تحقیق در مورد زندگی محتشم کاشانی + آثار و اشعار

زندگی‌ نامه محتشم کاشانی

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

کمال‌الدین علی محتشم کاشانی، شاعر بزرگ ایرانی در سده دهم هجری قمری، در شهر کاشان به دنیا آمد. او در دوران زندگی‌اش به «محتشم» تخلص می‌کرد و از جمله سرآمدان شعر فارسی به شمار می‌رود.

محتشم در خانواده‌ای اهل ادب پرورش یافت و از جوانی به سرودن شعر روی آورد. او مراحل پیشرفت را به سرعت پیمود و به زودی در میان هم‌عصرانش به شهرت رسید. بیشترین شهرت او به خاطر سرودن ترکیب‌بندهای جانسوز و تاثیرگذار درباره واقعه کربلا و شهیدان آن است. این اشعار به قدری محبوب شد که بسیاری از شاعران پس از او، از سبکش الهام گرفتند.

از محتشم آثار ارزشمندی به جای مانده است که دیوان اشعار او شامل غزلیات، قصاید، مثنوی‌ها و ترکیب‌بندهای معروفش است.

**گزیده‌ای از اشعار ایشان:**

> باز این چه شورش است که در خلق عالم است
> باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
>
> باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
> بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
>
> این صبح تیره باز دمید از کجا کز او
> در عالمی، خروش و ولوله محرم است
>
> گویا، طلوع می‌کند از مغرب آفتاب
> کاشوب از آن خاور و آن عالم و امم است
>
> گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست
> این رستخیز عام، که نامش محرم است
>
> در بارگاه قدس که جای ملال نیست
> سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
>
> جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند
> گویا، عزای اشرف اولیاست امروز
>
> خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
> پروردهٔ کنار رسول خدا، حسین

زندگی‌ نامه محتشم کاشانی

کمال‌الدین علی محتشم کاشانی در سال ۹۰۵ هجری قمری در شهر کاشان به دنیا آمد. او که یکی از سرشناس‌ترین شاعران فارسی‌زبان ایران است، در دوران حکومت صفویان و در زمان پادشاهی شاه طهماسب اول زندگی می‌کرد. همچنین به او لقب شمس‌الشعرای کاشانی داده بودند.

محتشم از برجسته‌ترین شاعرانی است که در زمینهٔ سوگ و مرثیه‌سرایی برای اهل بیت شعر سروده است. ترکیب‌بند معروف «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» که شناخته‌شده‌ترین مرثیه برای شهیدان کربلا در ادبیات فارسی به شمار می‌رود، از سروده‌های اوست.

او پیرو مکتب وقوع بود؛ سبکی در شعر فارسی که ویژگی‌هایی مانند سادگی، پرهیز از آرایه‌های پیچیده و زیاده‌گویی‌های شاعرانه، استفاده از زبان و عبارت‌های روزمره و گفتاری، و همچنین بیان روشن و بی‌حاشیهٔ رویدادهای بین عاشق و معشوق را در برمی‌گیرد.

زندگی‌ نامه محتشم کاشانی

محتشم کاشانی بیشتر عمر خود را در زادگاهش، کاشان سپری کرد. کار اصلی او شعر بافی – که یکی از صنایع دستی ایران است – و فروشندگی پارچه بود. او در سال‌های نوجوانی به یادگیری علوم دینی و ادبیات رایج آن زمان پرداخت و با دقت بسیار، شعرهای شاعران کهن ایران را مطالعه کرد.

در جوانی، محتشم به دربار شاه طهماسب صفوی راه پیدا کرد و به خاطر سرودن قصیده و غزل‌های زیبا، مورد توجه شاه قرار گرفت. پس از مدتی، او در میان شاعران نامدار دوران خود جای گرفت. اما به دلیل باورهای دینی عمیق و همچنین فضای مذهبی دربار صفوی که از مذهب شیعه حمایت می‌کرد، به سرودن شعرهای مذهبی و سوگنامه برای اهل بیت روی آورد. این اشعار در آن زمان تازگی داشت و مانندش دیده نمی‌شد.

به تدریج، محتشم به یکی از برجسته‌ترین شاعران شعر مذهبی و مرثیه‌سرای امامان شیعه در ایران تبدیل شد و شعرهایش در سراسر کشور شهرت بسیاری پیدا کرد. به گونه‌ای که می‌توان او را مشهورترین شاعر سوگنامه‌سرای ایران دانست که برای نخستین بار، شیوه‌ای نو در شعر مذهبی پدید آورد. اولین سروده‌های مذهبی او پس از درگذشت برادرش بود که با غم فراق او ابیات زیبایی سرود. پس از آن، به سرودن مرثیه برای واقعه کربلا، عاشورای حسینی و دیگر مصیبت‌نامه‌ها پرداخت.

او اصول شاعری را از صدقی استرآبادی آموخت و بعدها خود شاگردانی مانند تقی‌الدین محمد حسینی (صاحب کتاب «خلاصه‌الشعار»)، صرفی ساوجی، وحشتی جوشقانی و حسرتی کاشانی را پرورش داد.

محتشم کاشانی در ماه ربیع‌الاول سال ۹۹۶ هجری در کاشان درگذشت و آرامگاه او نیز در همان شهر قرار دارد.

آثار کاشانی

پس از درگذشت او، یکی از شاگردان وفادارش، شعرهایش را در قالب هفت دفتر جمع‌آوری کرد. این مجموعه شامل غزل‌ها، قصیده‌ها، قطعه‌ها، رباعی‌ها، مثنوی‌ها و ترکیب‌بندهای اوست.

**آثار شعر**
– صبائیه (دوران کودکی شاعر)
– شبائیه (دوران جوانی شاعر)
– شیبیه (دوران پیری شاعر)
– معمّیات
– ماده‌تاریخ‌ها

**آثار نثر**
– جلالیه
– نقل عشاق

گزیده زیباترین اشعار محتشم کاشانی

باز ای دل پر شور، به سمت کسی رو کرده‌ای
چشمت را از همه پوشانده‌ای و تنها به یک نفر خیره شده‌ای

ای آتش جان، با این حال که از دست تو می‌سوزم
وقتی از تو شکایت می‌کنم، تو همچون خوی و خصلت کسی دیگر را داری

هر گلی که در باغ می‌روید، می‌بویم و با خود می‌گویم:
من در راه تو جان می‌دهم، ولی تو بوی کسی دیگر را می‌دهی

ای دل، از این همه نماز و عبادت تو، محراب هم به تنگ آمده
وگرنه چشمان نافذ و ابروی زیبای کسی را در خود داری

اگر عاقل هستی، از من دست بکش و رهایم کن
وگرنه رشته‌های دیوانگی را از موی کسی به پا کرده‌ای

ای محتشم، اگر روزگار تو را همسایهٔ دیوانه‌ای چون من کرده است
خوشحال باش که در راه عشق، کنار کسی نشسته‌ای

این من هستم که با پاکی دل، در جان تو جای گرفته‌ام.
این من هستم که با عشقی ناب، چنین مقامی یافته‌ام.
این من هستم که با صفای نگاه، چشمان منتظر را
شایسته دیدن آن چهره زیبا کرده‌ام.
این من هستم که با قدرت بی‌پایان، دیدگان بیگانه را
از خاک کفش تو نیز محروم ساخته‌ام.
این من هستم که با جلا دادن آیینه راستی و پاکی،
نشان عشق خود را در وجودت آشکار کرده‌ام.
این من هستم که با رازداری، گوش شنوا را
گنجینه اسرار آن لعل شیرین سخن کرده‌ام.
این من هستم که با پرسش از تو، همراه تندرستی و زندگی جاوید،
بر خضر فخر فروخته و از مسیح روی گردانده‌ام.
این من هستم که در برابر ادعای مدعی، همچون محتشم،
هر آنچه دلم خواسته، بی‌هیچ هراسی انجام داده‌ام.

بخش آغازین ترکیب‌بند مشهور او چنین است:

باز این چه شورش است؟ که در خلق عالم است
باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین
بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا؟ کزو
کار جهان وخلق جهان جمله درهم است
گویا، طلوع می‌کند از مغرب آفتاب
کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست
این رستخیز عام، که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن وملک بر آدمیان نوحه می‌کنند
گویا، عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پرورده کنار رسول خدا، حسین

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *