تحقیق مختصر در مورد حکومت هخامنشیان

حکومت هخامنشیان

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

هخامنشیان، یکی از بزرگترین و نخستین شاهنشاهی‌های ایران باستان بودند که توسط کوروش بزرگ بنیان نهاده شد. آن‌ها توانستند سرزمین‌های بسیار گسترده‌ای را از آسیا تا بخش‌هایی از اروپا و آفریقا زیر فرمان خود درآورند و یک امپراتوری عظیم تشکیل دهند.

از کارهای مهم این شاهنشاهی، ایجاد یک سیستم اداری منظم و یکپارچه بود. آن‌ها راه‌های ارتباطی طولانی و امنی ساختند که به نام “راه شاهی” شناخته می‌شود. این راه‌ها، تجارت و سفر بین نقاط مختلف این امپراتوری بزرگ را آسان می‌کرد.

هخامنشیان به فرهنگ و دین مردمان سرزمین‌های تحت فرمان خود احترام می‌گذاشتند و به آن‌ها اجازه می‌دادند به باورها و آداب و رسوم خود پایبند باشند. از دیگر اقدامات مهم آن‌ها، ساخت بناهای باشکوه و کاخ‌های بزرگی مانند تخت جمشید (پارسه) بود که هنوز هم بقایای آن پابرجاست و نشان‌دهنده هنر و معماری پیشرفته آن دوران است.

حکومت هخامنشیان

سرزمین ایران در گذشته از سه گروه اصلی تشکیل شده بود: مادها، پارس‌ها و پارت‌ها.
مادها که جمعیت بیشتری داشتند، اولین دولت منظم ایران را به وجود آوردند و شهر هگمتانه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند.

حکومت هخامنشیان

قوم پارس پس از آن که از شمال دریای مازندران به سمت جنوب کوچ کردند، در مناطق جنوبی و غربی یک حکومت محلی تشکیل دادند که رهبری آن را هخامنش، بزرگ قوم، بر عهده داشت. آنها برای مدت‌ها به حکومت‌های دیگر باج می‌دادند.

بعد از هخامنش، پسرش چیش‌پیش به فرمانروایی رسید. او هم قبل از مرگش قلمرو تحت فرمان خود را بین دو پسرش تقسیم کرد.

پسر بزرگش، آریارمنه، حاکم بخش پارس شد و پسر دوم، کوروش، فرمانروای منطقه انزان گردید. پس از کوروش اول در انزان، پسرش کمبوجیه به قدرت رسید و بعد از او نیز کوروش دوم حاکم آن ناحیه شد.

 کوروش دوم

کوروش دوم به خاطر هوش و تدبیر بالایی که داشت، توانست همه سرزمین‌های تحت فرمان پارس‌ها را متحد کند و به فرمانروای بی‌چون و چرا تبدیل شود. سپس در سال ۵۵۰ پیش از میلاد، با فتح هگمتانه، حکومت مادها به رهبری ایختوویگو را برانداخت و پایه‌های امپراتوری هخامنشیان را به طور رسمی بنا نهاد.

کوروش دوم در دوران فرمانروایی‌اش همواره به خردمندی، نیک‌خواهی و عدالت مشهور بود. او هیچ‌گاه آغازگر جنگ نبود. رفتار محترمانه‌اش پس از فتح بابل و نحوه برخوردش با یهودیان، از روایت‌های شناخته‌شده تاریخ ایران به شمار می‌رود.

از او یک منشور استوانه‌ای سنگی به خط میخی باقی مانده که به عنوان نخستین سند حقوق بشر در جهان شناخته می‌شود. کوروش بزرگ تقریباً تمامی مناطق آباد و متمدن جهان آن روز را زیر فرمان ایران درآورد.

کمبوجیه دوم

پسر پس از پدرش به قدرت رسید. اما برخلاف پدر، او اهل عدالت و انصاف نبود. او آنقدر نگران بود که مبادا برادرش — بردیا — در نبودش علیه حکومت او شورش کند، که در نهایت تصمیم گرفت برادرش را در خفا به قتل برساند. کمبوجیه سپس به مصر لشکر کشید و باعث نابودی تمدن سه‌هزارساله آن سرزمین شد.

داریوش کبیر

پس از درگذشت کمبوجیه، اوضاع ایران آشفته و نابسامان شد. در این شرایط، داریوش که از خویشاوندان نزدیک کمبوجیه و یک فرمانده نظامی باتجربه بود، توانست با پیروزی بر رقیبانش، قدرت را در دست بگیرد. (ماجرای مقابله او با شورش‌های داخلی روی کتیبه بیستون ثبت شده است). او فتوحات زیادی انجام داد و در دوران فرمانروایی داریوش، بیست و پنج کشور به قلمرو ایران افزوده شد. (در پلکان‌های اولیه کاخ آپادانا، صحنه‌هایی از اهدای هدایا توسط مردمان گوناگون به داریوش، حجاری شده است.)

کارهای مهم داریوش بزرگ

– ایجاد یک سیستم اداری منظم و ساماندهی حکومت
– پرداخت به موقع حقوق و رسیدگی به رفاه مردم
– اجرای نظام سرشماری برای شمارش افراد و درآمدها
– برقراری نظام مالیاتی سازمان‌یافته
– تأمین امنیت مرزهای کشور
– تقویت نیروهای نظامی
– احداث جاده‌های اصلی برای وصل کردن هگمتانه، شوش، پارسه، پاسارگاد و بابل به هم و همچنین ایجاد راه‌هایی برای ارتباط با هرات تا هند
– راه‌اندازی سیستم دقیق و منظم پست
– ضرب سکه به نام خود
– لایروبی کانال سوئز
– ارائه آموزش رایگان همگانی
– بیرون راندن سکاها، اقوام مهاجم به خاک ایران: که در بخش پایانی کتیبه بیستون ثبت شده است.

خشایار اول

خشایارشا پسر داریوش بود که بزرگ‌ترین کارش لشکرکشی به یونان است. او در آغاز موفق شد شهر آتن و دژ آکروپلیس را بگیرد، اما در یک نبرد دریایی در منطقه‌ی سالامیس شکست سنگینی خورد و پس از آن دیگر هیچ جنگ جدیدی را آغاز نکرد. او در دوران فرمانروایی‌اش به گسترش تخت‌جمشید پرداخت و ساختمان‌هایی مانند دروازهٔ ملل و کاخ صدستون را به این مجموعه افزود.

پس از خشایارشا، پسران او و سپس نوه‌هایش یکی پس از دیگری برای مدت کوتاهی بر تخت پادشاهی نشستند. اما به طور کلی از زمان پادشاهی خشایارشا به بعد، قدرت و عظمت شاهنشاهی هخامنشی رفته‌رفته کمتر شد و رو به کاهش گذاشت.

داریوش سوم 

داریوش سوم، که به نام دارا هم معروف است، آخرین شاهنشاه سلسله هخامنشی بود. وقتی اسکندر با سپاهی از مقدونی‌ها و یونانی‌ها به ایران حمله کرد، داریوش مجبور به فرار شد و در نهایت در منطقه‌ای به نام باختر کشته شد.
اسکندر پس از دیدن کاخ تخت جمشید، احساس حقارت کرد و از روی خشم و کینه، آن مکان باشکوه را به آتش کشید.
در پایان این متن، خواندن این بیت از حافظ زیبا و مناسب است:

آیینه ی سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا …

بیشتر بخوانید: قضاوت و دادرسی در زمان هخامنشیان
هخامنشیان – اختصاصی مدیر تولز/ نویسنده: صفیه عبدالرحیمی

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *