علی صیاد شیرازی در سوم خرداد سال ۱۳۲۳ در شهرستان درگز در استان خراسان به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی او در خانوادهای مذهبی و ساده گذشت. پس از پایان تحصیلات متوسطه، وارد دانشکده افسری شد و به عنوان یکی از فارغالتحصیلان ممتاز، دورههای مختلف نظامی را با موفقیت پشت سر گذاشت.
پیش از انقلاب اسلامی، به دلیل فعالیتهای سیاسی علیه حکومت پهلوی، توسط ساواک تحت نظر قرار گرفت. با اوجگیری انقلاب، نقش فعالی در پیروزی آن داشت. با شروع جنگ تحمیلی، تمام توان و تجربه نظامی خود را در خدمت دفاع از میهن گذاشت. ابتدا در جبهههای شمالغرب و سپس در عملیاتهای مهم جنوب، مسئولیتهای حساس و راهبردی بر عهده او بود. برنامهریزی و فرماندهی او در عملیاتهای بزرگی مانند فتح المبین و بیت المقدس، نقش تعیینکنندهای در آزادسازی مناطق اشغالی داشت.
وی فردی باایمان، متعهد و سادهزیست بود و همواره تأکید داشت که پیروزیها تنها با توکل بر خدا و حمایت مردم به دست آمده است. پس از پایان جنگ، با حفظ سادگی و خلوص نیت، در مسئولیتهای مهم نظامی کشور خدمت کرد.
سرانجام در فروردین ماه سال ۱۳۷۸، در مسیر خدمت به مردم و میهن، به دست عوامل گروهک تروریستی منافقین به شهادت رسید. امروزه یاد و خاطره او به عنوان یکی از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس، همواره زنده و گرامی است.

زندگینامه شهید صیاد شیرازی
سرلشکر شهید علی صیاد شیرازی در روز ۲۳ خرداد سال ۱۳۲۳ در شهر درگز، واقع در استان خراسان، به دنیا آمد. در ادامه، مروری بر زندگی این شهید بزرگوار خواهیم داشت.
او پس از پایان تحصیلات دبستان و دبیرستان، وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۴۶ موفق شد مدرک لیسانس خود را از این دانشکده دریافت کند.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، او چندین سال در قسمتهای گوناگون ارتش، بهویژه در مناطق غربی کشور، خدمت کرد و از میهن محافظت نمود. همچنین در سازماندهی و تقویت نیروهای انقلابی داخل ارتش، تلاش فراوانی انجام داد.
پس از آنکه امام خمینی فراخوانی برای شناسایی نیروهای وفادار در ارتش طاغوت صادر کردند، نام او شناخته شد و به دلیل مهارت بالایی که در سازماندهی داشت، مورد توجه امام و همراهان انقلاب اسلامی قرار گرفت.
او پس از گذراندن یک دوره تخصصی توپخانه در آمریکا، با درجه ستوان یکمی و به عنوان مربی، در مرکز آموزش توپخانه اصفهان مشغول تدریس شد و در همان زمان، به عنوان یک فرد متعهد و انقلابی، کار خود را برای سازماندهی نظامیان همفکر آغاز کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاشهای او در نظمبخشی به ارتش و تشکیلات نیروهای مسلح، به خوبی نمایان شد.
اقدامات شهید صیاد شیرازی پس از انقلاب
یکی از کارهای مهم او پس از پیروزی انقلاب، طراحی و اجرای عملیاتهایی بود که باعث آزادسازی شهر سنندج و پادگانهای مریوان، بانه و سقز از محاصره شد.
شهر سنندج با تشکیل یک ستاد مشترک بین ارتش و سپاه، پس از ۲۱ روز مقاومت و دفاع جانانه مدافعانش، کاملاً از کنترل نیروهای ضدانقلاب خارج شد. پس از موفقیت این طرحها، شهید صیادشیرازی با دو درجه ارتقا، با درجه سرهنگ تمامی به فرماندهی عملیاتهای غرب کشور منصوب گردید.
او در ماههای پایانی ریاستجمهوری بنیصدر، به دلیل روحیه انقلابی و مخالفت با اقدامات خیانتبار او، از این سمت برکنار شد و پس از آن تا زمانی که بنیصدر برکنار شده و به فرانسه گریخت، به درخواست شهید کلاهدوز در ستاد مرکزی سپاه پاسداران خدمت کرد.
سپهبد علی صیاد شیرازی پس از کنار رفتن بنیصدر، برای ایجاد هماهنگی بیشتر بین ارتش و سپاه، قرارگاه مشترک عملیاتی این دو نیرو را تشکیل داد و به عنوان فرمانده ارشد در آن قرارگاه فعالیت خود را ادامه داد.
در هفتم مهرماه سال ۱۳۶۰، به دلیل شجاعت و لیاقتهایش، از سوی امام خمینی به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد. او با همکاری سپاه پاسداران در عملیاتهای مهمی مانند طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، مسلمبنعقیل، مطلعالفجر، محرم، والفجر ۱ تا ۴ و ۸ و ۹، خیبر، بدر و قادر حضور داشت و پیروزیهای بزرگی برای ایران اسلامی به دست آورد که در تاریخ اسلام ماندگار خواهد ماند.
سرهنگ صیادشیرازی در مرداد سال ۱۳۶۵ از فرماندهی نیروی زمینی کنار رفت و با پیشنهاد آیتالله خامنهای و تأیید امام، به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع انتخاب شد. او در سال ۱۳۶۶ به درجه سرتیپی رسید.
سرتیپ صیادشیرازی در سال ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد، که در آن گروههای معارض به مرزهای غربی ایران حمله کرده بودند، شرکت کرد و با روحیهای بسیجی ضربههای سنگینی به آنان وارد کرد. در نهایت، او در جایگاه جانشین ریاست ستاد کل مشغول به خدمت شد.

نحوه شهادت شهید صیاد شیرازی
در صبح روز شنبه، بیست و یکم فروردین سال ۱۳۷۸، شهید علی صیادشیرازی در نزدیکی منزلش هدف حمله عوامل تروریستی قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.
ساعت شش و چهل و پنج دقیقه بامداد، هنگامی که تیمسار صیادشیرازی با خودروی شخصی خود قصد حرکت به سمت محل کار داشت، فردی ناشناس به او حمله کرد و او را به شدت مجروح ساخت.
مردم ساکن در آن منطقه که از این رویداد آگاه شدند، بلافاصله او را به بیمارستان فرهنگ منتقل کردند؛ اما متأسفانه به دلیل شدت جراحات، تلاشهای پزشکان برای نجات او به نتیجه نرسید و ایشان در بیمارستان به شهادت رسید.
بر اساس گفته شاهدان، فرد تروریست با پوشش یک رفتگر، نزدیک خانه این شهید در کمین نشسته بود و در لحظه خروج، تیمسار را به رگبار بست.
در این حادثه، شهید صیادشیرازی که در خودروی تویوتای سفیدرنگ خود نشسته بود، هدف سه گلوله تروریست قرار گرفت.
پس از این جنایت، یک سخنگوی گروهک تروریستی منافقین در تماسی با خبرگزاری فرانسه در نیکوزیا، مسئولیت این عمل را بر عهده گرفت.
ترور صیادشیرازی در پرونده اقدامات تروریستی منافقین، از جنبههای مختلف قابل تأمل است.
دلایلی که منافقین برای این ترور ارائه کردهاند، نشان میدهد که علاوه بر توجیهات آشکاری که این سازمان مطرح میکند، باید به دنبال انگیزههای پنهان دیگری نیز گشت.
به گفته اطلاعیههای نظامی منافقین، دلایل آنان برای ترور سپهبد صیادشیرازی حول سه محور اصلی است:
نقش ایشان در دفاع از تمامیت ارضی ایران در طول جنگ با عراق،
نقش وی در مدیریت و کنترل بحران کردستان در آغاز انقلاب سال ۱۳۵۷،
و همچنین نقش او در خنثیسازی عملیات «فروغ جاویدان» که طی آن منافقین با پشتیبانی ارتش عراق به خاک ایران تجاوز نظامی کردند.
وصیت نامه شهید صیاد شیرازی
بسماللهالرحمنالرحیم، ارحمالراحمین، ربالعالمین و صلیالله علی محمد والهالطاهرین، انالله و اناالیه راجعون.
هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدقالله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لاالهالا الله وحده لا شریك له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دینالحق و ان الصدیقة الطاهره فاطمهالزهرا، سیده نسا العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علیبنالحسین و محمّدبنعلی و جعفربنمحمّد و موسیبنجعفر و علیبنموسی و محمّدبنعلی و علیبنمحمّد و الحسنبنعلی و الحجهالقائمالمنتظر صلواتالله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبر و أنالموت و النشور حق و الساعة آتیة لاریب فیها و أنالجنة و النار حق. اللهم أدخلنا جنتك برحمتك و جنّبنا و احفظنا از عذابك بلطفك و احسانك یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.
خدایا! تو هستی که دلم را سرشار از محبت به راهت، دینت، حکومتت و ولایتت کردهای. پروردگارا! تو خودت بهتر میدانی که همیشه آماده بودم هر آنچه به من عطا کردهای، در راه عشقی که به راهت دارم، فدا کنم. اگر چنین نکردهام، باز هم خواست تو بوده است.
پروردگارا! زمان رفتن در اختیار توست. من نمیدانم چه زمانی از این دنیا خواهم رفت، اما خوب میدانم که باید از تو بخواهم مرا در راه یاری امام زمانم قرار دهی و آنقدر با دشمنان سوگندخوردهات بجنگم که به آرزوی شهادت برسم.
از پدر و مادرم که زحمات بسیاری برایم کشیدهاند، میخواهم مرا ببخشایند. من نیز همیشه برایشان دعا کردهام که پایان کارشان نیکو باشد. از همسر مهربان و فداکار و فرزندانم نیز میخواهم که مرا ببخشند، زیرا کمتر توانستهام به آنان برسم و بیشتر عمرم را در راهی گذاشتم که خداوند به مردم این زمان ارزانی داشته است.
آنچه از اموال دنیا برایم باقی میماند، سزاوار است که در اختیار همسرم قرار گیرد. از همه کسانی که از من رفتاری ناخوشایند دیدهاند، خواهش میکنم مرا به بزرگی خود ببخشایند. همچنین از دوستان باوفایم، به ویژه حاج آقا امیر رنجبر، درخواست دارم در نبودم به کارهای مالی من رسیدگی کنند و با برادران دیگر مانند سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این زمینه همکاری نمایند.
خدایا! ولی امرمان حضرت آیتالله خامنهای را تا زمان ظهور حضرت مهدی (عج) سالم، پایدار و موفق بدار. آمین یا رب العالمین.