معنی ضرب المثل ” پند دادن به نادان مانند تخم افکندن در شوره زار است “

پند دادن به نادان مانند تخم افکندن در شوره زار است

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

در این مطلب می‌خواهیم با یکی از ضرب‌المثل‌های معروف فارسی آشنا شویم: “پند دادن به نادان، کاری بیهوده است”. این مثل به ما می‌گوید که نصیحت کردن فردی که فهم و درک کافی ندارد، مانند ریختن آب در هاون است و فقط وقت و انرژی ما را هدر می‌دهد.

داستانی که پشت این ضرب‌المثل وجود دارد، درباره یک معلم مدرسه است. روزی این معلم در کلاس درس، با دقت و حوصله در حال توضیح یک مطلب علمی مهم بود. او سعی می‌کرد با زبان ساده، حقیقتی را به شاگردانش بیاموزد.

اما یکی از شاگردان که توجهی به درس نداشت، مرتباً حرف استاد را قطع می‌کرد و با پرسیدن سوالات بی‌ربط و نامربوط، مانع از ادامه تدریس می‌شد. این شاگرد نه تنها به توضیحات معلم گوش نمی‌داد، بلکه با رفتار خود نشان می‌داد که هیچ علاقه‌ای به یادگیری ندارد.

معلم دانا پس از چند بار تلاش برای پاسخگویی، در نهایت رو به شاگرد کرد و گفت: “ای پسر! وقتی به کسی که ظرفیت فهمیدن ندارد دانش بیاموزی، مانند کسی هستی که به سنگ بی‌جان آب می‌دهد. نه سنگ سیراب می‌شود و نه آبی که داده‌ای به هدر رفته است.”

این حکایت به ما یادآوری می‌کند که باید برای آموزش و راهنمایی، افراد مناسب را انتخاب کنیم. وقتی طرف مقابل آمادگی و توانایی درک مطلب را ندارد، تلاش ما بی‌فایده خواهد بود.

پند دادن به نادان مانند تخم افکندن در شوره زار است

در این نوشته، داستان و مفهوم یکی از ضرب‌المثل‌های معروف ایرانی را که در کتاب فارسی پایه پنجم آمده است، مرور می‌کنیم. با ما در مدیر تولز همراه باشید.

معنی ضرب المثل پند دادن به نادان مانند تخم افکندن در شوره زار است 

۱- یعنی وقتی کاری را انجام می‌دهی که هیچ سودی ندارد.
۲- پند دادن به افراد نادان و کسانی که نمی‌فهمند، فایده‌ای ندارد؛ درست مثل این است که دانه در زمین شور و بی‌حاصل بکاری و هیچ محصولی از آن به دست نیاوری.
۳- این ضرب‌المثل در کل به کارهایی اشاره می‌کند که بی‌نتیجه، غیرممکن، بیهوده و باعث تلف شدن وقت هستند.
۴- مانند این است که با کسی که نمی‌شنود حرف بزنی، یا به کسی که نمی‌بیند اشاره کنی.
۵- این ضرب‌المثل خیلی شبیه به این گفته است که “آب در هاون کوبیدن”.

داستان (حکایت) پند دادن به نادان مانند تخم افکندن در شوره زار است 

یک شکارچی، پرنده‌ای را گرفت.
پرنده به او گفت: ای مرد بزرگوار! تو در زندگیات گوشت گاو و گوسفند زیادی خورده‌ای و هرگز سیر نشده‌ای. حالا هم با خوردن بدن کوچک من سیر نخواهی شد. اگر مرا آزاد کنی، سه نصیحت ارزشمند به تو می‌دهم که باعث خوشبختی‌ات می‌شود.

نصیحت اول را همین حالا به تو می‌دهم، اگر آزادم کنی.
نصیحت دوم را وقتی به تو می‌گویم که روی پشت بام خانه‌ات نشسته باشم.
و نصیحت سوم را زمانی که روی درخت باشم.

شکارچی قبول کرد. پرنده گفت:
نصیحت اول این است: حرف غیرممکن را از هیچ‌کس باور نکن!

مرد هم بلافاصله پرنده را آزاد کرد. پرنده بر بام خانه نشست و گفت:
نصیحت دوم این است: هرگز برای چیزی که از دست داده‌ای اندوهگین نشو و گذشته را فراموش کن.

سپس پرنده بر روی درخت رفت و گفت: ای مرد بزرگوار!
در شکم من یک مروارید بسیار گران‌قیمت به وزن ده درم وجود داشت، ولی افسوس که روزی تو و فرزندانت نبود.
اگر آن را داشتی، ثروتمند و خوشبخت می‌شدی.

شکارچی با شنیدن این حرف خیلی ناراحت شد و شروع به ناله کرد.
پرنده خندید و گفت: مگر به تو نگفتم که برای از دست‌رفته‌ات غصه نخوری؟
آیا حرف مرا نفهمیدی یا کر هستی؟
نصیحت اولم این بود که حرف غیرممکن را باور نکنی.
ای زودباور! وزن خود من به سه درم هم نمی‌رسد، چطور ممکن است مرواریدی ده درمی در شکمم باشد؟

مرد به هوش آمد و گفت: ای پرنده دانا، نصیحت‌های تو خیلی ارزشمند است.
حالا نصیحت سوم را هم به من بگو.

پرنده پاسخ داد: آیا به آن دو نصیحتی که گفتم عمل کردی که حالا سومی را هم بخواهی؟
نصیحت کردن فرد نادان، مثل کاشتن دانه در زمین شور است – بی‌فایده است.

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *