غلامحسین بیگجه خانی، تارنواز برجسته ایرانی

غلامحسین بیگجه خانی

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

غلامحسین بیگجه‌خانی، یکی از نوازندگان نامدار تار و از استادان بزرگ سبک تبریز در موسیقی ایرانی به شمار می‌رود. در این نوشته از وبلاگ مدیر تولز، می‌خواهیم بیشتر با این هنرمند توانا آشنا شویم. با ما بمانید.

بیوگرافی غلامحسین بیگجه خانی

غلامحسین بیگجه‌خانی در سال ۱۲۹۷ در محله سنجران تبریز چشم به جهان گشود. او نوازنده چیره‌دست تار و یکی از استادان نامدار مکتب تبریز در موسیقی ایرانی به شمار می‌رود. پدرش، حسینقلی‌خان بیگجه‌خانی، نیز در نواختن تار در تبریز شهرت داشت.

غلامحسین از شش‌سالگی نزد پدرش آموزش تار را آغاز کرد و همین سال‌های نخستین، شوق و عشق به موسیقی و نوازندگی در دل او روشن شد.

پدرش بر این باور بود که برای رسیدن به موفقیت در زندگی، تحصیل و دانش بر هنر اولویت دارد. بنابراین اصرار داشت که غلامحسین ابتدا به درس خواندن بپردازد و پیشرفت در موسیقی را به سال‌های بعد موکول کند. اما موسیقی برای غلامحسین به بخشی از زندگی و وجودش تبدیل شده بود. سرانجام وقتی سیزده سال داشت، پدرش درگذشت و او از آن پس، راه هنری خود را با تمام وجود دنبال کرد و همه تلاشش را بر یادگیری و پیشرفت در موسیقی متمرکز ساخت.

تعلیم توسط رضا قلی زابلی آذر

غلامحسین بیگجه‌خانی نواختن تار را نزد یکی از شاگردان وفادار پدرش به نام رضاقلی زابلی آذر یاد گرفت. او بعدها با دختر رضاقلی‌خان ازدواج کرد.

رضاقلی با بزرگواری و بدون هیچ چشمداشتی، تمام دانسته‌های خود از پدر غلامحسین را در اختیار او گذاشت. زمانی که غلامحسین با پرده‌ها، کوک و جایگاه نتها در تار آشنا شد، به دلیل استعداد و هوش سرشاری که داشت، پیشرفتش بسیار سریع شد و نوازندگی‌اش روان و دقیق گردید. در آن زمان او هنوز در ابتدای راه بود و کسی او را نمی‌شناخت.

وقتی در کنار قهوه‌خانه‌ها برای تأمین زندگی و نگهداری از خانواده‌اش ساز می‌زد، کمتر کسی به صدای سازش توجه می‌کرد. اما غلامحسین بسیار باهوش بود. در همان خیابان‌ها و قهوه‌خانه‌ها، هرگاه صدای نوازندگی استادان بزرگی مانند مرتضی نیداوود و علی‌اکبر شهنازی از گرامافون پخش می‌شد، می‌ایستاد و با دقت گوش می‌داد.

سپس به سرعت به خانه بازمی‌گشت و تمام نغمه‌هایی را که شنیده بود، دقیقاً روی ساز خود اجرا می‌کرد. این توانایی به خاطر هوش بالای او بود که می‌توانست با گوش دادن، هر آهنگی را که می‌خواست روی تار بنوازد. موسیقی در وجودش ریشه دوانده بود. روز و شب، در هر زمان و هر مکان، به نواختن تار مشغول بود.

آغاز فعالیت کاری

غلامحسین بیگجه‌خانی
بیگجه‌خانی همزمان با راه‌اندازی رادیو تبریز، کار خود را در این رادیو شروع کرد و برای مدتی مسئولیت سرپرستی ارکستر ایرانی رادیو تبریز را بر عهده داشت. پس از آن، در رادیو ایران مشغول به فعالیت شد و مدتی نیز با دعوت نورعلی‌خان برومند، در مرکز حفظ و گسترش موسیقی به آموزش پرداخت. او همچنین کارهایی در زمینه تنظیم و اجرای موسیقی آذربایجانی از خود به جای گذاشته است.

بیگجه‌خانی از سال ۱۳۲۴ در ارکستر فیلارمونیک فرقه دموکرات آذربایجان که زیر نظر جهانگیر جهانگیراُف اداره می‌شد، به همراه دیگر نوازندگان تار ایرانی به اجرا پرداخت. از سال ۱۳۲۵ که رادیو تبریز فعالیت خود را آغاز کرد، او نیز به جمع نوازندگان این رادیو پیوست و در آنجا با خوانندگانی مانند میرعلی‌اصغر صادق‌الوعد، توران لطفی، ابوالحسن اقبال‌آذر، فاطمه زرگری و دیگران همکاری کرد و با نوازندگانی همچون فرنام (دایره) و صدیقی (تمبک) نیز هم‌نوازی نمود. آخرین کنسرت او با گروه چاوش در سال ۱۳۶۳ برگزار شد.

شاخص های تار نوازی

به طور کلی، ویژگی‌های منحصر به فرد تارنوازی غلامحسین بیگجه‌خانی را می‌توان این‌گونه برشمرد:
او از ویبراسیون بسیار استفاده می‌کند و بیشتر ریزها را همراه با لرزش اجرا می‌نماید.
در اجرای تَک‌ریز، فاصله بین نت تک و ریز بسیار کم است و تأکید اصلی روی مضرابِ تک قرار دارد.
بیشتر درّاب‌ها را روی دو یا سه نت می‌نوازد.
در برخی از قطعات رِنگ، عمداً ضرب‌ها را به صورت نامساوی و ناهموار اجرا می‌کند.
پنجه‌ای نرم و روان دارد و نوازندگی او بدون پرش‌های ناگهانی و حرکت‌های نمایشی غیرضروری است.
پاسخ‌هایی که به آواز می‌دهد، کاملاً متمایز و ویژه است.
صدای سازش طبیعی و رساست و با مضراب‌هایی منظم و شفاف، نواخته می‌شود.
او از قسمت‌های مختلف دستهٔ تار (بالا، وسط و پایین) به شکلی متنوع و درعین‌حال اصولی استفاده می‌کند تا گفت‌وگوی زیبایی بین جمله‌های موسیقایی برقرار کند.

همکاری با استاد شجریان

محمدرضا شجریان در سال ۱۳۶۱ قطعه‌ای آوازی در دستگاه همایون اجرا کرد که همراه با تارِ غلامحسین بیگجه‌خانی بود. این اثر در سال ۱۳۶۴ به صورت نوار کاست و با نام «بیداد» عرضه شد.

وفات

این هنرمند نامدار، با وجود بزرگی، بسیار فروتن و مهربان بود. او روحیه‌ای شاد و بذله‌گو داشت، از تعلقات دنیوی رها بود و عاشق طبیعت. سرانجام در روز ۲۴ فروردین سال ۱۳۶۶ به دلیل مشکل قلبی، در بیمارستانی در شهر تبریز چشم از جهان فروبست.
روحش شاد و یادش گرامی

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *