انشا در مورد دنیای زیبای من

انشا در مورد دنیای زیبای من

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

دنیای من، قابی است زیبا از تمام چیزهایی که دوستشان دارم. این دنیا لزوماً بزرگ یا پرزرق و برق نیست، اما برای من از هر گنجی ارزشمندتر است. دنیای من از لحظه‌های کوچک و خوشایندی ساخته شده که قلب مرا آرام می‌کند.

این دنیای قشنگ با آغوش گرم خانواده‌ام شروع می‌شود. صدای خنده‌هایمان هنگام دور هم نشستن، محبت پدر و مادرم و بازی با خواهر و برادرهایم، پایه‌های اصلی دنیای من هستند. خانه‌ای که در آن احساس امنیت و آرامش می‌کنم، اولین و مهم‌ترین بخش دنیای زیبای من است.

دوستانی دارم که دنیای مرا رنگارنگ کرده‌اند. با آن‌ها می‌خندم، دردل می‌کنم و رویاهایم را به اشتراک می‌گذارم. حضور آن‌ها در کنار من، زندگی را شادتر و مشکلات را سبک‌تر می‌کند. با هم درس می‌خوانیم، با هم بازی می‌کنیم و از بودن در کنار یکدیگر لذت می‌بریم.

طبیعت نیز بخش بزرگی از دنیای من است. آسمان آبی، سبزی درختان، زیبایی گل‌ها و آواز پرندگان، همیشه روح مرا تازه می‌کند. وقتی به دشت و دمن یا کنار رودخانه می‌روم، احساس می‌کنم به بخشی از یک نقاشی بزرگ و زیبا تعلق دارم. این آرامش و شکوه، هدیه‌ی طبیعت به دنیای من است.

علاوه بر این‌ها، دنیای من با کتاب‌هایم کامل می‌شود. وقتی کتابی را ورق می‌زنم، به سرزمین‌های جدید و داستان‌های شگفت‌انگیز سفر می‌کنم. کتاب‌ها به من یاد می‌دهند، تخیل مرا پرورش می‌دهند و افق دید مرا گسترده‌تر می‌کنند.

در نهایت، دنیای زیبای من جایی است که در آن احساس خوشبختی می‌کنم. این احساس از داشتن چیزهای خاص و گرانقیمت نیست، بلکه از عشق، دوستی، آرامش و امید نشأت می‌گیرد. من قدردان این دنیای زیبایم هستم و سعی می‌کنم با کارهای خوب و مثبت، آن را حتی زیباتر کنم.

انشا در مورد دنیای زیبای من

دنیای قشنگ من

این نوشته به زبان ادبی و تصویری برای شما دانش‌آموزان عزیز تهیه شده است تا با شیوه‌ی درست نوشتن و هنر بیان ایده‌ها آشنا شوید. در ادامه با ما همراه باشید.

موضوع انشا دنیای زیبای من

اگر کمی با دقت بیشتر به اطراف نگاه کنیم و به صداهایی که هر روز می‌شنویم گوش بسپاریم، متوجه خواهیم شد که دنیای ما پر از زیبایی‌ها و معجزه‌های کوچکی است که معمولاً آنها را نادیده می‌گیریم. در دنیای قشنگ من، درختی هست که یک کبوتر با جوجه‌های کوچکش روی آن لانه ساخته. یا ابرهای سپید که در آسمان آبی شناورند. شاید هم شکفتن غنچه‌های تازه گل‌ها باشد.

در دنیای زیبای من، پیرمردها و پیرزن‌ها کنار هم روی نیمکت چوبی نشسته‌اند و از کوچک‌ترین چیزها با شادی حرف می‌زنند. کودکی که تازه به مدرسه رفته و از داشتن دفتر و کتاب ذوق زده است. یا مادری که دست فرزندش را محکم در دست گرفته. تماشای ماشین‌هایی که از روی پل بلندی در حرکتند. قطره‌های ملایم باران که روی صورت مردم شهر می‌ریزد و کسی که کتش را روی سرش گرفته تا خیس نشود، و دیگری که با چشمانی باز به آسمان نگاه می‌کند و لبخند می‌زند.

همه این صحنه‌ها، لحظه‌های کوچک و شیرینی هستند که هر روز در کنار ما رخ می‌دهند و باعث می‌شوند ناخودآگاه لبخند به لب‌هایمان بنشیند. همین لبخند کوچک است که دنیای قشنگ مرا می‌سازد.

موضوعات پیشنهادی انشاهای دانش آموزی
انشا اختصاصی _ نویسنده: فاطمه شهری

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *