انشا در مورد اگر جای مادرم بودم

انشا در مورد اگر جای مادرم بودم

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

اگر من به جای مادرم بودم، دنیا چقدر متفاوت می‌شد. آن وقت بود که تازه می‌فهمیدم مادری چه کارهای بزرگی انجام می‌دهد.

صبح‌ها خیلی زود بیدار می‌شدم تا برای خانواده صبحانه درست کنم. سعی می‌کردم غذایی بپزم که همه دوست دارند. وقتی بچه‌ها برای مدرسه حاضر می‌شدند، حواسم به همه چیز بود؛ از لباس فرم گرفته تا کتاب‌ها و خوراکی‌هایشان.

در طول روز، کلی کار بود؛ نظافت خانه، خرید، شستن لباس‌ها و آماده کردن ناهار. تازه وقتی همه از مدرسه و سر کار برمی‌گشتند، تازه کارهای مهم‌تری شروع می‌شد. کمک کردن در انجام تکالیف، گوش دادن به حرف‌هایشان و حل مشکلات کوچک و بزرگشان.

اگر جای مادرم بودم، بیشتر از همه سعی می‌کردم شنونده خوبی باشم. وقتی یکی از بچه‌ها ناراحت بود، کنارش می‌نشستم و با دل و جان به حرف‌هایش گوش می‌دادم. سعی می‌کردم خانه را جایی پر از آرامش و محبت کنم؛ جایی که همه در آن احساس امنیت و خوشحالی کنند.

آن وقت بود که می‌فهمیدم مادران چقدر عاشقانه و بی‌چشمداشت کار می‌کنند. آن وقت بود که قدر هر لحظه از زحماتشان را بیشتر می‌دانستم.

انشا در مورد اگر جای مادرم بودم

اگر می‌توانستم جای مادرم باشم، چه احساسی داشتم؟ این انشا به شیوه‌ای ادبی و تصویری نوشته شده تا به شما دانش‌آموزان عزیز کمک کند با روش‌های نویسندگی و زیبانویسی آشنا شوید. با ما همراه باشید تا گام‌به‌گام با هنر نوشتن آشنا شوید.

موضوع انشا اگر جای مادرم بودم

مادر مانند فرشته‌ای است که خداوند فرستاده و هیچ کس قادر نیست جایگاه او را پر کند. او نمونه‌ی کامل از خودگذشتگی و فداکاری است و به همین دلیل است که می‌گویند بهشت زیر پای مادران قرار دارد. مادر در همه‌ی شرایط، پشتیبان محکم و بردباری برای فرزندانش است. وقتی آن‌ها شاد هستند، او هم شاد می‌شود و وقتی غمگین هستند، دلش می‌گیرد. او تمام عمرش را برای پرورش فرزندانش صرف می‌کند و جوانی خود را برای آن‌ها فدا می‌کند.

اگر کسی در نقش مادر قرار بگیرد، بدون هیچ چشمداشتی، عشق و محبتش را نثار خانواده می‌کند، چون قلب مادر سرشار از مهر است. مادر از خواسته‌های شخصی خود می‌گذرد تا فرزندانش به آرزوهایشان برسند. هیچ وقت اثری از خستگی در چهره‌اش دیده نمی‌شود و آغوشش همیشه برای ما باز است. او حاضر است تمام رنج‌های زندگی را تحمل کند، اما اجازه ندهد کوچکترین آزاری به ما برسد.

اگر من به جای مادرم بودم، همین اندازه محبت و مهربانی به فرزندانم می‌کردم. شبیه او، شب‌ها تا صبح کنار تخت فرزند بیمارم می‌ماندم و از او پرستاری می‌کردم، بدون اینکه حتی یک لحظه چشم روی هم بگذارم.

اگر من جای مادرم بودم، مثل خورشید، گرمابخش زندگی می‌شدم و فرزندانم را در روزهای سخت تنها نمی‌گذاشتم. اگر من جای مادرم بودم، به آن‌ها کمک می‌کردم تا احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس داشته باشند و آن‌ها را به مهربانی با دیگران ترغیب می‌کردم.

اگر من جای مادرم بودم، سعی می‌کردم در درس خواندن به فرزندانم یاری برسانم و زمینه‌ی رشد استعدادهایشان را در هر حوزه‌ای مانند زبان انگلیسی، موسیقی، ورزش و… فراهم کنم تا در آینده انسان‌های موفقی شوند و بتوانند راهی را که دوست دارند، پیدا کنند.

به نظر من، مادر بودن باید در فهرست سخت‌ترین کارهای دنیا قرار بگیرد، چون آن‌ها در ازای این همه مهربانی و تلاش، هیچ دستمزدی دریافت نمی‌کنند و در عین حال، مسئولیت بسیار بزرگی را بر دوش می‌کشند.

پیشنهادی: انشای خواندنی در مورد اگر من …
انشا اختصاصی

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *