گسترش ضرب المثل ” با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی ” + داستان و انشا

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

همه ما شنیده‌ایم که “با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی”. این ضرب‌المثل ساده، حقیقت عمیقی را در خود جای داده است. در واقع این جمله به ما یادآوری می‌کند که همنشینان ما تأثیر زیادی بر رفتار، اخلاق و حتی شخصیت ما دارند.

اگر با افراد خوب، دانا و بااخلاق معاشرت کنیم، به تدریج شبیه آنان می‌شویم و از صفات خوب آنان تأثیر می‌پذیریم. برعکس، اگر وقت خود را با افراد بی‌مسئولیت یا بداخلاق بگذرانیم، ناخودآگاه رفتارها و عادت‌های منفی آنان در ما نیز نفوذ می‌کند.

پس بهتر است در انتخاب دوستان و کسانی که با آنها وقت می‌گذرانیم، دقت کنیم. این آشنایی‌ها و معاشرت‌ها هستند که بخش بزرگی از آینده و شخصیت ما را می‌سازند.

گسترش ضرب المثل با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

در این مطلب، داستان، انشا و مفهوم ضرب‌المثل ایرانی «با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی» را که از کتاب نگارش پایه ششم انتخاب شده، بررسی می‌کنیم. با ما در مدیر تولز همراه باشید.

معانی ضرب المثل با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

1- وقتی کسی با افراد خوب و بااخلاق معاشرت کند، به تدریج از آنها یاد می‌گیرد و شبیه آنها می‌شود. برعکس، اگر با افراد ناصالح و بد رفت‌و‌آمد داشته باشد، از آنها تأثیر منفی می‌گیرد و اخلاق و رفتارش نیز خراب می‌شود.

2- همراهی با انسان‌های خوب، ارزش و احترام آدم را بیشتر می‌کند، در حالی که معاشرت با افراد بد، از ارزش و شخصیت او می‌کاهد.

3- به عبارت دیگر، هم‌نشینی با افراد بد، تو را مانند آنها می‌کند و معاشرت با افراد خوب، تو را نیک و پسندیده می‌سازد.

جواب مثل‌نویسی صفحه ۱۲۲ نگارش دهم: همنشین خوب مانند ماه تابان است که اطرافیانش را نورانی و درخشان می‌کند، اما همنشین بد مانند دیگ دوده‌گرفته است که هر کسی با او باشد را مانند خودش تیره و تار می‌نماید.

کاربرد ضرب‌المثل “با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی”: این ضرب‌المثل زمانی استفاده می‌شود که بخواهیم تأثیر عمیق و مستقیم همنشین و دوستان روی رفتار و شخصیت یک فرد را نشان دهیم.

ایموجی این ضرب المثل 🌜🧎‍♂️🌜✅🥘🧎‍♂️🌑✅

داستان ضرب المثل با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

دو روایت مختلف درباره‌ی ریشه‌ی این ضرب‌المثل وجود دارد.

داستان شماره 1 – دوست ناباب

پیامبر اکرم، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)، می‌فرمایند:
«داستان همنشین خوب، مانند عطّار است. حتی اگر عطرش را به تو نبخشد، از بوی خوشش بهره‌مند می‌شوی. و داستان همنشین بد، مانند آهنگر است؛ اگر شعله‌های آتشش تو را نسوزاند، قطعاً دود و بوی بدش به تو خواهد رسید.»

در روزگار پیامبر (ص)، در میان مشرکان، دو دوست به نام‌های «عقبه» و «اُبی» زندگی می‌کردند.
عقبه فردی بخشنده و بزرگ‌منش بود. هرگاه از سفر بازمی‌گشت، سفره‌ای پُررونق می‌گسترد و دوستان و خویشان را به مهمانی دعوت می‌کرد. او با این‌که در جمع مشرکان بود، دوست داشت پیامبر اسلام (ص) را نیز به خانه‌اش دعوت کند.

در بازگشت از یکی از سفرها، میهمانی بزرگی ترتیب داد و جمعی از جمله رسول خدا (ص) را فراخواند. همگان به خانه او آمدند و دور سفره نشستند. پیامبر نیز وارد شد و در کنار سفره جای گرفت، اما از غذا تناول نکرد و به عقبه فرمود: «من از غذای تو نمی‌خورم، مگر این که به یگانگی خدا و رسالت من گواهی دهی.»
عقبه شهادتین گفت و اسلام آورد. این خبر به دوستش، اُبی، رسید. او نزد عقبه آمد و به شدت اعتراض کرد و گفت: «تو از راه راست منحرف شده‌ای!»
عقبه پاسخ داد: «من منحرف نشدم؛ اما مردی به خانه‌ام آمد و حاضر نبود از غذایم بخورد، مگر این که به خدا و پیامبری او گواهی دهم. من شرم داشتم که او بدون غذا از کنار سفره‌ام برخیزد.»

اُبی گفت: «من از تو راضی نمی‌شوم، مگر این که نزد محمد (ص) بروی و به او بی‌احترامی کنی.»
عقبه فریب دوست نابابش را خورد و از اسلام خارج شد و مرتد گردید. سپس در جنگ بدر در صف دشمنان اسلام شرکت کرد و در همان نبرد کشته شد.
دوست بد او، اُبی، نیز سال بعد در جنگ احد، در میان کافران بود و به دست سپاه اسلام به هلاکت رسید.

آری، دوست بد اگر به دوزخ رود، دوستش را نیز با خود می‌کشاند!

آیات ۲۷ تا ۲۹ سوره فرقان درباره این رویداد نازل شد و حال و روز تلخ عقبه را در قیامت نشان داد که چگونه در اثر همنشینی با دوست نادرست، گمراه گشت. خداوند به همه مسلمانان هشدار داده که مراقب باشند و افراد گمراه را به دوستی برنگزینند.

در آیه ۲۸ سوره فرقان آمده است:
«یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا؛
ای وای بر من! کاش فلان شخص گمراه را به دوستی خود انتخاب نکرده بودم.»

داستان شماره 2 – همنشین بد

یکی از پیروان باوفای امام علی النقی(ع) به نام «ابوهاشم جعفری» نزد امام نشسته بود که امام با ناراحتی به او فرمودند: «چرا تو را می‌بینم که با عبدالرحمن بن یعقوب رفت‌وآمد می‌کنی؟» ابوهاشم گفت: او دایی من است.
امام فرمودند: باور او درباره خدا نادرست است و خدا را مانند جسم‌ها توصیف می‌کند. سپس افزودند: یا با او همنشین باش و ما را رها کن، یا با ما باش و او را کنار بگذار.
ابوهاشم گفت: هرچه او بگوید، من آن عقیده را ندارم؛ پس به من آسیبی نمی‌زند.
امام هادی(ع) فرمودند: آیا نمی‌ترسی که اگر عذاب خدا بر او فرود آید، هر دوی شما را دربرگیرد؟ سپس داستان یکی از همراهان حضرت موسی(ع) را برایش تعریف کردند:
آیا داستان آن فرد از یاران حضرت موسی(ع) را شنیده‌ای که پدرش از پیروان فرعون بود؟ وقتی لشکر فرعون به موسی(ع) و یارانش نزدیک شد، آن جوان از موسی(ع) جدا شد تا پدرش را پند دهد و از لشکر فرعون بیرون آورد و به جمع موسی(ع) ملحق کند.
پدرش همچنان در لشکر فرعون پیش می‌رفت و پسرش با او درباره عقیده‌اش بحث می‌کرد. وقتی لشکر فرعون در دریا غرق شد، هر دو با هم غرق گشتند. این خبر به حضرت موسی(ع) رسید و ایشان فرمودند: آن جوان در رحمت خداست، ولی وقتی عذاب نازل شود، از کسی که نزدیک گناهکار است دفاعی نمی‌شود.

انشا در مورد ضرب المثل با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

**انشای اول:**

این ضرب‌المثل زیبا به ما یادآوری می‌کند که آدم‌ها اغلب از کسانی که با آن‌ها وقت می‌گذرانند، تأثیر می‌گیرند. اگر با افراد خوب، دانا و موفق همنشین شویم، مانند آن‌ها می‌شویم و چیزهای خوبی از آن‌ها یاد می‌گیریم. درست مانند کسی که با ماه همنشین شود و از نور آن روشنایی بگیرد.

اما اگر با افراد بی‌مسئولیت، تنبل یا بد همنشین شویم، ممکن است رفتارها و عادت‌های بد آن‌ها به ما هم سرایت کند. مثل کسی که با دیگ دودزده و سیاه نشست و رفته‌رفته خودش هم سیاه شد.

