انشا: طعم لواشک
لواشک برای من، فقط یک خوراکی ترش و شیرین نیست. آن یک دنیای خاطره است. وقتی یک تکه لواشک را در دهان میگذارم، اولین چیزی که حس میکنم، یک ترشی دوستداشتنی است که گونهها را جمع میکند. اما بعد از چند لحظه، یک شیرینی ملایم و دلچسب به دنبال آن میآید. این رفت و برگشت بین ترش و شیرین، مزهاش واقعاً به یاد ماندنی است.
برای من، طعم لواشک بوی تابستان را دارد؛ بوی آفتاب و میوههای رسیده. انگار تمام خورشید تابستان در آن قطعه کوچک فشرده شده است. رنگهای قرمز، نارنجی و زرد لواشک، خودش یک دنیای شادی است.
باز کردن آن کاغذ براق و دیدن لواشک، برایم شبیه باز کردن یک جایزه کوچک است. گاز زدن به آن و آن حس جویدنِ کمی سفت، همهاش برایم لذتبخش است. لواشک یک دوست همیشگی برای تمام مسیرهای بازگشت از مدرسه و تمام بعدازظهرهای بازی بوده است.
پس لواشک فقط یک خوراکی ترش نیست؛ برای من، آن مزه شادی، بازی و تمام خاطرات خوبِ کودکی است.

انشایی در مورد مزه لواشک
این متن برای دانشآموزان نوشته شده است تا با چگونگی توصیف یک چیز و بهبود مهارت نوشتاری خود آشنا شوند. در ادامه با ما همراه باشید.
موضوع انشا طعم لواشک
بسیاری از مردم ایران علاقهی زیادی به خوردن تنقلات دارند و تقریباً در هر موقعیتی سراغ آنها میروند. در سفر، در مهمانیها، هنگام تماشای فیلم یا مسابقه فوتبال و خیلی از مواقع دیگر. انگار هیچ دورهمی بدون یک خوراکی سبک و خوشمزه کامل نمیشود. در میان همهی تنقلات، لواشک جایگاه خاصی بین ایرانیها دارد. البته بزرگترها هم لواشک دوست دارند و با خوردنش حال و هوایشان عوض میشود، اما بیشتر طرفداران آن بچهها هستند.
وقتی لواشک را داخل دهانم میگذارم، یک حس خاص تمام وجودم را پر میکند. آرام چشمانم را میبندم تا همزمان طعم ترش، شور و شیرین آن را بهتر احساس کنم. اما مدیر مدرسهی ما لواشک را یک خوراکی مضر میداند و فروش آن در مدرسه ممنوع است. مادرم هم تقریباً همین نظر را دارد. به همین خاطر، من و دوستانم در مسیر خانه تا مدرسه تا میتوانیم لواشک میخوریم و از این فرصت نهایت استفاده را میبریم.
همهی بچهها میدانند که من عاشق لواشک هستم. برایم فرقی ندارد چه نوعی باشد، چه رنگی یا چه طعمی؛ من به سادگی عاشق لواشک هستم. حتی یک بار برای تولدم یک بسته لواشک کادوپیچ شده هدیه گرفتم! مادرم تعریف میکند وقتی کوچک بودم و فامیل ازم میپرسیدند: «بزرگ شدی میخواهی چه کاره شوی؟» جواب میدادم: «لواشکفروش!» هنوز هم یکی از آرزوهایم این است که یک کارخانهی بزرگ و پیشرفته برای تولید لواشک راه بیندازم و لواشکهایی به شکل حروف، حیوانات و شکلهای بامزه درست کنم و محصولاتم را به همهی دنیا بفرستم.
یادم میآید وقتی مادربزرگم برای اولین بار اسم «لواشک مجلسی» را شنید، چهرهاش خیلی خندهدار شد. خدایش بیامرزد، او فکر میکرد لواشک مجلسی باید طعمی خیلی خاص داشته باشد چون ظاهر و بستهبندی شیکی داشت. به نظر او، لواشک برای مهمانیهای رسمی مناسب نبود و میگفت مگر میشود لواشک خورد و صدا نکرد؟! همیشه از گذشته و زندگی مردم قدیم برایم تعریف میکرد. میگفت لواشک یک خوراکی کاملاً ایرانی است که از زمانهای خیلی قدیم در ایران وجود داشته. چون در گذشته یخچال نبوده، مردم در فصل تابستان میوههایی مثل آلو، زردآلو، آلبالو و بقیه میوههای تابستانی را پس از پختن له میکردند و برای جلوگیری از خراب شدن، کمی نمک به آن اضافه میکردند. بعد آن را به صورت ورقههای نازک پهن میکردند و زیر نور آفتاب خشک میکردند تا در زمستان از آن استفاده کنند. یک بار از او پرسیدم چرا اسمش را لواشک گذاشتهاند؟ گفت: چون آن را به صورت ورقههای نازک، شبیه نان لواش، درمیآوردند، برای همین اسمش را گذاشتند لواشک، یعنی لواش کوچک.
امروزه به دلیل استقبال مردم از لواشک، کارخانههایی برای تولید آن ساخته شده و محصول این کارخانهها به لواشک صنعتی معروف است. روش درست کردن آن هم تقریباً شبیه لواشکهای خانگی است. به نظر من، اگر لواشک در شرایط بهداشتی تولید شود، میتواند یک میانوعدهی خوب و مفید باشد، چون از عصارهی میوهها درست میشود، طعمهای متنوعی دارد و چون کودکان آن را دوست دارند، میتوان به جای هلههولههای ناسالم، لواشک را جایگزین کرد.
موضوعات پیشنهادی برای انشا دانش آموزی
انشا اختصاصی _ نویسنده: مریم پورحسن