معنی ضرب المثل ” هر که بامش بیش برفش بیشتر ” + داستان

هر که بامش بیش برفش بیشتر

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

می‌گویند: “هر که بامش بیش، برفش بیشتر.”

معنای این سخن این است که هر کس که جایگاه بالاتر، مسئولیت بیشتر یا دارایی بزرگ‌تری دارد، به همان نسبت هم دشواری‌ها و مشکلات بیشتری در زندگی خواهد داشت.

این ضرب‌المثل به ما یادآوری می‌کند که بلندی و بزرگی، همیشه به معنای آسایش و راحتی نیست. همان‌طور که برف بیشتر روی پشت‌بام بزرگ‌تری می‌نشیند، فردی هم که در موقعیت بالاتری قرار گرفته، بار مسئولیت و نگرانی‌های سنگین‌تری را بر دوش می‌کشد.

پس وقتی کسی را در جایگاه موفقیت می‌بینیم، خوب است به یاد داشته باشیم که این موقعیت، سختی‌های خاص خودش را نیز به همراه دارد.

هر که بامش بیش برفش بیشتر

در این نوشته، به سراغ مفهوم و داستان پشت یک ضرب‌المثل معروف ایرانی می‌رویم: «هر که بامش بیش، برفش بیشتر». در ادامه با ما همراه باشید تا این مثل قدیمی را بیشتر بررسی کنیم.

معنی هر که بامش بیش برفش بیشتر یعنی چه؟

کسی که خانه بزرگ‌تر و سقف بلندتری دارد، برف بیشتری روی پشت‌بامش جمع می‌شود. این یعنی هر کس جایگاه بالاتر و نعمت بیشتری دارد، دردسرها و مسئولیت‌هایش هم بیشتر است.
پشت‌بام بزرگ نماد دارایی بیشتر است و برف زیاد نشان‌دهنده مشکلات و دشواری‌های بیشتر.
یعنی هر چه ثروت و زندگی فرد گسترده‌تر باشد، سختی‌ها و نگرانی‌هایش هم بیشتر می‌شود.
هر کس دارایی بیشتری دارد، گرفتاری‌اش هم بیشتر است.
ثروت زیاد همیشه آرامش به همراه نمی‌آورد.

ضرب‌المثل “هر که بامش بیش، برفش بیشتر” معمولاً توسط فرد ثروتمندی به کار می‌رود که می‌خواهد به کسی پاسخ دهد که به دارایی‌های او حسادت می‌کند. در واقع، او با این جمله اشاره می‌کند که برای رسیدن به این جایگاه، زحمت زیادی کشیده است.

هر که بامش بیش برفش بیشتر

کسی که دارایی بیشتری دارد، معمولاً دردسرهای بیشتری هم دارد. این ضرب‌المثل در چنین مواقعی به کار می‌رود. برای نمونه، فرد پولداری را در نظر بگیرید که باید از یک خانه بسیار بزرگ نگهداری کند. وقتی از این همه کار خسته می‌شود، با خودش می‌گوید: هر که بامش بیش باشد برفش هم بیشتر است!

ایموجی این ضرب المثل 👱🏠🏠🏠❄️❄️❄️

داستان برای ضرب المثل هر که بامش بیش برفش بیشتر

هر که بامش بیش برفش بیشتر

در داستانی قدیمی آمده که پادشاهی در بستر مرگ بود و چون فرزندی نداشت، وصیت کرد پس از مرگش، اولین کسی که صبح روز بعد از دروازه شهر وارد می‌شود، به عنوان جانشین او انتخاب شود و تاج سلطنت را بر سرش بگذارند و تمام قدرت کشور را به او بسپارند.

اتفاقاً فردای آن روز، اولین کسی که وارد شهر شد، مرد فقیری بود که تمام زندگی‌اش را در تنگدستی گذرانده بود. او تنها مقداری پول اندوخته و لباسی کهنه و پر از وصله به تن داشت. بزرگان کشور و درباریان، طبق وصیت پادشاه پیشین عمل کردند و همه گنج‌ها و اموال سلطنتی را به او تحویل دادند. او را از وضعیت سابقش که پر از محرومیت بود، بیرون آوردند و بر تخت پادشاهی نشاندند.

