عشق و نفرت، دو نیروی بسیار قدرتمند هستند که در قلب هر انسانی حضور دارند. این دو احساس، مانند روشنایی و تاریکی، همیشه در حال کشمکش با یکدیگرند.
عشق، مانند نسیم ملایم بهاری است که وجود را نوازش میدهد. آن را میتوان در نگاه پدر و مادری که به کودکشان مینگرند، در محبت بین دو دوست صمیمی و در دستانی که در کمک به دیگران دراز میشوند، دید. عشق، نوری است که تاریکیها را روشن میکند و به زندگی معنا و گرمی میبخشد. وقتی عشق در دل باشد، جهان زیباتر و مردم مهربانتر به نظر میرسند.
اما در سوی دیگر، نفرت وجود دارد. نفرت مانند آتشی سوزان است که از درون، انسان را میسوزاند. این احساس سنگین و تاریک، قلب را سرد و چشمان را از دیدن خوبیها کور میکند. نفرت، دیواری بلند بین آدمها میسازد و اجازه نمیدهد صلح و آرامش به زندگی راه یابد.
جالب اینجاست که این دو نیرو، اغلب در یک جا جمع نمیشوند. جایی که عشق حکومت میکند، جایی برای نفرت باقی نمیماند و در جایی که نفرت لانه کرده، عشق راهی برای نفس کشیدن نمییابد.
پس بیاییم بذر عشق و محبت را در دل خود بکاریم و آن را به دیگران نیز هدیه کنیم. زیرا زندگی با عشق، همانند باغی پر از گل میماند که عطر شیرین آن، همهجا را پر میکند.

در این نوشته، به موضوع عشق و نفرت میپردازیم و آن را به زبانی ادبی و تصویری بیان میکنیم. این متن برای دانشآموزان عزیزی تهیه شده است که میخواهند با شیوهی نگارش و هنر نوشتن بیشتر آشنا شوند. همراه ما باشید.
انشا عشق و نفرت
همه ما به خوبی با عشق و تأثیر شگفتانگیز آن در زندگیمان آشنا هستیم، اما کمتر کسی است که به اندازهی کافی درباره تأثیر نفرت بداند. این به آن معنا نیست که ما نفرت را نمیشناسیم، بلکه شاید نمیدانیم که عشق و نفرت، تنها به اندازه یک تار مو از هم فاصله دارند و درست در کنار هم قرار گرفتهاند.
شاید عجیب به نظر برسد، اما این یک حقیقت است. چطور ممکن است عشق با آن همه شکوه و بزرگی که در ذهن داریم، درست همسایه نفرت باشد؟ عشق، گرمایی آرامشبخش است که دشواریها را آسان میکند، نگاه ما را دگرگون میسازد و درک ما از رویدادها را شیرین و دلچسب مینماید. عشق ما را در آغوش خود گرفته و کاملاً در بر میگیرد.
وقتی عشق بر ما چیره میشود، حتی کنترل مغز و بدنمان را نیز به دست میگیرد و همه چیز در اختیار معشوق قرار میگیرد. شاید به همین دلیل است که میگویند عشق، کور را بینا و بینا را کور میکند.
عشق آن قدر قدرتمند است که میتواند حتی بر نیازهای اساسی ما نیز خط بطلان بکشد. اگر عشق را پدیدهای غیرمنطقی بدانیم، به آن بیاحترامی نکردهایم؛ اما پژوهشها نشان میدهند که عشق هم برای تأثیرگذاری عمیق و شگرف خود، دورهای خاص دارد. از این منظر، عشق را میتوان کلید ادامه زندگی بشر دانست.
لایه دوم عشق، “دوست داشتن” است، اما قرار نیست همه پس از گذر از مرحله عاشقی، به این مرحله برسند. دوست داشتن، در واقع اوج موفقیت عشق به شمار میرود.
یافتههای علمی نشان میدهند همانطور که عشق بر مغز و جسم ما تأثیر میگذارد، نفرت نیز سهم بزرگی در شکلدهی به رفتار و احساسات انسان دارد.
ما نمیتوانیم درباره همزیستی عشق و نفرت در وجود انسان، نظریههای گوناگونی ارائه دهیم، اما میتوانیم باور کنیم که این همخانگی، بخشی ضروری و از پیش تعیینشده در آفرینش انسان است.
همانطور که عشق سبب شجاعت و قدرت میشود، نفرت نیز میتواند رفتارهایی مشابه عشق ایجاد کند؛ با این تفاوت که وقتی کسی تحت تأثیر عشق قرار میگیرد، رفتارهای پرخاشگرانه در او کاهش یافته یا متوقف میشود. چنین فردی در برابر موقعیتهای خشمآور، انعطاف بیشتری نشان میدهد و دنیا را از پنجرهای زیبا میبیند. قضاوتهایش نیز مهربانانه و دلپذیر میشود. اما در زمان نفرت، همین قضاوتها به شکلی خطرناک و آزاردهنده تغییر مییابند.
عشق و نفرت، مانند بسیاری از ویژگیهای دیگر، در ذات همه انسانها وجود دارد. با نیروی عشق، دنیایی انسانی و روزهایی شاد میسازیم و با نفرت، هر آنچه ساختهایم را ویران میکنیم.
انسان در درون خود احساسات و رفتارهای دیگری نیز دارد که تحت تأثیر هورمونها قرار میگیرند، اما عشق و نفرت، بازیگران پرکاری هستند که هرگز از صحنه زندگی خارج نمیشوند. عشق، زیباترین ویژگی وجود انسان است و میتواند نفرت را مهار کند. بکوشیم همیشه عاشق باشیم.
_ دوستان عزیز، اگر انشایی با این موضوع نوشتهاید، میتوانید از طریق بخش نظرات برای ما ارسال کنید.
پیشنهادی: انشا در مورد محبت و دوستی
اختصاصی مدیر تولز _ نویسنده: اصغر فکور