تحقیق در مورد زندگی پابلو نرودا اشعار و آثار آن

تحقیق در مورد زندگی پابلو نرودا اشعار و آثار آن

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

پابلو نرودا، شاعر نامدار شیلیایی، در سال ۱۹۰۴ به دنیا آمد. او از همان سال‌های نوجوانی به سرودن شعر روی آورد و خیلی زود استعدادش را در این زمینه نشان داد. نرودا در طول زندگی خود سفیر کشورش در چندین کشور بود و همین سفرها تأثیر زیادی بر دیدگاه و نوشته‌هایش گذاشت.

شعرهای او سرشار از تصاویر زنده و احساسات عمیق است. او درباره موضوعات مختلفی از قبیل عشق، طبیعت، سیاست و عدالت اجتماعی سروده است. یکی از مشهورترین کتاب‌هایش، «بیست شعر عاشقانه و یک تراس ناامید» است که در جوانی منتشر کرد و بسیار محبوب شد.

نرودا علاوه بر شعرهای عاشقانه، به مسائل اجتماعی و انسانی نیز بسیار اهمیت می‌داد و در شعرهایش از حقوق مردم و مبارزه با ستم دفاع می‌کرد. او در سال ۱۹۷۱ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. پابلو نرودا در سال ۱۹۷۳ درگذشت، اما شعرهایش همچون میراثی گران‌قدر در سراسر جهان خوانده می‌شوند و الهام‌بخش بسیاری هستند.

تحقیق در مورد زندگی پابلو نرودا اشعار و آثار آن

پابلو نرودا، که نام اصلی او ریکاردو الیسر نفتالی ریس باسوآلتو است، در ۱۲ ژوئیه ۱۹۰۴ در شهر پارال به دنیا آمد. این شهر در حدود ۴۰۰ کیلومتری جنوب سانتیاگو، پایتخت شیلی، قرار دارد. او نام هنری خود، یعنی پابلو نرودا، را از یک شاعر اهل کشور چک الهام گرفت. نرودا شاعر، نویسنده، دیپلمات و سناتور شیلیایی بود و سبک شعری نو و تازه‌ای داشت. موفقیت او در ادبیات به حدی بود که جایزه نوبل ادبیات را نیز دریافت کرد.

بسیاری از شعرهای او در قالب «سونت» سروده شده‌اند. سونت یک سبک کلاسیک شعر است که در ادبیات کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه و انگلیس رواج دارد. این قالب شعری در آثار نرودا جایگاه ویژه‌ای دارد. او در سال ۱۹۷۳، تنها چند روز پس از کودتای پینوشه و مرگ سالوادور آلنده، از دنیا رفت. در گواهی فوت رسمی او، سرطان پروستات به عنوان علت مرگ ثبت شده است.

زندگی‌نامه پابلو نرودا

پدر پابلو نرودا در راه‌آهن کار می‌کرد و مادرش معلم مدرسه بود. وقتی او تنها دو ماه داشت، مادرش از دنیا رفت و پابلو به همراه پدرش در شهر تموکو زندگی کردند. او از همان سنین کم عشق شدیدی به نوشتن داشت و با وجود مخالفت‌های پدرش، دیگران او را به ادامه این راه تشویق می‌کردند. یکی از این حامیان، گابریلا میسترال بود که خودش سال‌ها بعد برنده جایزه نوبل ادبیات شد. اولین نوشته‌ای از نرودا زمانی که شانزده سال بیشتر نداشت، در یک روزنامه محلی منتشر شد.

با ورود او به دانشگاه شیلی در سانتیاگو و چاپ کتاب‌های شعرش، نامش بیشتر بر سر زبان‌ها افتاد و با ادیبان و شاعران زیادی آشنا شد. او مدتی به عنوان کارمند دولت شیلی به کشورهایی مانند برمه و اندونزی رفت و در مشاغل مختلفی فعالیت کرد. سپس به عنوان نماینده کنسولی شیلی ابتدا به بارسلون و بعد به مادرید فرستاده شد. در همین دوران بود که جنگ داخلی اسپانیا آغاز شد. این جنگ باعث شد نرودا به شدت به سیاست علاقه‌مند شود و به اندیشه‌های کمونیستی گرایش پیدا کند. در این دوره او با فدریکو گارسیا لورکا، شاعر نامدار، دوست شد.

بعد از آن، نرودا به عنوان کنسول شیلی در پاریس خدمت کرد و به پناهندگانی که از جنگ اسپانیا می‌گریختند، برای ورود به فرانسه کمک کرد. پس از پاریس، به مکزیکوسیتی رفت. در آنجا به دلیل پناه دادن به دیوید آلفارو سیکه‌ایروس، نقاش مکزیکی که گمان می‌رفت در ترور تروتسکی دست داشته، مورد انتقاد قرار گرفت. او در سال ۱۹۴۳ به شیلی بازگشت و سپس سفری به پرو داشت. دیدن ویرانه‌های ماچوپیچو تأثیر عمیقی روی او گذاشت و شعری درباره آن سرود. در سال ۱۹۴۵ به عنوان سناتور از حزب کمونیست به مجلس سنا راه یافت و چهار ماه بعد به طور رسمی به عضویت حزب کمونیست شیلی درآمد. در سال ۱۹۴۶، پس از سرکوب اعتراضات کارگری و فعالیت‌های حزب کمونیست، او سخنرانی تندی علیه دولت کرد و پس از آن مجبور شد برای مدتی زندگی مخفیانه داشته باشد. سرانجام در سال ۱۹۴۹، سوار بر اسب از مرز شیلی گذشت و به آرژانتین گریخت.

