در اینجا پنج نوشته دربارهٔ بخشش و از خود گذشتگی برای شما آماده کردهام. این متنها به شما کمک میکنند تا بهتر بتوانید در مورد این ویژگیهای زیبا بنویسید.
**نوشته اول: فداکاری یعنی چه؟**
فداکاری یعنی اینکه فردی برای شادی، آسایش یا نجات دیگری، از چیزهایی که برایش مهم است بگذرد. این چیزها میتواند آرامش، وقت، دارایی یا حتی سلامتی خودش باشد. این کار ریشه در محبت و انسانیت دارد و دنیا را به جای بهتری تبدیل میکند.
**نوشته دوم: فداکاری در خانواده**
خانواده، اولین جایی است که فداکاری را میبینیم. پدر و مادر با خستگی کار میکنند تا برای فرزندانشان آسایش فراهم کنند. آنها شبها بیدار میمانند تا مطمئن شوند همه چی خوب است. یک خواهر یا برادر بزرگتر هم ممکن است وسایلش را به خواهر یا برادر کوچکترش بدهد. این کارهای به ظاهر کوچک، نشاندهنده عشق بیشرط است.
**نوشته سوم: فداکاری در جامعه**
در جامعه، افراد زیادی را میبینیم که برای دیگران از خودشان گذشتگی میکنند. آتشنشانها با وجود خطر، به ساختمان در حال سوختن وارد میشوند تا جان کسی را نجات دهند. پزشکان و پرستاران ساعتها کار میکنند تا بیماران را درمان کنند. یک معلم برای موفقیت شاگردانش وقت بیشتری میگذارد. این افراد، قهرمانان واقعی جامعه هستند.
**نوشته چهارم: فداکاریهای ساده و روزمره**
فداکاری همیشه کارهای بزرگ نیست. گاهی یک کار کوچک میتواند تاثیر بزرگی بگذارد. وقتی صندلی خود را در اتوبوس به یک فرد مسن میدهید، وقتی بخشی از پول تو جیبیتان را به نیازمندان میبخشید، یا وقتی کسی را که ناراحت است دلداری میدهید، در حال انجام یک عمل فداکارانه هستید. این محبتهای کوچک، مانند قطرههای باران هستند که با جمع شدنشان باغچهای زیبا میسازند.
**نوشته پنجم: نتیجهگیری: چرا فداکاری مهم است؟**
فداکاری باعث میشود روابط بین انسانها محکمتر و صمیمیتر شود. وقتی برای دیگران از خودگذشتگی نشان میدهیم، نه تنها آنها را خوشحال میکنیم، بلکه احساس رضایت درونی عمیقی پیدا میکنیم. این کار جامعه را از خودخواهی نجات میدهد و آن را به یک خانواده بزرگ تبدیل میکند. پس بیاییم در زندگی روزمرهمان بیشتر فداکار باشیم.

انشایی با موضوع فداکاری و از خودگذشتگی به زبان ادبی و تصویری برای دانشآموزان تهیه شده است تا با شیوهی نگارش و تقویت مهارتهای نوشتاری آشنا شوند. با مدیرتولز همراه باشید.
انشا در مورد فداکاری
در دوردستترین نقطه دنیا، سه پسر زندگی میکردند که رویای سفر به سرزمینهای ناشناخته را در سر میپروراندند. از همان کودکی با هم بزرگ شده بودند و همیشه در کنار هم بودند. این سه نوجوان در یک معدن قدیمی کار میکردند و با وجود جثه کوچکترشان در مقایسه با دیگر کارگران، با تکیه بر آرزوهای بزرگشان به یکدیگر دلگرمی میدادند و سختترین شرایط را پشت سر میگذاشتند.
سرانجام روز موعود فرا رسید؛ روزی که هجده سال در انتظارش بودند. با شور و شوق فراوان به سوی غرفه فروش بلیط حرکت کردند تا برای نخستین سفر دریاییشان بلیط تهیه کنند. چهرههایشان از شادی برق میزد و در تمام مسیر با شوخی و خنده لحظات را سپری میکردند. قلبهایشان از هیجان به تپش افتاده بود. وقتی به باجه رسیدند، یکدیگر را در آغوش گرفتند و با ذوق زدگی گفتند: “لطفاً سه بلیط کشتی برایمان بدهید.”
اما زمانی که خواستند پول بلیطها را بپردازند، متوجه شدند قیمتها افزایش یافته و پولشان تنها برای دو بلیط کافی است. با ناامیدی و حیرت روی سکو نشستند و به افق خیره شدند. هیچگاه گمان نمیکردند چنین روزی فرا برسد.
این سه از کودکی با هم بودند و هرگز از هم جدا نشده بودند. بنابراین حتی فکر این که دو نفرشان سفر کنند و یکی بماند، به ذهن هیچیک خطور نکرد. با دلی شکسته و افکاری پریشان به سوی خوابگاه کارگران معدن بازگشتند. آنها که قبلاً از همه خداحافظی کرده بودند، نمیدانستند چگونه باید دوباره در آن مکان حاضر شوند. وقتی داستان را برای دوستانشان تعریف کردند، همه ناراحت شدند.
یکی از دوستان قدیمی که او نیز قصد سفر به سرزمینهای دوردست را داشت، ماجرا را شنید. وقتی سه دوار تنها ماندند، نزدشان رفت و گفت: “دوستی که قرار بود همراه من باشد، انصراف داده و من یک بلیط اضافی دارم که میتوانم به شما هدیه بدهم.” پسرها در ابتدا قبول نمیکردند، اما با اصرار او پذیرفتند. آن مرد جوان با این بخشش، به قهرمان معدن تبدیل شد.
انشا درباره فداکاری یعنی؟
میدانی فداکار به چه کسی میگویند؟ شاید معنای دقیق این واژه را ندانید، اما مطمئناً میدانید که فداکاری یک ویژگی پسندیده و نیکوست.
فداکاری عملی است که فردی از روی میل و رغبت، آنچه دارد—چه وقت، چه دارایی، چه جانش—را برای دیگران میبخشد.
حالا که با معنای فداکار و فداکاری آشنا شدید، میخواهم چند نمونه از بزرگترین فداکاران تاریخ را به شما معرفی کنم:
امام حسین (ع) یکی از بزرگترین فداکاران است؛ چرا که برای حفظ اسلام، از جان، مال و خانوادهی خود گذشت.
حضرت ابوالفضل نیز از فداکاران بزرگ است. ایشان با وجود خطر بسیار، برای آوردن آب به سوی کودکان تشنه رفت. دشمنان هر کس را که نزدیک آب میشد، هدف تیر قرار میدادند. او با شجاعت به آب رسید، اما وقتی کودکان تشنه را به یاد آورد، خود آب نخورد و در راه رساندن آب، دشمنان مشک او را هدف تیر قرار دادند و او نیز به شهادت رسید.
همچنین یاران وفادار امام در روز عاشورا، که از جان و مال خود گذشتند و تا آخرین نفس در کنار او ایستادند، نمونههای والایی از فداکاری هستند.
اگر در این شبها در مراسم عزاداری شرکت کنید، بهتر درک خواهید کرد که چه فداکاری عظیمی از سوی امام و یارانشان صورت گرفت.
انشا درباره فداکاری و گذشت
یک معلم از دانشآموزانش خواست تا خاطرهای از فداکاری برای هم تعریف کنند. یکی از دانشآموزان دست بلند کرد و داستان تأثیرگذاری را بیان کرد.
روزی یک زن و شوهر جوان که هر دو زیستشناس بودند، مثل همیشه برای تحقیق به دل جنگل رفتند. وقتی به بالای یک تپه رسیدند، ناگهان متوقف شدند و خشکشان زد. یک ببر بزرگ روبروی آنها ایستاده بود و با نگاهی ثابت به آنها خیره شده بود. شوهر تفنگی همراه نداشت و راه فراری هم نبود. صورت هر دو از ترس سفید شده بود و در مقابل ببر، حتی جرأت تکان خوردن هم نداشتند.
