علامه حلی، یکی از بزرگترین دانشمندان جهان اسلام است. نام کامل او جمالالدین حسن بن یوسف بن مطهر حلی است. او در شهر حله در عراق به دنیا آمد و از همان کودکی، هوش و استعداد فوقالعادهای در یادگیری علوم مختلف از خود نشان داد.
وی در علوم گوناگونی مانند فقه، اصول، کلام، فلسفه و حدیث مهارت داشت و کتابهای بسیار ارزشمندی از خود به جای گذاشته است. کتابهایی مانند “تذکرة الفقهاء” و “کشف المراد” از مهمترین آثار او هستند که هنوز هم در حوزههای علمیه تدریس میشوند.
از نظر اخلاقی، او انسانی بسیار مهربان، متواضع و با تقوا بود. او با وجود مقام علمی بالا، هرگز تکبر نمیکرد و همیشه با مردم به نرمی و محبت رفتار مینمود. سادهزیستی و کمک به نیازمندان از ویژگیهای بارز زندگی او بود.
در مورد ارتباط او با امام زمان (عج)، روایات و داستانهای متعددی در میان علما و مردم نقل شده است. گفته میشود که او از جمله کسانی بود که توفیق ارتباط و دریافت عنایات خاص از حضرت ولی عصر (عج) را داشته است. این ارتباط، نشاندهنده مقام والا و خلوص نیت این عالم بزرگوار است.

مختصر زندگینامه علامه حلی
حسن بن یوسف بن مطهّر حلی، که با نام علامه حلی شناخته میشود، یک دانشمند و فقیه برجسته شیعه در سده هشتم هجری بود. او در طول زندگی خود بیش از ۱۲۰ کتاب در زمینههای گوناگون علمی مانند فقه، اصول دین، تفسیر قرآن، منطق، کلام و علم رجال نوشت. بسیاری از این کتابها هنوز هم در مراکز علمی شیعه به عنوان منبع تدریس و پژوهش مورد استفاده قرار میگیرند.
علامه حلی نقش مهمی در گسترش و پیشرفت فقه شیعه داشت و با تکیه بر استدلالهای منطقی و عقلانی، باورهای کلامی شیعه را به روشنی توضیح داد. از میان آثار او، کتابهای «باب حادی عشر» و «کشف المراد» — که شرحی بر کتاب تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی است — از منابع اساسی برای شناخت عقاید شیعی به شمار میروند. برخی دیگر از کتابهای مشهور او عبارتند از: نهج الحق و کشف الصدق، خلاصة الاقوال، الجوهر النضید، تذکرة الفقهاء، قواعد الاحکام و مختلف الشیعه.
زندگی علامه حلی
او در شب جمعه، ۲۹ رمضان سال ۶۴۸ هجری قمری، در شهر حله چشم به جهان گشود. پدرش یوسف بن مطهر، از دانشمندان علم اصول و از متکلمان آن دیار بود. وقتی هنوز سن چندانی نداشت، پدرش او را به مکتب فرستاد تا قرآن را بیاموزد. در همان مکتب بود که خواندن و نوشتن را یاد گرفت.
سپس، آموختن درسهای مقدماتی، ادبیات عرب، فقه، اصول فقه، حدیث و کلام را نزد پدر و دایی خود، محقق حلی، آغاز کرد. پس از آن، برای یادگیری علوم دیگری مانند منطق، فلسفه و نجوم، نزد استادان مختلف به تحصیل ادامه داد و از جمله، از محضر خواجه نصیر الدین طوسی بهره برد. او حتی قبل از اینکه به سن بلوغ برسد، به مقام اجتهاد دست یافت. به دلیل برخورداری از فضیلتها و دانش فراوان در سنین کم، در میان خانواده و استادان به جمال الدین شهرت پیدا کرد.
ویژگی های علامه حلی
علامه حلی از همان سنین کم، با تشویق پدرش برای یادگیری قرآن به مکتب رفت و به لطف پشتکار بالا و استعداد ذاتی که داشت، خیلی زود توانست قرآن را به خوبی و روان بخواند.
او در مکتب، اصول اولیه نوشتن را نیز فراگرفت، اما به همین مقدار بسنده نکرد و نزد استادی به نام «محرم» با پشتکار بسیار، در مدت کوتاهی در نوشتن نیز مهارت پیدا کرد.
پس از یادگیری قرآن و خط، او تحصیلات ابتدایی و مبانی علوم مختلف را نزد پدرش آموخت و به دلیل تلاش و علاقهی زیاد به دانشآموزی، در میان خانواده و دانشمندان آن زمان به «جمالالدین» معروف شد.
علامه حلی خیلی سریع توانست بیشتر دانشهای رایج زمان خود را بیاموزد و به دلیل علم و فضیلتاش، نامش در شهر حله و دیگر مناطق شهره شد؛ تا جایی که در جلسات درسی از او با احترام یاد میکردند و او را «علامه» خطاب میکردند. او در شهر حله حلقهی درسی تشکیل داد و به شاگردان مشتاق، علم میآموخت.
کرامات علامه حلی ( ملاقات با امام زمان (عج) )
یکی از فضیلتهای برجستهی علامه حلی، دیدار او با امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) بوده است. گفته میشود هر وقت شب جمعه نزدیک میشد، بوی خاک پاک امام حسین (علیه السلام) و اشتیاق زیارت آن حضرت، علامه را بیقرار میکرد و او را از شهر حله به سوی کربلا میکشاند. به همین دلیل هر هفته پنجشنبهها به زیارت امام حسین میرفت. در یکی از این سفرها که تنها راه میرفت، فردی به او پیوست و با هم شروع به گفتگو کردند.
در میان صحبتها، علامه متوجه شد که این فرد دانش بالایی دارد و در علوم مختلف تبحر دارد. بنابراین پرسشهای علمی و مشکلاتی که در زمینههای گوناگون برایش پیش آمده بود را از او پرسید و آن شخص به همهی آنها پاسخ داد. وقتی بحث به یک مسئلهی فقهی کشید، آن فرد نظر فقهیای بیان کرد که علامه با آن مخالفت کرد و گفت: ما روایت و دلیلی برای این نظر نداریم! آن شخص پاسخ داد: شیخ طوسی در کتاب تهذیب، در صفحه و سطر مشخصی، حدیثی در این زمینه نقل کرده است.
در این لحظه علامه متعجب ماند و با خود فکر کرد این شخص کیست؟ از او پرسید: آیا در دوران غیبت کبری میتوان امام زمان را دید؟ در همین حال عصای علامه از دستش افتاد. آن شخص خم شد و عصا را از زمین برداشت و به دست علامه داد و فرمود: چطور نمیتوان امام زمان را دید، در حالی که دست او در دست توست؟
علامه بیاختیار خود را به پایش انداخت و از هوش رفت. وقتی به هوش آمد، کسی را ندید. پس از بازگشت به حله، به کتاب تهذیب مراجعه کرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطری که آن بزرگوار اشاره کرده بود، پیدا کرد. او در حاشیهی کتاب نوشت: این حدیثی است که امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) به آن اشاره کرد و مرا راهنمایی نمود. یکی از دانشمندان نوشته است: من آن کتاب را دیدهام و نوشتهی علامه حلی را در کنار آن حدیث مشاهده کردهام.
از دیگر فضیلتهای علامه حلی، آثار بسیار و ارزشمند اوست. او یکی از پرکارترین و نامدارترین فقیهان شیعه است. اگر تعداد سطرهای تألیفات او را بر روزهای عمرش تقسیم کنیم، به هر روز حدود هزار سطر میرسد و این نشاندهندهی لطف و پشتیبانی ویژهی خداوند به اوست.
اینکه آیا او مانند مرحوم مجلسی از کمک شاگردان و دستیاران استفاده میکرد یا بیشتر وقت خود را به تنهایی به نوشتن میپرداخت، چندان مهم نیست؛ آنچه اهمیت دارد، حجم زیاد، دقت و استحکام نوشتههای اوست که نشان از یک عمر پربرکت و پراز توفیق الهی دارد. نوع نوشتههای او نیز گواه آن است که این آثار از فکر دقیق و بینش عمیق خود او سرچشمه گرفته است.
خصوصیات اخلاقی علامه حلی
عالمان و شخصیتهای بزرگ شیعه که در این مکتب پرورش یافتهاند، به دلیل شاگردی در محضر پربرکت اهل بیت (علیهم السلام)، بهترین اخلاق اسلامی و انسانی را از پیشوایان این مکتب آموخته و در وجود خود نهادینه کردهاند. علّامه حلی یکی از این چهرههای برجسته و دانشمندان است.
از مهمترین ویژگیهای اخلاقی علّامه، میتوان به خلوص نیت، پرهیزگاری، فروتنی، بردباری و آرامش اشاره کرد. او فردی سختکوش، پارسا و بخشنده بود. گفته شده است که او زمینهای بایر بسیاری را با سرمایه شخصی خود آباد کرد، قناتها و چاهها حفر نمود و بسیاری از آنها را در طول عمرش وقف نمود.
علّامه در راه کسب علم، تحقیق، تألیف و خدمت به مکتب اهل بیت (علیهم السلام) بسیار پرتلاش و بااراده بود. نقل است که روزی برای استراحت به منطقهای خوشآبوهوا سفر کرد. پس از بازگشت، متوجه شد پسرش، فخر المحققین، در نماز جماعت حاضر نمیشود. وقتی از او پرسید چرا در جماعت شرکت نمیکند، پسر گفت: «در عدالت شما شک کردهام، چون چند روز را به استراحت گذراندید و کاری انجام ندادید.» علّامه پاسخ داد: «در همین سفر، کتاب “تبصره المتعلمین” را نوشتم.» پس از آگاهی از این موضوع، پسر از پدر عذرخواهی کرد و احترامش به او بیشتر شد. این کتاب از مهمترین آثار فقهی است و حدود ۸۰۰۰ مسئله را در بر میگیرد.
او علاوه بر برخورداری از اخلاق نیکو و مقامات علمی و عملی، سخنوری توانا بود و در مناظرات هرگز درمانده نمیشد. با تسلط بر علوم زمانه و هوش سرشار، همگان را تحت تأثیر قرار میداد.
روزی علّامه در حضور سلطان محمد خدابنده با علمای اهل تسنن مناظره میکرد. پس از بیان حقانیت مذهب شیعه، خطبهای ایراد کرد و هنگامی که به نام ائمه اطهار (علیهم السلام) رسید، بر آنان صلوات فرستاد. در این لحظه، فردی از اهالی موصل که از حاضران مجلس بود و با شنیدن صلوات بر خاندان پیامبر ناراحت شد، پرسید: «چه دلیلی دارید که صلوات بر غیر پیامبران جایز است؟»
علّامه بیدرنگ پاسخ داد: «دلیل، این آیه شریفه است:
**«الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون»**
سپس آن مرد پرسید: «کدام مصیبت بر اولاد پیامبر (علیهم السلام) رسیده که مستحق صلوات الهی باشند؟»
علّامه فرمود: «کدام مصیبت بزرگتر از این که کسی مانند تو از نسل آنان باشد، ولی بیگانگان را بر ایشان ترجیح دهد و حاضر نباشد فضایلشان را بشنود؟»
حاضران از این پاسخ شگفتزده شدند و به هوش و حاضرجبوابی او آفرین گفتند.
همچنین، مناظره او با علمای اهل سنت در حضور سلطان محمد خدابنده مشهور است، که در نهایت منجر به شیعه شدن سلطان گردید.
علّامه حلی در طول زندگی پربرکتش، هرگز از انجام وظایفش بازنایستاد و با تلاش و درایت، به دستورات الهی عمل کرد و باعث اعتلای اسلام و تشیع شد. کتابهای متعدد او در تبیین مبانی شیعه و پاسخ به شبهات مخالفان، گواه این ادعا است.