انشا در مورد مسئولیت پذیری دانش آموزان
مسئولیت پذیری یکی از مهم ترین ویژگی هایی است که هر دانش آموزی باید در خود پرورش دهد. این ویژگی نه تنها در دوران مدرسه، بلکه در تمام مراحل زندگی بسیار کارآمد و ضروری است.
یک دانش آموز مسئولیت پذیر کسی است که نسبت به وظایف خود آگاه است و آنها را به بهترین شکل ممکن انجام می دهد. این وظایف می تواند شامل انجام تکالیف درسی به موقع، رعایت نظم در کلاس درس، احترام گذاشتن به معلمان و همکلاسی ها و مراقبت از وسایل شخصی و مدرسه باشد.
وقتی یک دانش آموز مسئولیت کارهای خود را می پذیرد، در واقع قدم بزرگی در راه رشد شخصیت خود برمی دارد. چنین دانش آموزی می آموزد که برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کند و نتیجه کارهایش، چه خوب و چه بد، بر عهده خود اوست. این نگرش باعث می شود که او برای حل مشکلاتش دنبال مقصر نگردد، بلکه با شجاعت به دنبال راه حل باشد.
مسئولیت پذیری فقط به درس خواندن محدود نمی شود. یک دانش آموز مسئولیت پذیر در قبال خانواده، دوستان و جامعه خود نیز احساس وظیفه می کند. او در کارهای خانه کمک می کند، با دوستانش با مهربانی و درستی رفتار می کند و نسبت به محیط زیست و اطرافیان خود حساس است.
پرورش این صفت زیبا با کارهای کوچک شروع می شود. مثلاً وقتی دانش آموزی بدون اینکه کسی به او یادآوری کند، تکالیفش را انجام می دهد یا اگر در کتابخانه است، پس از مطالعه کتاب ها را سر جای خود می گذارد، در حال تمرین مسئولیت پذیری است.
در نهایت، باید بدانیم که دانش آموزان امروز، آینده سازان فردای جامعه هستند. اگر هر کدام از ما در دوران تحصیل مسئولیت پذیر باشیم، در آینده نیز شهروندانی مفید و conscientious برای کشورمان خواهیم شد و می توانیم در ساختن جامعه ای بهتر و موفق تر سهیم باشیم.

مسئولیتپذیری و انجام درست وظایف، یکی از پایههای مهم زندگی فردی و اجتماعی است. وقتی هر کس به درستی بداند چه کاری را باید انجام دهد و به آن پایبند باشد، زندگی برای همه آسانتر و زیباتر میشود.
تصور کنید در یک روز آفتابی، در باغی بزرگ قدم میزنید. هر گل، هر درخت و هر پرنده به موقع و به اندازه، وظیفه خود را انجام میدهد. خورشید نور میبخشد، ابر باران میآورد و خاک به گیاهان غذا میدهد. اگر یکی از اینها از انجام کار خود سر باز زند، چه اتفاقی میافتد؟ زندگی در باغ به هم میریزد.
ما انسانها نیز در زندگی خود نقشهای گوناگونی داریم: به عنوان دانشآموز، فرزند، دوست و عضوی از جامعه. وقتی تکالیفمان را به موقع انجام میدهیم، در کارهای خانه کمک میکنیم، به قولهای خود پایبند میمانیم و به حقوق دیگران احترام میگذاریم، در واقع داریم مانند آن باغ زیبا، مسئولیت خود را به خوبی انجام میدهیم.
مسئولیتپذیری فقط انجام کارهای بزرگ نیست؛ گاهی یک تشکر به موقع، یک کمک کوچک به دوست یا رعایت نوبت در صف، نشاندهنده شخصیت وظیفهشناس ماست.
اگر هر یک از ما در هر جایگاهی که هستیم، وظیفه خود را با دقت و صداقت انجام دهیم، دنیا جای بهتری برای زندگی خواهد شد.
انشا در مورد حس مسئولیت پذیری
هر وقت کلمه مسئولیت پذیری به گوشم میخورد، یاد تابستان سال قبل میافتم. معلم پرورشی مدرسهمان پس از برنامهریزی زیاد و حل مشکلات فراوان، توانست موافقت آموزش و پرورش و خانوادهها را برای برگزاری یک اردوی دانشآموزی جلب کند. ما هم که آرزو داشتیم تابستانی شاد و به یاد ماندنی داشته باشیم، از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدیم.
روز حرکت، وسایلمان را جمع کردیم و سوار اتوبوس شدیم. قبل از حرکت، معلم پرورشی بلندگو را برداشت و پس از دادن چند توصیه، برای لحظهای سکوت کرد. همه با تعجب به او نگاه میکردیم که میخواهد چه بگوید. اول یک نفس عمیق کشید که باعث خنده بچهها شد. خودش هم خندید، اما نه مثل ما که از خنده شانههایمان تکان میخورد. وقتی شوخی و خنده بچهها آرام گرفت، معلم پرورشی با صدایی آرام اما محکم گفت: «میدانم که دوست دارید در این سفر شادی کنید و بخندید. اشکالی ندارد. اما بیایید از همین حالا قول بدهیم که مسئولیتپذیر باشیم. مهم نیست در این اردو چه وظیفهای داشته باشیم، مهم این است که مفهوم مسئولیتپذیری را درک کنیم.»
وقتی حرفهای معلم تمام شد، یکی از بچهها پرسید: «منظورتان این است که آدم کاملی باشیم؟» همه این را شنیدیم و دوباره شروع به پچپچ کردیم. منتظر بودیم معلم پرورشی آن دانشآموز را دعوا کند، اما برعکس، گفت: «به افتخار این دانشآموز باهوش دست بزنید… بله دقیقاً منظورم همین بود. چقدر خوب حرف مرا فهمیدی. آفرین! آفرین! ما در این اردو باید آدم کاملی باشیم که هم زندگی میکند و هم میداند چرا زندگی میکند.»
او ادامه داد: «برای رسیدن به این درک، همانطور که تو گفتی، باید آدم کاملی باشیم. حتی لازم نیست برای تمرین مسئولیتپذیری از دیگران شروع کنیم. اگر از خودمان شروع کنیم، مطمئن باشید دیگران هم از آن سود میبرند. همچنین نباید فکر کنیم که کاری که مسئولیت آن را بر عهده میگیریم چقدر بزرگ است. حتی کارهای کوچک را هم با حس مسئولیت زیاد انجام دهیم تا همانطور که تو گفتی، به یک آدم کامل تبدیل شویم.»
پس از پایان صحبتهای معلم، همه به سمت اتوبوس حرکت کردند. به نظر میرسید رفتارشان طوری بود که انگار به آدمهای کاملی تبدیل شده بودند.