خانه، همان جایی است که بوی آشپزی مادر با نسیم بهاری درمیآمیزد و صدای خندههای پدر، دیوارهایش را زنده نگه میدارد. خانه فقط چهار دیوار و یک سقف نیست؛ خانه جایی است که در آن، خستگی یک روز سخت با یک نگاه پر از محبت از بین میرود و آرامش، همچون پتوی نرمی بر دوشمان میافتد.
خانواده، گروهی هستند که همیشه کنار هم میمانند، چه در روزهای آفتابی و چه در شبهای طوفانی. خانواده یعنی دستانی که برای کمک پیش تو دراز میشوند، چشمهایی که در شادیهایت برق میزنند و گوشهایی که در سختیها بدون قضاوت به حرفهایت گوش میدهند.
خانه و خانواده، پناهگاه امن زندگی هستند. مکانی که در آن، بدون ترس از قضاوت شدن میتوانی خودت باشی و بدانی کسانی هستند که بیقید و شرط دوستت دارند. خانه و خانواده، گرمای عشق و مهر را به قلب ما هدیه میدهند و یادآور میشوند که هیچکس در این جهان تنها نیست.

خانه، گرمترین و امنترین جای دنیاست. جایی که در آن، خانواده در کنار هم جمع میشوند و با محبت و همدلی، زندگی را میسازند. خانواده مانند یک درخت تنومند است که ریشههای محکم آن، همه را به هم پیوند میدهد. پدر و مادر، ستونهای اصلی این خانه هستند و فرزندان، شاخ و برگهایی که با شادی و نشاط، فضای زندگی را زیبا میکنند.
در کنار هم بودن و برای خوشبختی یکدیگر کوشیدن، بزرگترین ثروت یک خانواده است. خانه فقط چهار دیوار و یک سقف نیست؛ خانه جایی است که در آن خندهها صمیمیتر، سختیها آسانتر و آرامش واقعیتر است.
انشا درباره خانه
اگر تا به حال شب سرد و برفی را در خیابان تنها و بیپناه گذرانده باشید، و از وجود افراد نابکار یا سگهای ولگرد بترسید، آنوقت است که ارزش نعمت خانه را بهتر درک میکنید.
بله، صحبت از خانه است.
خانه پناهگاهی است که ما را از گرما، سرما، برف، باران، دزدان، حیوانات، افراد بد و هر خطری در امان نگه میدارد.
خانهها از مواد مختلفی ساخته میشوند. بعضی از خانهها گلی هستند، بعضی از سنگ، بعضی از چوب، بعضی چادری، بعضی حتی از برف و برخی هم از آهن و آجر.
خانهها شکلهای گوناگونی هم دارند. بعضی از آنها ویلایی هستند و حیاط و فضای باز دارند، و بعضی دیگر آپارتمانیاند و در یک ساختمان بزرگ، چندین طبقه و واحد دارند.
اندازهی خانهها هم متفاوت است. بعضیها بسیار بزرگ و دارای اتاقهای فراوان هستند، طوری که اگر در یک طرف آن اتفاقی بیفتد، طرف دیگر متوجه نمیشود.
داشتن خانهی بزرگ بسیار لذتبخش است؛ میتوان به راحتی در آن مهمانی گرفت، بازی کرد و…
برخی خانهها هم بسیار کوچکاند. زندگی در آنها شاید به اندازهی خانههای بزرگ لذتبخش نباشد، اما اگر میان افراد خانواده محبت و صمیمیت وجود داشته باشد، همین خانههای کوچک هم میتوانند بسیار گرم و دوستداشتنی باشند، چون همه را به هم نزدیکتر میکند.
در خانهها افراد مختلفی زندگی میکنند. در بیشتر آنها یک خانواده ساکن است؛ یعنی پدر، مادر و فرزندان. گاهی چند خانواده با هم در یک خانه زندگی میکنند و گاهی هم خانوادهای به معنای معمول در آن نیست؛ مانند پرورشگاه که کودکان بیسرپرست در آن زندگی میکنند. بعضی خانهها هم اصلاً ساکنی ندارند، مانند کعبه که خانهی خداست و کسی درون آن زندگی نمیکند. چون جای مقدسی است، خداوند آن را خانهی خود نامیده، همانطور که مسجد نیز خانهی خدا نامیده میشود؛ زیرا خدا نیازی به خانه ندارد.
در پایان، خانهها شکلها و اندازههای مختلفی دارند. بعضی زیبا و بعضی نازیبا هستند، بعضی باعث افتخار و بعضی باعث خجالت، بعضی محکم و بعضی سست و زودخراب. اما آنچه از همه مهمتر است، این است که خانه باید جای آرامش انسان باشد. گاهی ممکن است خانهای بزرگ، زیبا و مقاوم باشد، اما در آن آرامش نباشد و میان اعضای خانواده دعوا و دشمنی حاکم باشد. در مقابل، خانهای کوچک و ساده ممکن است پر از مهر و صفا و آرامش باشد.
پس اگر در خانهای زندگی میکنید که آرامش دارد، شکرگزار خدا باشید.
پیشنهاد: انشا درباره مادر و توصیف محبت او
_ انشا درباره خانه کلاس هفتم _ اختصاصی _ نویسنده: مدیر تولز
شما میتوانید انشاهای خود را با موضوع خانه و خانواده از قسمت نظرات برای ما ارسال کنید تا در سایت مدیر تولز قرار داده شود.