چند وقتی گذشت و این فقیر تازه‌بهدوران‌رسیده مشغول اداره کشور شد. اما طولی نکشید که برخی از فرماندهان و اطرافیان، از فرمان او سرپیچی کردند و پادشاهان کشورهای همسایه نیز از اطراف به قلمرو او حمله کردند. مرد درویش‌تبار سعی کرد در برابر دشمنان بایستد، اما چون نیروهای مقابل قدرتمندتر بودند، شکست خورد و بخش‌هایی از سرزمین و چندین شهر به دست دشمن افتاد.

این اتفاقات باعث شد پادشاه جدید احساس ناامیدی و خستگی شدید کند. در همین احوال، یکی از دوستان قدیمی‌اش که در روزگار فقر، همنشین و همسفر او بود، به شهر آمد. وقتی دوستش را در این مقام و اوج قدرت دید، نزد او رفت و پس از سلام و احوال‌پرسی و تبریک گفت: «رفیق قدیمی، خدا را شکر که finalmente روزگارت تغییر کرد و از آن سختی‌ها رهایی یافتی. بخت و اقبال به تو روی آورد و به این مقام و عزت رسیدی!»

اما پادشاه که روزی درویش بود، در پاسخ گفت: «ای دوست عزیز، به جای تبریک، به من تسلیت بگو! چون وقتی با تو بودم، فقط نگران نان شب خود بودم، اما امروز نگران تمام دنیا هستم! در این جایگاه، رنج و غم من صدها برابر بیشتر از زمانی است که با هم دوره‌گردی می‌کردیم و روزگار می‌گذراندیم.»

و به این ترتیب، این داستان تبدیل به ضرب‌المثل معروفی شد که می‌گویند: هر که بامش بیش، برفش بیشتر!

پادکست هر که بامش بیش برفش بیشتر

هر کس بامش بیش، برفش بیشتر

این ضرب المثل ساده، یک حقیقت بزرگ زندگی را نشان می‌دهد. مفهوم آن این است که هر کس موقعیت بالاتر، دارایی بیشتر یا مسئولیت بزرگ‌تری دارد، در قبال آن، دغدغه‌ها، مشکلات و وظایف سنگین‌تری هم خواهد داشت.

مثلاً یک ساختمان بلند را در نظر بگیرید. پشت بام این ساختمان، منظره زیبا و وسیعی دارد و از همه جای شهر پیداست. اما وقتی باران می‌بارد یا برف می‌آید، این بام بلند، بیشتر از یک خانه کوچک، خیس می‌شود و برف روی آن جمع می‌گردد. صاحب آن ساختمان بلند، باید همیشه نگران تمیز کردن و نگهداری از آن بام بزرگ باشد.

در زندگی هم دقیقاً همین طور است:
* یک مغازه‌دار کوچک، دغدغه‌های خودش را دارد، اما صاحب یک شرکت بزرگ، باید به فکر کارمندان بیشتر، مالیات بیشتر و مشکلات پیچیده‌تر باشد.
* یک فرد معمولی در خانواده، مسئولیت‌های محدودی دارد، اما سرپرست خانواده، بار سنگین تأمین هزینه‌ها و تصمیم‌گیری‌های مهم را به دوش می‌کشد.

این ضرب المثل به ما یادآوری می‌کند که:
1. **به دنبال مقام و ثروت بیشتر بودن، همیشه آسان نیست** و بار مسئولیت زیادی به همراه دارد.
2. **نباید به دیگران حسادت کرد.** شاید ما فقط موفقیت و راحتی دیگران را می‌بینیم، اما از سختی‌ها و نگرانی‌های پشت صحنه آن‌ها خبر نداریم.
3. **مسئولیت‌پذیری مهم است.** اگر می‌خواهیم جایگاه بهتری داشته باشیم، باید آمادگی قبول مشکلات و وظایف بیشتر را هم در خودمان ایجاد کنیم.

پس این مثل به ما می‌گوید: اگر بام زندگی‌ات بزرگ‌تر است، باید انتظار داشته باشی که “برف” مشکلات و وظایف بیشتری هم روی آن بنشیند.

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *