع حجاب و پاکدامنی به سبکی ادبی و تصویری برای شما دانشآموزان فراهم شده است تا با شیوهٔ نگارش و مهارتهای نوشتاری بیشتر آشنا شوید. در ادامه با ما همراه باشید.
موضوع انشا حجاب و عفاف
حجاب به معنای پوشش است؛ خداوند در قرآن کریم از مردان و زنان خواسته است که خود را بپوشانند و عفت و حیا را پیشه کنند.
رعایت پوشش برای زنان اهمیت بسیار دارد. افرادی که حجاب خود را حفظ میکنند، مانع از آن میشوند که جامعه با بیحجابی و بدحجابی به انحراف کشیده شود. نوع لباسی که هر فرد میپوشد، تا حد زیادی نشاندهنده شخصیت اوست. گاهی ممکن است کسی لباسی تنگ و جلبکننده بپوشد که بخشهایی از بدنش را آشکار کند و این، شخصیت او را زیر سؤال ببرد.
شهیدان چفیه بستند تا بسیجی وار بجنگند.
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم!
آن ها چفیه را خیس می کردند تا نفس هایشان”آلوده شیمیایی” نشود
من چادر می پوشم تا از”نفس های آلوده”دور بمانم!
حجاب، مانند یک زینت برای مردان و زنان عمل میکند تا ارزشهای انسانی آنها حفظ شود و حضور عفاف و حیا در وجودشان پررنگتر گردد. حجاب ارتباط نزدیکی با “حیا” دارد؛ هرچه حیا در فرد بیشتر باشد، حجابش نیز استوارتر خواهد بود و برعکس.
هرچه حیا کمتر باشد، پوشش فرد نیز کمتر میشود و این مسئله بر روح و شخصیت او تأثیر خود را نشان میدهد. حجاب، احترام به حدود الهی است و چادر – که به عنوان حجاب برتر شناخته میشود – پلۀ بلندی است برای رسیدن به معشوق یگانه عالم، به سوی خدای مهربان.
پوشش بیرونی، ریشه در پاکی درونی دارد. کسی که میخواهد پاک باشد، باید ظاهر و باطنش با هم هماهنگ باشد. برخی هستند که بیقید و بیتوجه زندگی میکنند، اما میگویند: «دلت پاک باشد!» غافل از اینکه پاکی دل، در رفتار پاک و متین آشکار میشود و از دل پاک، فقط نگاه پاک برمیآید. از کوزه همان برون تراود که در اوست. نمیتوان پذیرفت که کسی بوی گناه از او به مشام برسد، اما ادعا کند که دلش پاک است.
انشا درباره حجاب و عفاف
من و چادرم و یادهای گذشتهام
وقتی بچه بودم و سن و سالی نداشتم، تازه داشتم خودم و جایگاهم در این دنیا را میشناختم. درست در همان روزها بود که مادرم به من آموخت زن مانند مرواریدی است درون یک صدف.
برایم سوال پیش آمد که این حرف چه معنایی دارد و چرا چنین چیزی درباره زنان میگویند! ذهنم پر از سوال و کنجکاوی شده بود.
تا اینکه مادرم به من گفت: «دخترم، منظورم از این سخن، حجاب توست، منظورم همان چادر توست. چادر، پشتیبان حیا و پاکدامنی زن است.»
از همان دوران بچگی مفهوم چادر را فهمیدم و با حجاب و عفت بزرگ شدم.

درود بر مادری که دخترش را چنان پرورش داده که میداند چه خونهایی ریخته شده و چه جانهایی از دست رفته تا این آرامش و امنیت برقرار بماند. باید دست چنین مادری را بوسید که دختری بزرگ کرده که میفهمد حجاب و اسلام را بیهزینه به دست نیاوردهایم و عدهای جان خود را در این راه فدا کردهاند. بیشک مادری که چنین دختری دارد، بهشت برای او و فرزندش قطعی است؛ زیرا فرزند شایسته، وسیلهی شفاعت پدر و مادر خود خواهد بود.
من که با چادر بزرگ شدم، از همان ابتدا معنای این کار نیک را درک کردم. وقتی خادمان حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به من آفرین میگفتند، احساس غرور و رضایت میکردم. از دوران کودکی، همه مرا تشویق میکردند و اکنون که بزرگ شدهام، خود به خوبی میدانم که این راه چه ارزشی دارد.
خدایا، آرزو میکنم تمام زنان را همچون مرواریدهایی درون صدف، محفوظ و گرانقدر بگردان.
موضوعات پیشنهادی انشاهای دانشآموزی
انشا با موضوع حجاب