انشا در مورد اگر من خرگوش بودم

انشا در مورد اگر من خرگوش بودم

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

اگر من به جای یک دانش‌آموز، یک خرگوش بودم، زندگی من بسیار متفاوت می‌شد. در این انشا می‌خواهم تصور کنم که اگر خرگوش بودم، زندگی من چگونه بود.

اول از همه، من در یک جنگل سبز و زیبا یا یک باغ بزرگ زندگی می‌کردم. خانه من یک سوراخ کوچک و نرم در میان علف‌ها یا زیر یک درخت بود. هر روز صبح با صدای پرندگان و نور خورشید از خواب بیدار می‌شدم. به جای لباس پوشیدن، فقط موهای نرم و پشمالویم را با پنجه‌هایم تمیز می‌کردم.

صبحانه من از هویج ترد، کاهوی تازه و سبزیجات خوشمزه تشکیل می‌شد. دیگر لازم نبود پشت میز بنشینم و غذا بخورم. می‌توانستم در میان علف‌ها بدوم و در حال دویدن، غذایم را بخورم.

یکی از بهترین چیزها در مورد خرگوش بودن، دویدن و جست و خیز کردن بود. من می‌توانستم با سرعت زیاد در میان درختان و مزارع بدوم و از هوای تازه لذت ببرم. پاهای عقبی من قوی بودند و به من کمک می‌کردند تا خیلی بالا بپرم. دوستان من سنجاب، پرنده‌ها و دیگر خرگوش‌ها بودند. با هم بازی می‌کردیم، در جنگل قایم باشک بازی می‌کردیم و به دنبال غذاهای خوشمزه می‌گشتیم.

اما زندگی خرگوش همیشه آسان نبود. من باید مراقب حیوانات شکارچی مثل روباه و عقاب می‌بودم. گوش‌های بزرگ من به من کمک می‌کردند تا کوچکترین صداها را از دور بشنوم. بینی من هم همیشه در حال بو کشیدن هوا بود تا خطر را زودتر حس کنم. این‌گونه می‌توانستم خودم را سریع در لانه‌ام پنهان کنم.

اگر من خرگوش بودم، نمی‌توانستم مثل انسان‌ها حرف بزنم، اما راه‌های دیگری برای ارتباط داشتن پیدا می‌کردم. با تکان دادن دمم یا حرکات بدنم با دوستانم حرف می‌زدم. شب‌ها زیر نور ماه و ستاره‌ها می‌خوابیدم و صدای طبیعت لالایی من می‌شد.

در پایان، حتی اگر زندگی یک خرگوش پر از ماجراجویی و سرگرمی است، من باز هم خوشحالم که یک انسان هستم. من می‌توانم یاد بگیرم، کتاب بخوانم و با خانواده و دوستانم صحبت کنم. اما فکر کردن به این که اگر خرگوش بودم چگونه زندگی می‌کردم، بسیار جالب و سرگرم‌کننده است.

انشا در مورد اگر من خرگوش بودم

اگر من به جای یک انسان، خرگوش بودم، چه زندگی متفاوتی داشتم! این انشا به شیوه‌ای ادبی و توصیفی نوشته شده است تا به شما دانش‌آموزان عزیز کمک کند با روش‌های خلاقانه نوشتن و تقویت مهارت‌های نویسندگی آشنا شوید. در ادامه با ما همراه باشید.

موضوع انشا اگر من خرگوش بودم

زندگی یک حیوان در طبیعت می‌تواند پر از ماجراهای عجیب و زیبا باشد. اگر من به جای انسان، یک خرگوش بودم، دوست داشتم در دل جنگل زندگی کنم. آنجا کسی نمی‌توانست مرا داخل قفس بگذارد یا بفروشد. می‌توانستم در دشت‌های پهناور و میان درختان بلند بدوم و همه جای آن سرزمین را کشف کنم. البته خرگوش بودن کمی هم ترس دارد؛ چون حیوانات کوچک باید هممراقب باشند تا طعمهٔ درندگان نشوند.

من در زندگی واقعی آدمی هستم که به راحتی با دیگران ارتباط برقرار می‌کنم. پس اگر خرگوش بودم، احتمالاً با خیلی از حیوانات جنگل دوست می‌شدم. امیدوارم پیدا کردن هویج در جنگل سخت نباشد! اگر هویج پیدا نمی‌کردم، سراغ میوه‌های درختان می‌رفتم یا با سنجاب‌ها دنبال بلوط می‌گشتم. دوست داشتم خرگوشی سبزرنگ باشم. البته می‌دانم در دنیای واقعی خرگوش سبز وجود ندارد، ولی گاهی چیزهای غیرمنتظره رخ می‌دهد. یک خرگوش سبز می‌تواند به راحتی میان برگ‌ها پنهان شود و در شب هم رنگش در تاریکی دیده نمی‌شود، بنابراین از دست شکارچیان در امان می‌ماند.

مطمئنم خرگوش تندپا و زرنگی خواهم شد؛ چون همیشه در مسابقه‌های دو مدرسه اول می‌شوم. پس بعید است هیچ ببر یا شیری بتواند به من برسد. یکی از خوبی‌های خرگوش بودن این است که لازم نیست درس بخوانی یا تکلیف بنویسی. اگر خرگوش بودم، هر روز تا دیروقت می‌خوابیدم و نگران دیر رسیدن به مدرسه نبودم. تمام روزم به بازی و گردش در جنگل می‌گذشت. کنار رود می‌نشستم و به صدای قورباغه‌ها گوش می‌دادم. البته این زندگی خوبی‌هایی داشت، اما مشکلات خودش را هم داشت. مثلاً خرگوش‌ها تلفن همراه ندارند. اگر دوستانم را در جنگل گم می‌کردم، پیدا کردنشان در آن همه وسعت کار آسانی نبود. زندگی به شکل یک خرگوش سخت است و هر کسی از پس آن برنمی‌آید.

انشا اگر من طوطی بودم
انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *