معنی ضرب المثل زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون می‌ آورد + انشا و داستان

زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می‌آورد

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

اثر و قدرت کلام نیکو

زبان و نحوه صحبت کردن ما، تأثیر شگفت‌انگیزی دارد. وقتی با نرمی، محبت و احترام با دیگران سخن می‌گوییم، گویی کلیدی جادویی در دست داریم که حتی می‌تواند مار را از لانه تاریکش بیرون بکشد.

این ضرب‌المثل زیبا به ما یادآوری می‌کند که با زبان خوش و رفتار محترمانه می‌توانیم دل‌های سخت را نرم کنیم، کینه‌ها را از بین ببریم و حتی دشمنان را به دوستان تبدیل کنیم. در بسیاری از موقعیت‌های دشوار، یک کلام شیرین و یک برخورد محبت‌آمیز، کارهایی می‌کند که زور و تندی هرگز نمی‌توانند انجام دهند.

پس بیاییم همیشه مراقب زبان خود باشیم و سعی کنیم با گشاده‌رویی و مهربانی با همه ارتباط برقرار کنیم. این هنری است که زندگی را برای خودمان و اطرافیانمان زیباتر و آرام‌تر می‌سازد.

زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می‌آورد

در این نوشته، داستان و مفهوم ضرب‌المثل ایرانی «زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون می‌آورد» را از کتاب نگارش یازدهم گردآوری کرده‌ایم. در ادامه با ما همراه باشید.

معانی ضرب المثل زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون می‌آورد

1- به کار بردن کلمات محبت‌آمیز و لحن ملایم، حتی سخت‌ترین قلب‌ها را نرم می‌کند و می‌تواند ما را زودتر به خواسته‌هایمان برساند.
2- سخن نیکو باعث می‌شود دیگران آرام بگیرند و با ما همراه شوند.
3- این مثل قدیمی نشان می‌دهد که با رفتار خوب و محترمانه به سادگی می‌توان دل هر کسی را به دست آورد.
4- در این ضرب‌المثل، مار نماد فرد دشمن یا مشکل است و بیرون آمدن آن از لانه، نشان‌دهنده رسیدن به صلح، دوستی و کامیابی در کارهاست.

ایموجی این ضرب المثل 👅😊🐍🕳⬅

زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می‌آورد به انگلیسی

حرف خوب و خوشایند، مار را هم از لانه اش بیرون می‌کشد.

ضرب المثل زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون می‌ آورد

2 داستان کوتاه در مورد ضرب‌المثل زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون می‌‌آورد

برای آشنایی بیشتر با داستان‌های مربوط به این ضرب‌المثل و توضیحات کامل‌تر، در بخش‌های بعدی این نوشته با مدیر تولز همراه باشید.

داستان شماره 1- تدبیر

در روزگاران قدیم، جنگلی زیبا و پربار وجود داشت به نام “جینگیل”. هوای آنجا چنان خوب و طبیعتش چنان سرسبز بود که حیوانات بسیار زیادی در آن زندگی می‌کردند. کمک‌کم، تعداد ساکنان جنگل آنقدر زیاد شد که دیگر جایی برای زندگی کردن باقی نماند. لانه‌ها، سوراخ‌ها و غارها همه پر شده بودند.

جینگیل آنقدر شلوغ شده بود که بعضی از حیوانات مجبور بودند شب‌ها روی شاخه‌های درختان بخوابند و بعضی دیگر حتی در حالت ایستاده استراحت می‌کردند. دیگر از آرامش خبری نبود و وضعیت هر روز بدتر از قبل می‌شد. بین حیوانات درگیری و بحث بر سر پیدا کردن یک جای کوچک برای زندگی، زیاد شده بود.

به ناچار، قانون قدیمی و فراموش‌شده جنگل دوباره زنده شد: قانون زور. هرکس قوی‌تر بود، خانه بهتری برای خودش برمی‌داشت. اگر صاحب اصلی خانه اعتراض می‌کرد، روز بعد فقط استخوان‌هایش باقی می‌ماند. موش‌ها به زود سوراخ مارمولک‌ها را تصاحب می‌کردند. روباه‌ها لانه‌های موش‌ها را از آن خود می‌کردند. گرگ‌ها، روباه‌ها را از خانه‌هایشان بیرون می‌انداختند و شیرها که از ابتدا جای مخصوص خودشان را داشتند. در این میان، خرس‌ها به خاطر جثه بزرگ و کمیِ هوش، اغلب بدون سرپناه می‌ماندند.

این شرایط سخت ادامه داشت تا اینکه گروهی از مورچه‌ها تصمیم گرفتند کاری کنند. آن‌ها شروع به ساختن خانه‌های جدید کردند. هرجا زمین خالی یا سوراخی پیدا می‌کردند، با استفاده از مواد طبیعی و با پشتکار زیاد، لانه‌های تازه می‌ساختند و به حیوانات بی‌خانه می‌فروختند. کار آن‌ها به سرعت رونق گرفت و حتی بیشتر از نیاز جنگل خانه ساختند.

سپس، گروه دیگری از حیوانات پیدا شدند که کارشان پیدا کردن مشتری برای این خانه‌ها بود. کار این دلالان حتی از کار مورچه‌ها هم پرسودتر شد. راز موفقیت آن‌ها، حرف‌زدن خوب و زبان خوششان بود.

آن‌ها چنان ماهرانه و قانع‌کننده صحبت می‌کردند که حتی می‌توانستند مار را از لانه‌اش بیرون بکشند و به جایش یک خرس را در آن سوراخ جا بدهند. به این ترتیب، این ضرب‌المثل میان حیوانات رایج شد: «زبان خوشِ لانه‌یابان و لانه‌قالب‌کنندگان، مار را از سوراخش بیرون می‌کشد و به جایش خرس را فرو می‌کند».

داستان شماره 2- پادشاه و کشاورز

یکی از پادشاهان قدیم همراه چند تن از نزدیکان و مشاورانش در یک روز سرد زمستانی برای شکار به صحرا رفتند. آن‌ها آنقدر از شهر و آبادی دور شدند که کمکم هوا تاریک شد. در فاصله‌ای دور، کلبه کوچکی دیدند که متعلق به یک کشاورز بود. پادشاه به همراهان پیشنهاد کرد: بهتر است امشب را مهمان آن کشاورز شویم تا از سرمای شدید بیابان در امان باشیم.

اما یکی از وزیران با این پیشنهاد مخالفت کرد و گفت: پناه بردن به خانه یک کشاورز معمولی، با شأن و مقام بلندپایه شما سازگار نیست. بهتر است در همین صحرا چادری شایسته مقامتان برپا کنیم، آتش بیفروزیم و شب را به صبح برسانیم.

کشاورز وقتی متوجه شد پادشاه و همراهانش در بیابان مانده‌اند، نزد شاه آمد و با ادب و احترام گفت: اگر شما به خانه من می‌آمدید، از مقام و احترام شما چیزی کم نمی‌شد؛ اما این‌طور شد که دیگر نگذاشتید مقام یک کشاورز ساده بالا برود.

این حرف کشاورز، بسیار به دل پادشاه نشست. او و همراهانش آن شب را در خانه کشاورز گذراندند و در امان ماندند. فردا صبح، پادشاه به پاس مهمان‌نوازی، هدایا و پول زیادی به کشاورز بخشید و جمله معروفی را به کار برد: «زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون می‌کشد.»

انشا در مورد ضرب المثل زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون می‌‌آورد

در ادامه، یک متن زیبا درباره این ضرب‌المثل برای شما آماده کرده‌ام:

 احترام به دیگران

صحبت کردن با ادب و احترام در همه موقعیت‌ها و مکان‌ها، یکی از وظایف مهم هر فرد است. اگر ما عادت کنیم که حتی برای کارهای کوچک با دیگران مودبانه صحبت کنیم، نه تنها احترام دیگران را جلب می‌کنیم، بلکه سریع‌تر به خواسته‌های خود نیز می‌رسیم.
مثلاً وقتی برای خرید نان می‌رویم، می‌توانیم بگوییم: «آقای نانوا! لطفاً دو نان به من بدهید.» یا وقتی می‌خواهیم از معلم خود سؤالی بپرسیم، بگوییم: «خانم معلم! اجازه می‌دهید سؤالی بپرسم؟»

رعایت احترام در خانواده نیز بسیار مهم است، به‌ویژه در برابر کسانی که از ما بزرگ‌تر هستند.
مثلاً اگر بخواهیم از مادرمان بپرسیم برای ناهار چه غذایی پخته است، بهتر است بگوییم: «مادرجان! دست شما درد نکند، ناهار چه چیزی درست کرده‌اید؟»
این شیوه‌ی صحبت کردن به تدریج تبدیل به یک عادت خوب می‌شود و دیگران نیز با ما به همین شکل رفتار می‌کنند.

حتی در برخورد با افراد عصبانی یا بی‌ادب نیز اگر با نرمی و احترام برخورد کنیم، رفتار آن‌ها به مرور تغییر می‌کند و یاد می‌گیرند که چطور با دیگران مودب باشند.
در اینجا می‌توانیم از ضرب‌المثل معروف استفاده کنیم که می‌گوید:
**«زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون می‌آورد»**
یعنی حتی اگر با سخت‌دل‌ترین و عصبانی‌ترین افراد هم با لحن خوب و محترمانه صحبت کنیم، آرام می‌شوند و به حرف‌های ما گوش می‌دهند.

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *