در دنیای موسیقی اصطلاحات و واژههای فراوانی به کار میرود که آشنایی با آنها به درک بهتر و یادگیری دقیقتر این هنر کمک میکند. در این نوشته از وبلاگ مدیر تولز، میخواهیم معنای «تبلچر» در موسیقی را برای شما روشن کنیم. امیدواریم این مطلب برایتان مفید باشد.
تبلچر چیست ؟
یادگیری آهنگهای موسیقی از طریق خواندن نتها امکانپذیر است. در بسیاری از مواقع، نتهای گیتار همراه با «تبلچر» ارائه میشوند که کار نواختن قطعه را آسانتر میکند. تبلچر در واقع روشی ساده برای خواندن نت و نواختن گیتار است که به منظور راحتتر کردن فرآیند نوازندگی ایجاد شده است.
به زبان دیگر، تبلچر یک روش استاندارد برای نتخوانی در سازهای زهی دارای فرت — مانند گیتار و عود — به شمار میرود. با کمک تبلچر میتوان جای دقیق هر نت را روی سیمهای ساز تشخیص داد. این روش، ابزار بسیار مفیدی برای افرادی است که گاهی در پیدا کردن محل دقیق نتها روی دستهی گیتار دچار سردرگمی میشوند.
روش تبلچر
در این روش که اغلب برای سازهای دارای فرت کاربرد دارد، نوعی سادهسازی و الگوبرداری از چیدمان فرتها صورت میگیرد. برای پیدا کردن جای نتها، شش سیم گیتار مانند شش خط بر روی کاغذ ترسیم میشود و فرتها نیز به ترتیب روی این خطها علامتگذاری میگردند.
موقعیت هر نت بر روی سیم و فرت مربوطه مشخص میشود. هنرجو با دیدن این علامتها، به سرعت جای آنها را روی فرتهای گیتار پیدا کرده و میتواند قطعه مورد نظرش را به راحتی بنوازد.
در مرحله بعد به این موضوع میرسیم که هر نت را با کدام انگشت باید نواخت. این مورد هم در تبلچر با شمارهای مشخص میشود تا هنرجو بتواند با انگشت درست، نت را بنوازد. برای این کار از علامت اضافه استفاده نمیکنند، بلکه روی همان سیم مورد نظر، شماره انگشت را قرار میدهند. به این ترتیب هم نت و هم شماره انگشت مناسب آن مشخص میشود.

مزیت تبلچر
استفاده از تبلچر این مزیت بزرگ را دارد که نوازنده میتواند خیلی سریع و آسان، نت مورد نظرش را پیدا کند و بنوازد. حتی اگر شخصی دانش موسیقی یا تئوری آن را نداند، باز هم میتواند با کمک تبلچر، نتها را بخواند و به راحتی آهنگ بنوازد.
با این حال، هرچند تبلچر روشی بسیار آسان برای هنرجویانی است که میخواهند زود به نتیجه برسند، اما باید در نظر داشت که استفاده از آن معایبی نیز دارد که نباید نادیده گرفته شوند.
معایب تبلچر
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، روش تبلچر برای یادگیری سریع یک قطعه راه سادهای به نظر میرسد، اما کاستیهای مهمی دارد. بزرگترین مشکل این است که در این روش، طول زمانی هر نت — یعنی اینکه هر نت چقدر باید کشیده شود — به شکل دقیق و درستی نمایش داده نمیشود. در نتیجه، نوازنده مجبور است با تکیه بر حدس و حافظه شنیداری خود، زمانبندی را رعایت کند که این موضوع یک ضعف اساسی در اجرای دقیق موسیقی محسوب میشود.
از طرف دیگر، وقتی ارزش زمانی نتها به وضوح مشخص نباشد، نواختن قطعات جدید به شکلی درست و دقیق بسیار دشوار خواهد بود. در این حالت، معمولاً فقط قطعاتی قابل اجرا هستند که از قبل با آنها آشنا هستیم یا قبلاً شنیدهایم.