ببر آرام به سمت آنها حرکت کرد. در همان لحظه، مرد زیستشناس با فریاد شروع به دویدن کرد و همسرش را تنها گذاشت. ببر بلافاصله به دنبال مرد دوید و چند دقیقه بعد، صدای نالههای پسر جوان به گوش رسید.
وقتی راوی داستان به اینجا رسید، بچهها شروع کردند به سرزنش کردن آن مرد. راوی از آنها پرسید: «میدانید مرد در آخرین لحظات عمرش چه فریادی میزد؟»
دانشآموزان حدس زدند حتماً از همسرش عذرخواهی کرده که او را تنها گذاشته.
اما راوی پاسخ داد: «نه! آخرین حرفهایش این بود: عزیزم، تو بهترین مونسم بودی. از پسرمان خوب مراقبت کن. به او بگو پدرش عاشقش بود.»
اشکهای درخشان، صورت راوی را خیس کرد. سپس ادامه داد: «همه زیستشناسان میدانند که ببر فقط به کسی حمله میکند که حرکت کند یا فرار کند. در آن لحظه وحشتناک، پدرم با قربانی کردن جانش، خودش را طعمه کرد تا مادرم در امان بماند. این فداکاری، صادقانهترین و خالصترین راهی بود که پدرم عشقش را به من و مادرم نشان داد.»
موضوع انشا فداکاری و ایثار
فداکاری یعنی گذشتن از خودت برای دیگران.
یعنی به فکر بقیه بودن، حتی بیشتر از خودت.
این گذشت شکلهای مختلفی دارد. یکی از این شکلها، کمک مالی به دیگران است که به آن بخشش میگویند.
گاهی هم کسی جان خود را در راه خدا و برای بهتر شدن جامعه میدهد که این هم یک نوع فداکاری بزرگ است.
در میان همهی این فداکاریها، شهادت بالاترین و ارزشمندترین مرحله است.
ما در تاریخمان، انسانهای بزرگی داشتهایم که به شهادت رسیدهاند.
برخی از آنها با انفجار بمب، سلاح شیمیایی، مین یا نارنجک جان خود را از دست دادهاند.
بعضی از این عزیزان هم هنوز در میان ما هستند، اما رنج زیادی کشیدهاند و درد را تا امروز با خود حمل میکنند.
همهی این افراد فداکار بودند و از خودگذشتگی کردند.
انشا در مورد فداکاری و ایثار
جوانی که دکترا گرفته بود، برای خواستگاری نزد دختری رفت. اما دختر پیشنهاد او را نپذیرفت، مگر به یک شرط: اینکه مادرش در مراسم عروسی آنها حاضر نباشد.
پسر از این شرط ناراحت شد و برای مشورت نزد استادش رفت. با شرمندگی ماجرا را تعریف کرد: «وقتی یکساله بودم، پدرم را از دست دادم. مادرم برای تأمین هزینههای زندگی، در خانههای مردم لباس میشست. حالا دختری که دوستش دارم، فقط در صورتی با ازدواج موافقت میکند که مادرم در عروسی نیاید. نمیدانم چه کار کنم.»
استاد به او گفت: «امشب برو و دستهای مادرت را بشوی. فردا نزد من برگرد تا راهنماییت کنم.»
پسر به خانه رفت و با آرامش دستان مادرش را گرفت تا آنها را بشوید. ناگهان چشمهایش پر از اشک شد. او برای اولین بار با دقت به دستان مادرش نگاه کرد: دستانی که از سالها شستن لباسهای دیگران، چروکیده، تاولزده و پر از ترک شده بود. وقتی آب را روی دستان مادر میریخت، او از درد میلرزید.
پس از پایان این کار، جوان نتوانست تا فردا صبر کند. همان شب به استادش تلفن زد و گفت: «متشکرم که راه درست را به من نشان دادید. من امروزم را به قیمت نادیده گرفتن مادرم نمیفروشم؛ کسی که تمام زندگیاش را برای آیندهی من فدا کرد.»
موضوعات پیشنهادی انشاهای دانشآموزی
منبع / تبیان / کبود