در دنیای اطراف ما، دو مفهوم گاهی در ظاهر کاملاً مخالف هم به نظر میرسند: سکوت و فریاد. یکی آرام و بیصدا است و دیگری پر سر و صدا و بلند. اما اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که هر دوی آنها راهی برای بیان احساسات و حرفهای ناگفته هستند.
سکوت مانند یک فضای خالی و آرام است. مثل یک صبح زود که هنوز کسی بیدار نشده و فقط صدای نسیم به آرامی شنیده میشود. در این سکوت، آدم میتواند به درون خودش توجه کند و به چیزهایی فکر کند که در شلوغی روز فرصت آن را ندارد. سکوت گاهی به معنای صلح و آرامش است، مثل زمانی که دو نفر بعد از یک بحث، ساکت میشوند و با نگاه به هم فهمیدهشان را میرسانند. اما گاهی هم سکوت میتواند سنگین و پر از حرفهای نزده باشد، مثل وقتی که کسی از چیزی ناراحت است ولی چیزی نمیگوید.
در طرف دیگر، فریاد قرار دارد. فریاد بلند و رساست و همه را متوجه خود میکند. فریاد میتواند از شادی باشد، مثل وقتی که یک گروه در یک مسابقه برنده میشوند و از خوشحالی فریاد میکشند. یا میتواند از خشم باشد، مثل زمانی که کسی عصبانی است و نمیتواند احساساتش را کنترل کند. فریاد گاهی برای هشدار دادن است، مثل فریاد کسی که میخواهد دیگران را از یک خطر آگاه کند.
اگرچه سکوت و فریاد در ظاهر با هم فرق دارند، اما هر دو میتوانند یک چیز را بیان کنند. یک سکوت طولانی و سنگین گاهی از یک فریاد بلند هم بیشتر میتواند ناراحتی را نشان دهد. و یک فریاد گاهی از سکوت هم تنهاتر است، چون ممکن است کسی حرفش را نفهمد.
پس میتوان گفت که سکوت و فریاد دو روی یک سکه هستند. هر کدام به روش خود چیزی را در درون ما نشان میدهند. گاهی در سکوت، فریادی پنهان است و گاهی در فریاد، سکوتی عمیق. زندگی ترکیبی از این دو است و ما در موقعیتهای مختلف از هر کدام استفاده میکنیم تا آنچه در قلبمان است را به دیگران بگوییم.

انشایی ادبی دربارهی دو مفهوم مخالف سکوت و فریاد
گاهی در زندگی با دو حس کاملاً متفاوت روبرو میشویم: سکوت و فریاد. هر کدام دنیای خودشان را دارند و هر یک به شکلی با ما سخن میگویند.
سکوت، گاهی مانند یک آغوش امن است. در دل سکوت، میتوانی به صدای درونت گوش کنی. سکوت گاهی نشانهی آرامش است؛ مثل وقتی که تنها در طبیعت قدم میزنی و فقط صدای باد را میشنوی. گاهی هم سکوت، سنگین و پرمعناست؛ مثل وقتی که کسی غمگین است و با سکوتش، حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
اما در طرف دیگر، فریاد قرار دارد. فریاد میتواند نشانهی شادی باشد؛ مثل وقتی که در یک بازی برنده میشوی و از خوشحالی فریاد میزنی. گاهی هم فریاد نشان از خشم یا درد دارد؛ مثل وقتی که کسی میخواهد توجه دیگران را جلب کند یا احساسش را با شدت تمام بیان کند.
این دو گاهی با هم حرف میزنند. گاهی یک فریاد، از دل یک سکوت طولانی بیرون میآید. و گاهی پس از یک فریاد بلند، سکوتی عمیق همهجا را فرامیگیرد. هر دو لازم و هر دو بخشی از زندگی ما هستند.
با هم یاد میگیریم که چطور این دو مفهوم را در نوشتههای خود به کار ببریم و احساسات خود را به زیبایی بیان کنیم.
انشا تضاد معنایی سکوت و فریاد
به گمانم هیچ کس نیست که در زندگی خود سکوت و فریاد را حس نکرده باشد. گاهی سکوت، خودش یک جور فریاد زدن است؛ فقط باید گوشی برای شنیدن باشد. همهی ما موقعیتهایی را به خاطر میآوریم که در برابر کسی قرار گرفتهایم که حرف ما را نمیفهمد یا احساساتمان را درک نمیکند. در آن لحظات، فقط ساکت میمانیم و خیره به او نگاه میکنیم. سکوت یعنی نگفتن چیزی که گفتنش ممکن نیست. اما فریاد، بیان همان ناگفتههاست با صدایی بلند و رسا.
گاهی سکوت به اندازه فریاد کارآمد است و گاهی هر دو میتوانند آسیبزننده باشند. به نظر میرسد هر دو را میتوان دستهبندی کرد. اگر بخواهم سکوت را توصیف کنم، میگویم: سکوت یعنی دیدن رویدادها بدون هیچ واکنش زبانی. اما فریاد، واکنشی است که از حد خارج شده و کنترلش را از دست دادهایم. وقتی بیشتر فکر کردم، متوجه شدم سکوت و فریاد فقط به انسانها مربوط نمیشود.
بسیاری از ما دستکم یک بار به دیدن مکانهای تاریخی رفتهایم. در این مکانها، معمولاً چیزهایی میبینیم که روایتگر فرهنگ و گذشتهاند. در آن لحظهها دلمان میخواهد آن عظمتی که پیش چشممان است، با تمام وجود فریاد بزند و خودش را به ما معرفی کند. اما آنها ساکتاند. با این حال، به نظر من این سکوت و خاموشی، خود فریادی بلند است که اگر گوش بسپاریم، میتوانیم آن را بشنویم.
سکوت، فریادی درونی است که کسی آن را نمیشنود، ولی نشانههایی دارد که آن را از فریاد آشکار متمایز میکند. همانطور که از نامش پیداست، کسی که ساکت است، هیچ هیجان آشکاری در چهره و رفتارش دیده نمیشود. نگاهش گاهی خیره و گاهی به زمین است. اما فردی که فریاد میزند، چهرهای برافروخته و حرکاتی پرشور دارد. نمیتوان فریاد را با سکوت مقایسه کرد، اما میتوان سکوت را فریادی دانست که فرصتی برای بروز پیدا نکرده است.
بیشتر بخوانید: لیست انشاهای تضاد معنایی
_ دوستان عزیز در صورتی که انشایی با این موضوع نوشته اید می توانید از قسمت نظرات برای ما ارسال کنید.
اختصاصی مدیر تولز _ نویسنده: اصغر فکور