پس باید در انتخاب دوستان و کسانی که با آن‌ها معاشرت می‌کنیم، دقت کنیم تا تحت تأثیر خوبی‌ها قرار بگیریم، نه بدی‌ها.

***

**انشای دوم:**

این ضرب‌المثل مثل یک راهنمای ساده و حکیمانه برای زندگی است. معنای آن این است که آدمیزاد از محیط و اطرافیانش بسیار تأثیر می‌پذیرد.

اگر با انسان‌های خوش‌اخلاق، کوشا و خردمند دوست شویم، رفتار و افکار ما نیز به سمت خوبی و پیشرفت می‌رود. گویی با ماه نشسته‌ایم و از روشنایی و پاکی او بهره می‌بریم.

برعکس، اگر با افراد بی‌هدف، منفی یا شرور معاشرت کنیم، بدون اینکه حتی متوجه شویم، صفات ناپسند آن‌ها به ما هم منتقل می‌شود. مثل این است که کنار یک دیگ زغال‌سیاه بنشینیم و دود و سیاهی آن به ما هم سرایت کند.

پس بیاییم دوستان خود را عاقلانه انتخاب کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم.

انشا شماره 1 – همنشین خوب و بد

امام سجاد (علیه السّلام) می‌فرمایند:
همنشینی با افراد خوب، انسان را به خوبی و رستگاری می‌کشاند.

شعر زیبای سعدی را درباره تأثیر همنشینی به یاد بیاورید:

گِلی خوشبوی در حمام، روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری؟
که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم
ولیکن مدّتی با گُل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم

این شعر، همان مفهوم روایات را نشان می‌دهد.
همان‌طور که بادی که از کنار مرداب می‌گذرد، بوی ناخوشایند با خود می‌آورد و بادی که از باغ گلها عبور می‌کند، عطر دلنشین پراکنده می‌کند، همنشینی با انسان‌ها نیز همین تأثیر را بر ما دارد.
معاشرت با افراد خوب، ما را به خوبی و درستکاری سوق می‌دهد و همنشینی با افراد نادرست، اخلاق و شخصیت ما را خراب می‌کند.

همان‌طور که گفته شده:
«اول بگو با چه کسانی نشست و برخاست کرده‌ای، تا بگویم تو چه شخصیتی هستی.»

پند همه بزرگان اخلاق این است که در انتخاب دوستان و همراهان خود نهایت دقت را داشته باشیم و در جمع انسان‌های شایسته، باایمان و خوش‌اخلاق قرار بگیریم تا فضای پاک و معنوی آنان، ما را نیز به راه درست و نیک هدایت کند.

چه بسیار افرادی که به خاطر معاشرت با دوستان ناباب، به راه خطا رفته‌اند و چه بسیار انسان‌های خوبی که نیکی خود را مدیون همراهی با افراد شایسته هستند.

در جامعه‌ای که زندگی می‌کنیم، رفتار اطرافیان تأثیر زیادی بر اخلاق و سرنوشت ما دارد. در این محیط هم انسان‌های درستکار و فداکار وجود دارند و هم افراد نادان و خطاکار. این به عقل و درایت ما بستگی دارد که با چه کسانی ارتباط برقرار کنیم.

اگر با افراد موفق و باایمان دوست شویم، از دانش و اخلاق خوب آنان بهره می‌بریم و از تجربه‌های ارزشمندشان استفاده می‌کنیم؛ اما اگر با افراد نادان و ناشایست معاشرت کنیم، رفتار و اخلاق نادرست آنان بر ما اثر می‌گذارد و ما را از مسیر درست منحرف می‌کند.

بارها دیده شده که سرنوشت افراد، در اثر معاشرت‌ها به کلی تغییر کرده و مسیر زندگی‌شان عوض شده است.
همنشینی با افراد بد، بدبینی را در انسان تقویت می‌کند و باعث می‌شود نسبت به همه کس و همه چیز دید منفی پیدا کند.

اهمیت این موضوع، یعنی تأثیرپذیری اخلاقی از دوستان، آن‌قدر روشن است که شاعران و ادیبان نیز در آثار خود به آن پرداخته‌اند.

به عنوان مثال:

کم نشین با بدان که صحبت بد گر چه پاکى، تو را پلید کند
آفتـاب ار چـه روشــن اســت آن را پاره اى ابر ناپدید کنــد

در جایی دیگر آمده:
با بدان کم نشین که بدمانى خو پذیر است نفس انسانى

و نیز گفته‌اند:
صحبت نیک را زدست مده که و مِه به شود زصحبت به

مولوی در مثنوی می‌گوید:
تا توانـی مـی گریز از یــار بد
یار بــد بدتـر بـود از مـــار بـد
مار بد تنها همی بر جان زند
یاربد بر جــان و بر ایمـان زند

سعدی نیز در این رابطه می فرماید:

گِلــى خوشبــوى در حمـام روزى
رسید از دست محبوبى به دستم
بدو گفتــم که مشکــى یا عبیـرى
کـه از بـوى دل آویـــز تـو مستـــم
بگفتـــا مـن گِلـــى ناچیـــز بـودم
ولیکــــن مدّتى با گُـل نشستــم
کمـال همنشیــن در من اثـر کـرد
وگرنه من همان خاکم که هستم

در اینجا، دوست شایسته و همراه خوب، مانند گلی است که بر گِل اثر می‌گذارد و آن را خوشبو می‌کند؛ یعنی انسان را به کمال می‌رساند. در مقابل، دوست ناباب و ناشایست، آدمی را از مسیر هدایت و رشد دور می‌سازد.


انشا شماره 2 – دوست خوب

یافتن یک دوست خوب و صمیمی در دنیای امروز، مانند پیدا کردن یک میوه سالم و شیرین است!
شاید وقتی فرشته‌ها داشتند مهربانی و رفاقت را بین آدم‌ها پخش می‌کردند، بعضی‌ها خواب بودند یا شاید ریشه‌های وجودشان خشکیده بود و به این بخشش نرسیدند. شاید هم سهم خود را گرفتند، اما بعدها آفت به جانشان افتاد و انسانیت را از آنان گرفت.
من دوست واقعی خود را با دقت بسیار انتخاب می‌کنم!
اگر ظاهرش خوب بود، برای آزمون باطنش وقت می‌گذارم و با تیزبینی، پرده از روحیاتش برمی‌دارم. اگر درون و بیرونش یکی بود و اخلاق خوبی داشت، او را به دوستی برمی‌گزینم. البته هیچ کس بی‌عیب نیست و من معتقدم اگر دوستی ریشه‌های خوبی داشت و تنها چند نقطه ضعف کوچک در او دیدیم، باید مانند آب پاکی باشیم که آن لکه‌ها را پاک می‌کند و او را از بدی‌ها دور نگه می‌دارد.
حال این پرسش پیش می‌آید که چگونه چنین باشیم؟ پاسخ این است: باید مانند آینه باشیم (المومن مراة المومن). مانند آینه، نکات را بی‌غرض نشان دهیم و امر به معروف را با نرمی انجام دهیم. آینه هرگز فریاد نمی‌زند که موهایت نامرتب است، یا داد نمی‌کشد که یقه‌ات را مرتب کن. سکوتش، پرمعناست! ما هم باید بی‌آنکه حقیقت را تغییر دهیم، واقعیت را با رفتارمان به دوستمان نشان دهیم.
کسانی که در رفتارشان خرده‌شیشه و ناخالصی است، باید بدانند که مانند میوه‌ها – چه خوب و چه بد – سرانجام روزی خورده می‌شوند و دور انداخته می‌شوند. اما این که پس از مرگ، مورد احترام باشند یا نه، به رفتار خودشان بستگی دارد. حالا قضاوت با شماست!

سیب ناب باش برای دوستت / که ندارد فایده ،گیلاس بودن
گرچه گیلاس هم بود میوه ، ولی / شهره است به کرم دار بودن
می باشد لازم، آدمی را آدمیت / و ندارد آخرت، روباه بودن
هشدار که ندارد جا، سرای آخرت / و فقط هست برای خوابیدن
گرچه میجویی در این دنیا، مادیت / ولی ببر بهره اندر این دنیا،ز آدمیت ای رفیقا…
من گفتم و تو نشنیده بگیر این حماقت / و به حقیقت بدل کن این ، رفاقت

پیشنهادی: معنی ضرب المثل کمال همنشین در من اثر کرد

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *