انشا در مورد اگر صاحب کل دنیا بودم

انشا درباره اگر صاحب کل دنیا بودم

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

اگر من صاحب کل دنیا بودم، اولین کاری که می‌کردم این بود که فقر و گرسنگی را برای همیشه از بین ببرم. هیچ کس نباید گرسنه بخوابد یا جایی برای زندگی نداشته باشد. برای هر فرد یک خانه گرم و یک سفره پر فراهم می‌کردم.

سپس، به جنگ و نزاع در سراسر جهان پایان می‌دادم. صلح و آرامش را جایگزین آن می‌کردم تا مردم بدون ترس و در کنار هم با آرامش زندگی کنند.

به آموزش و پرورش اهمیت زیادی می‌دادم. برای همه بچه‌ها در هر کجای دنیا، مدرسه‌های خوب و معلمان دلسوز می‌گذاشتم تا هر کودکی بتواند درس بخواند و آینده خود را بسازد.

به جای ساختن سلاح و ابزار جنگ، همه پول و توان دنیا را صرف ساختن بیمارستان‌های مجهز، پارک‌های زیبا و مراکز علمی می‌کردم تا مردم سالم و خوشحال باشند.

در نهایت، از همه مردم دنیا می‌خواستم که در نگهداری از این کره زیبا با من همکاری کنند. با هم از رودخانه‌ها، جنگل‌ها و همه حیوانات محافظت می‌کردیم تا زمین برای همیشه سبز و پاک بماند.

چون می‌دانم که مالک واقعی دنیا خداست و ما فقط میهمانان آن هستیم. پس باید در حفظ آن بکوشیم و آن را به آیندگان بسپاریم.

انشا درباره اگر صاحب کل دنیا بودم

اگر فرض کنیم من مالک تمام دنیا باشم، در این انشا می‌خواهم به صورت ساده و ادبی به این موضوع بپردازم. این متن برای دانش‌آموزان تهیه شده تا با شیوه‌ی نوشتن و تقویت مهارت‌های نویسندگی بیشتر آشنا شوند. در ادامه با ما همراه باشید.

انشا درباره اگر صاحب کل دنیا بودم

فکر کردن به اینکه «صاحب همه دنیا باشی» خیلی جذاب است. قطعاً اگر مالک تمام جهان بودم، زندگی من شکل دیگری داشت. به نظر من اولین کاری که هر کسی در این موقعیت می‌کند، این است که به دنبال آرزوهایش برود.

در آن صورت می‌توانستم به هر نقطه از جهان که دوست دارم سفر کنم، از جاهای مختلف دیدن کنم، غذاهای گوناگون را بچشم و اسباب‌بازی‌های فوق‌العاده داشته باشم. همه به من احترام می‌گذاشتند و به حرف‌هایم گوش می‌دادند. البته من همه این ثروت و قدرت را فقط برای خودم نگه نمی‌داشتم، بلکه سعی می‌کردم همه مردم از نعمت‌ها و شادی‌های زندگی بهره‌مند شوند. پول و دارایی‌ها را در صندوق‌ها پنهان نمی‌کردم، بلکه با استفاده از آنها برای همه شغل ایجاد می‌کردم تا هیچ‌کس بیکار و نیازمند نماند، هیچ‌کس بی‌خانه و مجبور به زندگی در خیابان نشود، و هیچ‌کس به خاطر فقر نتواند به پزشک مراجعه کند یا درد بیماری را تحمل کند. کاری می‌کردم که درآمد مردم به اندازه‌ای باشد که با عزت زندگی کنند.

همه مردم دنیا بتوانند غذای سالم بخورند، آب پاکیزه بنوشند، لباس‌های تمیز و زیبا بپوشند، بچه‌ها بازی کنند و درس بخوانند و هیچ کودکی مجبور نباشد در خیابان کار کند یا گدایی.

اگر صاحب دنیا بودم، به هیچ‌کس اجازه زورگویی و قلدری نمی‌دادم. نمی‌گذاشتم با سلاح و تجهیزات جنگی به خانه‌های مردم حمله کنند و آنها را از سرزمینشان آواره یا زندانی کنند. اگر صاحب دنیا بودم، مدرسه‌ها را گسترش می‌دادم و افرادی را مسئول می‌کردم که به انسان‌ها اخلاق و انسانیت بیاموزند تا دنیا پر از صلح و شادی شود.

بله، شاید الان که صاحب دنیا نیستم، چنین آرزوهای زیبایی دارم، اما اگر واقعاً صاحب دنیا شوم، شاید آنقدر در شادی و خوشی خودم غرق شوم که دیگران را فراموش کنم و حتی ناخواسته باعث ناراحتی آنها شوم. چه کسی می‌داند؟

من نمی‌خواهم صاحب دنیا شوم، اما از خدا می‌خواهم که دنیای ما را پر از صلح و شادی کند، طوری که هیچ‌کس حق دیگری را ضایع نکند و به کسی ستم نرود. در این صورت دنیای ما جای قشنگ‌تری خواهد بود.

انشا در مورد علم بهتر است یا ثروت؟
اختصاصی-مدیر تولز

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *