در سرزمینی به نام حجر، میان شنهای سرخ عربستان، قومی به نام «ثمود» زندگی میکردند. آنان مردمانی قدرتمند و توانگر بودند که خانههای باشکوهی را در دل کوهها میتراشیدند. خداوند پیامبری به نام صالح را از میان خودشان برانگیخت تا آنان را به راه راست هدایت کند.
صالح به قومش گفت: «تنها خدا را بپرستید و از بتها دست بکشید. اوست که شما و نعمتهایتان را آفریده است.» اما ثروت و غرور، دل ثمودیان را سخت کرده بود. آنان صالح را مسخره میکردند و میگفتند: «تو هم فقط بشری مثل خودمانی! اگر راست میگویی معجزهای برایمان بیاور.»
پس قوم از صالح خواستند تا از دل کوه، شتری بزرگ و سالم بیرون آورد. صالح به درگاه خدا دعا کرد و ناگهان از دل کوه سنگی، ماده شتری عظیم پدیدار شد. این معجزه الهی بود. صالح به قوم هشدار داد: «این شتر نشانهای از خداست. به او آزار نرسانید و اجازه دهید در سرزمینتان آب و علف بخورد. و بدانید که روزی برای آب، مال اوست و روزی دیگر، مال شما.»
برای مدتی، قوم به این امر پایبند بودند، اما دلهای سنگینشان تاب نیاورد. گروهی از سرکشان تصمیم گرفتند شتر را از بین ببرند و با حیله، پایش را بریدند و آن را کشتند. آنگاه به صالح با تمسخر گفتند: «اگر واقعاً از فرستادگان خدا هستی، عذابی را که به ما وعده میدهی، بیاور!»
صالح به آنان هشدار داد: «تنها سه روز فرصت دارید. از کرده خود پشیمان شوید و به درگاه خدا توبه کنید، وگرنه عذاب دردناکی شما را فرا خواهد گرفت.»
اما ثمودیان هشدارهای او را نادیده گرفتند. پس هنگامی که روز چهارم فرا رسید، در آسمان صحرا، فریاد مهیبی برخاست. صاعقهای سهمگین و زلزلهای شدید، آن قوم سرکش را در هم کوبید. آنان در خانههای سنگی مجللشان، جان دادند و نابود شدند. این بود سرانجام کسانی که نشانههای خدا را انکار کردند و در برابر پیامبرش سرکشی نمودند.

آشنایی با قوم ثمود
ثُمود نام گروهی از عربهای قدیم بود که پیامبرشان، حضرت صالح علیه السلام، برای هدایت آنان فرستاده شد. این قوم سرکش پس از آنکه معجزهٔ پیامبرشان — که به ناقهٔ صالح معروف است — را کشتند، گرفتار عذاب الهی شدند. خداوند در قرآن آنان را مشرک خوانده است. در ادامه بیشتر با این قوم سرکش آشنا خواهیم شد. با مدیر تولز همراه باشید.
معرفی قوم ثمود
قوم ثمود گروهی از عربهای اصیل بودند که در منطقهای به نام «وادی القری» بین مدینه و شام زندگی میکردند. آنها از اقوام بسیار قدیمی و مربوط به دوران پیش از تاریخ هستند. تاریخ اطلاعات کمی از زندگی این قوم ثبت کرده و گذر قرنها باعث شده که هیچ اثری از تمدن آنان باقی نماند. به همین دلیل، نمیتوان به حرفهایی که امروزه درباره این قوم گفته میشود اطمینان کرد.
آنچه قرآن از اخبار این قوم بیان میکند، این است که آنان عرب بودند. این معنا از نام پیامبرشان، صالح(ع)، که واژهای عربی است، فهمیده میشود. همچنین از آیه ۶۱ سوره هود برمیآید که ایشان از همان قوم بودهاند. پس روشن میشود که آنان مردمی عرب بودهاند که نام یکی از افرادشان صالح بوده است. این قوم پس از قوم عاد به وجود آمدند و تمدنی داشتند که به آبادانی زمین میپرداختند. آنان در دشتها قصرها میساختند و در دل کوهها خانههای امن و استواری بنا میکردند. یکی از کارهای اصلی آنان کشاورزی بود؛ به این صورت که چشمههایی جاری میکردند و نخلستانها، باغها و مزرعههای فراوانی ایجاد مینمودند.
قوم ثمود بر اساس رسم قبایل زندگی میکردند و بزرگان و پیران قبیله بر آنان حکومت داشتند. در شهری که حضرت صالح(ع) در آن مبعوث شد، هفت طایفه زندگی میکردند که کارشان فساد در زمین بود و هیچ کار شایستهای انجام نمیدادند. در پایان، آنان در زمین طغیان کردند، به پرستش بتها روی آوردند و در سرکشی و نافرمانی از حد گذشتند.
مکان زندگی ثمود
در متون تاریخی آمده است که سرزمین قوم ثمود در منطقهای به نام «حِجر» واقع شده بود. این ناحیه در کنار دریای سرخ، نزدیک به وادیالقری و در مسیر راه اصلی حجاز به شام قرار داشت. بر اساس یک روایت، هنگامی که پیامبر(ص) و یارانشان در سفر از مدینه به تبوک از این منطقه میگذشتند، ایشان از این ترسیدند که مبادا همراهانش به همان بلایی دچار شوند که قوم ثمود گرفتار آن شدند. به همین دلیل دستور دادند کسی از آب آنجا ننوشد و با چشمانی اشکآلود از آن محل عبور کردند. جوادعلی، مورخ، نیز جایگاه این قوم را در مناطق مرتفع حجاز و اردن کنونی معرفی کرده است. البته در قرآن، مکان دقیق زندگی قوم ثمود مشخص نشده است.
معجزه حضرت صالح و عذاب قوم ثمود
حضرت صالح سالهای بسیار، قوم ثمود را به پرستش خدای یکتا دعوت کرد. اما آنها با упряمی و سرسختی، دعوت او را نپذیرفتند و به جای گوش دادن، به او تهمتهای ناروا زدند و در برابر پیامش ایستادگی کردند. آنها گفتند: «آیا باید انسانی مانند خودمان را پیروی کنیم؟ اگر این کار را بکنیم، قطعاً در گمراهی و دیوانگی افتادهایم! آیا فقط بر او وحی نازل شده است؟ نه، او آدم دروغگویی است که دنبال هوسهای خودش است.»
صالح با دلسوزی بسیار به هشدار دادن ادامه داد و از عذاب سخت الهی به آنان خبر داد. از آنها خواست قبل از فرارسیدن روز عذاب، به خدا ایمان بیاورند و از غفلت و سرکشی دست بردارند؛ چرا که ریشه گمراهی، غرور و خودبینی است.
اما سرکشی قوم ثمود به جایی رسید که وجود صالح و یارانش را نشانه بدشانسی خود دانستند و آنان را دروغگو خواندند. در حالی که باید حضور آن پیامبر را برکت و راه نجات میدیدند، آن را مایه بدبختی خود پنداشتند.
صالح به آنان فرمود: «طائِرُکُمْ عِنْدَ اللهِ بَلْ اَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ»؛ یعنی فال بد و سرنوشت شما نزد خدا ثبت است و این شما هستید که به خاطر کارهایتان گرفتار آزمایش و بلا شدهاید.
این رویدادها در حقیقت آزمایشی الهی بود تا افراد شایسته از خواب غفلت بیدار شوند، راه خود را اصلاح کنند و به سوی خداوند بازگردند.
درخواست معجزه از طرف قوم ثمود
قوم ثمود برای باور کردن ادعای پیامبری حضرت صالح (علیهالسلام)، از او نشانه و معجزه خواستند. در روایات آمده که آنها حتی نوع معجزه را خودشان مشخص کردند و درخواست کردند که از دل یک کوه بزرگ که آن را مقدس میدانستند و پرستش میکردند، یک شتر ماده شیرده بیرون بیاید.
خداوند خواسته آنها را برآورده کرد. سپس حضرت صالح به مردم هشدار داد که این شتر را آزاد بگذارند و به آن آسیبی نرسانند، وگرنه دچار عذاب الهی خواهند شد. از آیات قرآن فهمیده میشود که این شتر ویژگیهای خاص و معجزهآسایی داشت. یکی از این ویژگیهای عجیب، نحوه آب خوردنش بود که در قرآن به آن اشاره شده است.
حضرت صالح (علیهالسلام) یک برنامه منظم برای استفاده از آب بین مردم و شتر قرار داد: یک روز تمام آب برای استفاده مردم قوم ثمود بود و روز بعد فقط شتر میتوانست از آب بنوشد. او دوباره تأکید کرد که به این شتر آسیبی نزنند تا عذاب الهی شامل حالشان نشود.
بر اساس قرآن کریم، قوم ثمود پس از دعوت حضرت صالح، به دو گروه مخالف هم تقسیم شدند. این درگیریها آنقدر شدید شد که آنها به نه گروه مختلف تقسیم شدند و با نقشههای پلید، تصمیم به کارشکنی گرفتند. آنها به یکدیگر گفتند: بیایید با هم قسم بخوریم که شبانه به سراغ صالح (علیهالسّلام) و خانوادهاش برویم و همه آنها را بکشیم. بعد میتوانیم ادعا کنیم که از کشته شدن آنها بیخبریم و راست میگوییم.
طبق آیه ۷۵ سوره اعراف، آنها در واقع به سه دسته تقسیم شدند: بزرگان قوم که تکبر کردند، افراد ضعیفی که ایمان آوردند و افراد ضعیفی که کافر شدند.
قرآن کریم همچنین از نه گروه گناهکار در قوم ثمود نام میبرد که با هم پیمان بستند تا حضرت صالح (علیهالسلام) و خانوادهاش را در یک حمله شبانه به قتل برسانند و سپس قتل آنها را انکار کنند. اما آنها نمیدانستند که خداوند از نقشه پلیدشان باخبر است و آنها را نابود خواهد کرد. بر اساس برخی روایات، این نه نفر در غاری پنهان شدند و خداوند غار را بر سرشان ویران کرد و همه آنها هلاک شدند.
کشته شدن ناقةالله
با وجود تمام هشدارها و سفارشهای پیامبرشان، صالح (علیهالسلام)، برای محافظت از ناقه و آزار نرساندن به آن، قوم ثمود از دستور او سرپیچی کردند و در پایان، آن ناقه الهی را کشتند. اگرچه فقط یک نفر از قوم ثمود مباشرت در کشتن ناقه را انجام داد، اما قرآن کریم این عمل را به همه آنان نسبت داده است. زیرا تمام کسانی که کافر بودند، او را به انجام این کار تشویق و حمایت کردند.
عاقبت قوم ثمود
پس از آنکه قوم ثمود ناقه (ماده شتر) پی کردند و کشتند، حضرت صالح به آنها هشدار داد که فقط سه روز دیگر فرصت دارند و بعد از آن، زندگی دنیاییشان به پایان میرسد. بر اساس برخی روایات، در روز اول چهرههایشان زرد شد، در روز دوم سرخرنگ گشت و در روز سوم کاملاً سیاه شد. در نهایت، در همان روز سوم، عذاب الهی بر آنها نازل شد و همه نابود گشتند؛ طوری که هیچکس از آنها باقی نماند. عذاب خدا چنان سخت و کشنده بود که همگی مانند گیاهان خشکیده، از بین رفتند. اما زمانی که عذاب فرود آمد، حضرت صالح و کسانی که به او ایمان آورده بودند، نجات یافتند.
1) سوره اعراف، آیه 74.
2) سوره شعراء، آیه 148.
3) سوره نمل، آیه 48.
پیشنهادی: تحقیق در مورد هدف زندگی از دیدگاه قرآن
منبع: ویکی فقه، حوزه