موسیقی همواره از دیدگاه دانش مورد بررسی قرار گرفته و اثرات آن در زمینههای گوناگون مطالعه شده است. اما خود موسیقی نیز شاخهای از دانش به شمار میرود. به حدی که بسیاری بر این باورند که موسیقی بیش از آن که هنر باشد، یک علم است. در ادامه این نوشته در وبلاگ مدیر تولز، به گفتوگو درباره این پرسش میپردازیم که موسیقی علم است یا هنر. همراه ما بمانید.
موسیقی، علم یا هنر ؟
در دیدگاه دانشمندان قدیم، موسیقی به عنوان یک علم شناخته میشد و بخش عمدهی آن را دانش تشکیل میداد. اگرچه موسیقی یک هنر نیز هست، اما جنبهی علمی آن بر جنبهی هنری غلبه دارد.
در دستهبندی علوم از نگاه گذشتگان، دانش موسیقی یکی از شاخههای علم ریاضی به حساب میآمد. اولین فردی که به ارتباط بین موسیقی و ریاضی پی برد، فیثاغورس بود و در برخی منابع، او را پدر علم موسیقی نیز نامیدهاند.
بر اساس گفتههای ارسطو، موسیقی (همراه با حساب، هندسه و نجوم) جزو زیرشاخههای ریاضیات محسوب میشده است. ارسطو هنگام صحبت دربارهی ریاضیات، به موسیقی نیز میپردازد و در مباحث مربوط به شعر و هنر نیز از موسیقی سخن میگوید؛ زیرا موسیقی در حیطهی هنر نیز جایگاه داشته است.

موسیقی در کتاب ریاضی ابن سینا
کتاب «شفا»ی ابنسینا که در زمینه ریاضیات نوشته شده، به چهار قسمت اصلی تقسیم میشود:
قسمت اول: هندسه
قسمت دوم: حساب
قسمت سوم: موسیقی
قسمت چهارم: هیئت که منظور همان ستارهشناسی است.
همانطور که مشخص است، ابنسینا نیز مانند دانشمندان بزرگ پیش از خود، موسیقی را به عنوان یکی از شاخههای ریاضیات بررسی کرده است.
شایان ذکر است که آنچه در نگاه دانشمندان گذشته — و حتی از دیدگاه برخی اندیشمندان امروز — درباره موسیقی مطرح بوده، این است که موسیقی با «مطربی» تفاوت بسیاری دارد. این دانش موسیقی در آثار بزرگانای مانند فارابی و ابنسینا مورد توجه قرار گرفته و بسیاری از شاعران نامداری چون نظامی، خاقانی و به ویژه مولوی و حافظ نیز به این دانش از جنبهای «علمی» و ارزشمند نگاه میکردهاند. اهمیت این دانش تا آنجاست که مولانا در یکی از شعرهایش میگوید:
این علم موسیقی بر من چون شهادت است چون مؤمنم شهادت و ایمانم آرزوست