میگل آنخل آستوریاس، نویسنده و شاعر گواتمالایی، از دوستان نزدیک او در بوئنوس‌آیرس بود. نرودا به دلیل شباهت ظاهری به آستوریاس، با پاسپورت او به پاریس سفر کرد. پس از آن به کشورهای زیادی سفر کرد و مدتی هم در مکزیک اقامت داشت. در همین سال‌ها بود که شعر بلند «آواز مردمان» را سرود. او در دهه ۱۹۵۰ به شیلی بازگشت و در دهه ۱۹۶۰ به انتقادهای تند از سیاست‌های آمریکا و جنگ ویتنام پرداخت.

نرودا در سال ۱۹۶۶ در کنفرانس انجمن بین‌المللی قلم در نیویورک شرکت کرد. دولت آمریکا ابتدا به دلیل گرایشات کمونیستی او، از دادن ویزا خودداری کرد، اما با تلاش نویسندگان آمریکایی، به ویژه آرتور میلر، در نهایت به او اجازه ورود داده شد. در سال ۱۹۷۰ نام او به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری شیلی مطرح شد، اما او از سالوادور آلنده حمایت کرد. پابلو نرودا در سال ۱۹۷۱ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد.

آثار پابلو نرودا

سروده‌های پایانی
یادهای من
ترانه‌های همصدای مردم
زندگی در این سیاره
نامه‌رسان
من همانم که هستم
یادداشت‌های من
بیست ترانه عاشقانه و یک آواز غمگین
نغمه‌ی جهان
تاریکی و روشنایی
ما تعدادمان زیاد است
یادگارهای جزیره تاریک

آثار ترجمه شده به فارسی

مجموعه شعرهای پابلو نرودا
قله‌های ماچوپیچو
سرود ایستادگی
اسپانیا در درون ما
دلایل ترور نیکسون و جشن انقلاب شیلی
شعرهای عاشقانه
نفس‌هایم را بگیر، اما لبخندت را نه
جهان در لب‌های ما معنا پیدا می‌کود: برگزیده‌ای از سروده‌های ده شاعر امروز
آخرین روزهای دنیا
از دلت با من حرف بزن، ۵۲ شعر عاشقانه از پابلو نرودا

اشعار پابلو نرودا

در میان سکوت پر از عشق ما
صبحگاهی
سرشار از توفان است.
در میانه‌ی تابستان.
ابرها
مانند دستمال‌هایی سفید و داغ
می‌گذرند.
و باد، با دستانِ همیشه در حرکتش
آن‌ها را تکان می‌دهد.
قلبِ باد
بر فراز سکوت عاشقانه‌ی ما
بی‌شمار می‌تپد.
باد
که آوازخوان و آسمانی است
چون زبانی پر از نبرد و ترانه
در میان درختان زمزمه می‌کند
و با هجوم بی‌امانش
برگ‌های خشکیده را
با خود می‌برد
و تیرهای تپنده‌ی پرندگان را از سر راه دور می‌کند.
باد درختان را در موجی بی‌کف
و ماده‌ای بی‌وزن و آتش‌های خمیده
واژگون می‌کند.
انبوه بوسه‌هایش
از تاخت‌وتاز باد تابستان
می‌شکند و در آب غرق می‌شود.
زخم‌ها
شاید این دردِ عشق پنهان بود، شاید شک بود یا رنجِ به شک آلوده،
شاید ترس از زخمی بود که می‌توانست در پوست تو راه یابد همچنان که در پوست من،
و نیز گذاردن قطره سرشک گزنده‌ای بود روی پلک‌های آن کسی که دوستم می‌داشت،
به یقین، ما نه آسمانی با خود داشتیم، نه سایه‌ای و نه شاخه‌ی آلویی سرخ با میوه‌ها و شبنم‌هایش،
تنها خشم کوچه‌های بی در و بی‌پیکر در روحم وارد می‌شد و بیرون می‌رفت
بدون این که بداند به کجا می‌رود یا از کجا می‌آید، بی‌کشتن یا مردنی حتی.
تمام اصل‌های حقوق بشر را خواندم
تمام اصل‌های حقوق بشر را خواندم
و جای یک اصل را خالی یافتم
و اصل دیگری را به آن افزودم
عزیز من
اصل سی و یکم :
هرانسانی حق دارد هر کسی را که میخواهد دوست داشته باشد.

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *