صدای قارقار کلاغ در هنگام صبح، برای بسیاری از مردم آشناست. این صدا معمولاً وقتی هوا هنوز کاملاً روشن نشده است، به گوش میرسد. برخی از مردم با شنیدن این صدا احساس ناراحتی یا ترس میکنند، زیرا در بعضی از فرهنگها، کلاغ را نماد بدشانسی میدانند. اما در واقعیت، کلاغ پرندهای باهوش و اجتماعی است.
وقتی کلاغها قارقار میکنند، در حال ارتباط با یکدیگر هستند. آنها ممکن است به هم هشدار بدهند، محل غذا را نشان دهند، یا فقط با هم صحبت کنند. این صدا بخشی طبیعی از زندگی آنهاست، همانطور که پرندگان دیگر آواز میخوانند.
پس دفعه بعد که صدای قارقار کلاغ را در صبح شنیدید، به جای نگرانی، به این فکر کنید که این صدا بخشی از موسیقی طبیعت است. کلاغها نیز مانند دیگر جانداران، حق زندگی دارند و صداهایشان دلیلی برای ترس نیست.

صدای قارقار کلاغ را چگونه میتوان توصیف کرد؟ این انشا به شما کمک میکند تا با احساس و فضایی که این صدا ایجاد میکند، آشنا شوید و مهارت نوشتاری خود را تقویت کنید. در ادامه با ما همراه باشید تا با هم دنیای این پرنده و آوای خاص آن را بهتر بشناسیم.
انشا قارقار کلاغ
صدای قارقار کلاغها همیشه یادآور روزهای پاییز و زمستان برای من است. نمیدانم چرا در فصل سرما تعداد این پرندهها بیشتر به چشم میآید. به خاطر دارم شبهایی که برف میآمد و من هنوز از آن بیخبر بودم، صبح با شنیدن صدای کلاغها میفهمیدم که اتفاق تازهای افتاده است. با شتاب از تخت بیرون میپریدم و به سوی پنجره میرفتم. بیشتر اوقات حدسم درست بود؛ برف همهجا را سفیدپوش کرده بود.
به گمانم میان بارش برف و جمع شدن کلاغها پیوندی هست. گرچه آنها در همه فصلها دیده میشوند. اما برای من، قارقار کلاغها همانند آهنگی است که دوستش دارم. برخی میگویند کلاغ صدای ناخوشایندی دارد، در حالی که صدایش هم مانند بسیاری از جانداران دیگر است و نمیتوان آن را خوب یا بد دانست. بارها دیدهام که کلاغها با هم و یکصدا قارقار میکنند. مدتها طول کشید تا بفهمم آنها با این صدا یکدیگر را از خطرهای پیرامون آگاه میسازند.
کلاغها به ترسو بودن شهره هستند، چون به هیچ کس — حتی انسانها — اجازه نمیدهند به قلمروشان نزدیک شود. همین که به آنها نزدیک شوی، بیدرنگ پرواز میکنند و دور میشوند. به نظر من کلاغها بیشتر محتاط هستند تا ترسو. به همین دلیل کمتر در دام خطرهای دیگر جانوران میافتند.
یک بار شاهد بودم که گربهای از درخت خانه همسایه بالا رفته و به لانه کلاغ و جوجههایش نزدیک شده بود. با قارقار کلاغی — که شاید مادر آن جوجهها بود — ناگهان بیش از صد کلاغ در آسمان پدیدار شدند. آنها در حالی که بالای درخت دور میزدند، همصدا قارقار میکردند. آن روز، اتحاد کلاغها برایم درس بزرگی داشت. قارقارهای پیاپی آنها چنان آن گربه بیچاره را ترساند که از بالای درخت به پایین پرید و فرار کرد. اما کلاغها که میخواستند به او درس خوبی بدهند، حتی روی زمین نیز دنبالش کردند و گاهی با منقار به او ضربه میزدند.
درباره کلاغها و قارقارشان بسیار میتوان گفت. برخی میگویند آنها بدجنس و صدایشان ناهنجار است، یا برچسب ترسو به آنها میزنند. اما این دیدگاهها چیزی را تغییر نمیدهد. کلاغ هم مانند هر موجود دیگری، رفتارها و ویژگیهای خودش را دارد.
_ دوستان عزیز در صورتی که انشایی با این موضوع نوشته اید می توانید از قسمت نظرات برای ما ارسال کنید.
اختصاصی مدیر تولز _ نویسنده: اصغر فکور