عدالت یعنی هر چیزی سر جای خودش باشد. مثل وقتی که معلم به همه دانشآموزان به یک اندازه توجه میکند و با همه یکجور رفتار میکند.
عدالت این است که هر کس به حق خودش برسد. در خانواده، در مدرسه و در بین دوستان، وقتی عدالت رعایت شود، همه احساس آرامش میکنند و کسی ناراحت نیست.
یک جامعه عادل مانند یک باغ زیباست که در آن همه گلها به یک اندازه آب و نور میگیرند و با هم رشد میکنند. وقتی در جامعهای عدالت باشد، مردم با هم مهربانترند و کمتر با هم دعوا میکنند.
ما هم میتوانیم با کارهای کوچک، عدالت را تمرین کنیم. مثلاً وقتی بین دوستانمان قضاوت میکنیم، منصف باشیم. یا اسباببازیهایمان را با دیگران تقسیم کنیم.
عدالت تنها یک کلمه در کتابها نیست؛ عدالت یعنی درستکاری، یعنی انصاف، و یعنی اینکه دنیا را برای همه زیباتر کنیم.

عدل و داد، همان گمشدهی همیشگی بشر است. گوهری نایاب که در دل تاریخ، آرزوی دیرینهی انسانها بوده است. تصور کنید دنیایی را که در آن، هر کس به حق خود میرسد؛ درختی که هر شاخهاش به اندازهی نیازش نور خورشید را دریافت میکند و هر ریشهاش سهمی برابر از آب زندگی میبرد. این، تصویری ساده از عدالت است.
عدالت، یعنی جایگاه واقعی هر چیز. یعنی دانش آموزی که زحمت میکشد، نمرهی خوب میگیرد و کسی که تلاش نمیکند، نتیجهی کمکاری خود را میبیند. یعنی در جامعه، پاداش تلاش هر فرد به خودش بازگردد و کسی به خاطر ثروت یا قدرت، بر دیگری برتری نداشته باشد.
عدالت، نسیمی است که بر چهرهی همه یکسان میوزد و بارانی است که بر بام همهی خانهها به یک اندازه فرود میآید. این مفهوم، سنگ بنای یک زندگی آرام و یک جامعهی سالم است. جایی که آدمها با اطمینان کنار هم زندگی میکنند و میدانند حقی از آنان ضایع نخواهد شد.
بیایید در زندگی خود، چه در مدرسه، چه در خانه و چه در میان دوستان، سفیران کوچک عدالت باشیم. با رعایت انصاف و دفاع از حق، میتوانیم قدمی، هر چند کوچک، برای ساختن دنیایی عادلانهتر برداریم.
موضوع انشا عدالت
عدالت، آن چیزی است که انسانیت ما را در این دنیای بزرگ نشان میدهد. این یک حق طبیعی و ضروری است که هر انسانی، با هر ملیت و دین و باوری، باید از آن برخوردار باشد. برای اینکه عدالت اجرا شود، انسانها تصمیم گرفتند قانونهایی را تعیین کنند. البته این قانونها معمولاً توسط دولتها نوشته میشوند. هر روش سیاسی که حاکمان یک جامعه میپسندند، آنها را وادار میکند تا بر اساس همان باورها قانون وضع کنند. قوانینی که شاید به نفع مردم نباشند. قوانینی که گاهی کاملاً برخلاف منافع انسانها و حقوق بشر عمل میکنند.
گاهی قانونهای یک جامعه، باعث ایجاد فاصله و نابرابری بزرگ بین گروههای مختلف همان جامعه میشوند و اختلاف طبقاتی را بیشتر میکنند. یا اینکه بین زنان و مردان تبعیض زیادی قائل میشوند، طوری که بسیاری از حقوق اولیه زنان و دختران در جوامع با فرهنگهای خاص نادیده گرفته میشود. حتی کمبود عدالت باعث میشود در قبال کار یکسان، دستمزد زنان کمتر از مردان باشد. یا در زمینه ورزش، امکانات و خدمات کمتری دریافت کنند. در بعضی جوامع نیز حقوق کودکان به شکل جدی زیر پا گذاشته میشود.
نبود عدالت، زندگی را برای همه سخت میکند. گاهی دیدن بیعدالتیها، باعث جنبشهای اجتماعی و اعتراضهای مردمی میشود. عدالت باید از بالاترین مقام یک کشور شروع شود و تا پایینترین قشر جامعه ادامه پیدا کند. وجود عدل و انصاف در همه بخشها و لایههای جامعه لازم است. مردم هم باید سعی کنند با یکدیگر منصفانه و عادلانه رفتار کنند. اگر هر کس از خودش شروع کند و عدالت را رعایت نماید، این رفتار در تمام جامعه گسترش مییابد.
تاجری که در فروش کالا انصاف دارد. پدری که با خانواده خود منصفانه رفتار میکند. مادری که با تربیت درست و فضای روانی سالم، عدالت را به فرزندانش یاد میدهد. فرزندانی که با هم به عنوان خواهر و برادر رفتار عادلانهای دارند، در جامعه نیز با دوستانشان به درستی رفتار میکنند و برای حقوق آنها ارزش قائل میشوند. معلمی که کلاس را به عدالت اداره میکند. پزشکی که بیمارش را به انصاف درمان مینماید. مهندسی که خانهای محکم و عادلانه میسازد. صاحبخانهای که با مستأجر خود منصفانه برخورد میکند. کارمندی که با دقت کارش را انجام میدهد. رئیسی که حق کارمندانش را به خوبی میدهد. پلیسی که با احساس مسئولیت، امنیت ایجاد میکند.
به طور خلاصه، قلمرو عدالت بسیار گسترده است و از کوچکترین تا بزرگترین امور زندگی را در بر میگیرد. در جامعهای که عدالت ریشه داشته باشد، فساد جایی برای رشد ندارد. عدالتی که باید بر اساس انسانیت تعریف شود تا همه به حقوق حقه خود دست یابند.
موضوعات پیشنهادی برای انشاهای دانشآموزی
انشا اختصاصی – نویسنده: مهتا قیدی