تحقیق در مورد غلامرضا تختی و وصیت نامه او

تحقیق در مورد غلامرضا تختی

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

غلامرضا تختی، یکی از بزرگ‌ترین قهرمانان ورزش ایران در رشته کشتی بود. او در تاریخ پنجم شهریور ماه سال ۱۳۰۹ در محله خانی‌آباد تهران به دنیا آمد.

تختی از کودکی به ورزش علاقه داشت و کار خود را با کشتی آغاز کرد. او به دلیل پشتکار و اراده قوی، به سرعت پیشرفت کرد و توانست در میدان‌های بین‌المللی بدرخشد. تختی علاوه بر کشتی آزاد، در کشتی فرنگی نیز مهارت داشت.

این قهرمان ملی در طول دوران ورزشی خود، مدال‌های بسیاری در مسابقات جهانی و المپیک کسب کرد و باعث افتخار ایران شد. مردم ایران او را نه فقط به خاندان قهرمانی‌هایش، بلکه به دلیل اخلاق نیک و دستگیری از نیازمندان نیز دوست داشتند.

غلامرضا تختی در سن ۳۷ سالگی و در تاریخ هفدهم دی ماه سال ۱۳۴۶ زندگی خود را از دست داد. او هرگز فراموش نشد و هنوز که هنوز است، به عنوان یک اسطوره راستین در دل مردم ایران زنده است.

تحقیق در مورد غلامرضا تختی

زندگینامه غلامرضا تختی

غلامرضا تختی که به او لقب جهان پهلوان داده‌اند، در پنجم شهریور ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد. در ادامه مروری بر زندگی این قهرمان خواهیم داشت. با ما همراه باشید.

تختی در محله‌ای در جنوب تهران متولد شد. او دو برادر و دو خواهر داشت که همگی از خودش بزرگ‌تر بودند. تحصیلات ابتدایی را در دبستان حکیم نظامی تهران به پایان برد و پس از اتمام کلاس اول دبیرستان در مدرسه منوچهری، ادامه تحصیل را رها کرد.

او همزمان با کار، به ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی روی آورد و زیر نظر پهلوان سید علی حق‌شناس، پهلوان مطرح ایران و تهران، تمرین می‌کرد. تختی در سال ۱۳۲۷ به سربازی رفت و در ۲۵ مهرماه همان سال، در اداره راه‌آهن مشغول به کار شد. او سابقه کار در شرکت نفت مسجد سلیمان را نیز در کارنامه خود دارد.

یکی از اتفاقات جالب زندگی تختی، پیشنهاد بازی در سینما بود. فردین که از دوستان نزدیک او محسوب می‌شد، تشویقش کرد تا وارد عرصه بازیگری شود. فردین به او گفت: «بلور بازی کرد، تو هم بیا و بازی کن.» حتی به تختی پیشنهاد شد تا در آگهی‌های تبلیغاتی نیز حاضر شود. مثلاً برای تبلیغ یک برند عسل از او دعوت کردند. اما تختی در پاسخ گفت: «من با خوردن عسل پهلوان نشدم! خاک و خُل خوردم و خوراکم نان و پنیر بود و با سختی‌ها ساختم و تمرین کردم تا به جایی رسیدم.»

دوران ورزشی غلامرضا تختی

غلامرضا تختی کار خود در کشتی باستانی را از سال ۱۳۲۴ در زورخانه پهلوان سید علی شروع کرد. پنج سال بعد، وقتی ۲۰ سال داشت، به باشگاه پولاد پیوست و زیر نظر حبیب‌الله بلور، کشتی آزاد را به شکل حرفه‌ای برای حضور در مسابقات قهرمانی آغاز کرد. در همان سال اول، توانست برای نخستین بار قهرمان ایران شود.

تختی از سال ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۸، در مسابقات کشوری هشت بار عنوان قهرمانی ایران را به دست آورد. در سال ۱۹۵۱، در رقابت‌های قهرمانی جهان در هلسینکی، در وزن ۷۹ کیلوگرم مدال نقره گرفت. او به همراه سه هم‌تیمی‌اش — محمود ملاقاسمی (نقره وزن ۵۲ کیلو)، محمدمهدی یعقوبی (برنز وزن ۵۷ کیلو) و عبدالله مجتبوی (برنز وزن ۷۳ کیلو) — جزو اولین افرادی بودند که برای ایران در میدان‌های بین‌المللی مدال آوردند.

او در المپیک بعدی، یعنی المپیک هلسینکی، بار دیگر در ۲۲ سالگی به مدال نقره دست یافت. چهار سال بعد، در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن، در وزن ۸۷ کیلوگرم عملکرد بهتری داشت و به همراه امام‌علی حبیبی، اولین مدال‌های طلای تاریخ ورزش ایران در بازی‌های المپیک را کسب کردند.

تختی در مسابقات جهانی سال‌های ۱۹۵۹ تهران، ۱۹۶۱ یوکوهاما و ۱۹۶۲ تولیدو نیز موفق شد دو مدال طلا و یک مدال نقره به دست آورد. در المپیک ۱۹۶۰ رم، با پنج برد فنی و یک شکست امتیازی مقابل عصمت آتلی از ترکیه، مدال نقره وزن ۸۷ کیلوگرم را از آن خود کرد.

او که کشتی را در وزن‌های میانی شروع کرده بود، با گذشت زمان و افزایش وزن، به دسته‌های سنگین‌تر رفت و از سال ۱۹۶۲ در دسته ۹۷ کیلوگرم کشتی گرفت. اما رقابت در این وزن برای او که دیگر تجربه و سن بیشتری داشت سخت بود و در المپیک ۱۹۶۴ توکیو، پس از شکست از احمد آئیک ترک و تساوی با سعید مصطفائف از بلغارستان، در جایگاه چهارم ایستاد.

رقبای سرسخت تختی در چهارده سال حضور پرافتخار جهانی او عبارت بودند از: وایکینگ پالم از سوئد، عادل آتان از ترکیه، بوریس کولایف از روسیه، پت بلر از آمریکا، دیتریش از آلمان، ویچزیستیوک از روسیه، عصمت آتلی از ترکیه، حسن کنگور از ترکیه، الکساندر مدوید از شوروی و احمد آئیک از ترکیه.

غلامرضا تختی علاوه بر این افتخارات، سه بار نیز قهرمان کشتی پهلوانی ایران شد و عنوان پهلوان اول کشور را کسب کرد.

رکوردهای غلامرضا تختی

غلامرضا تختی اولین کشتی‌گیر ایرانی بود که در سه وزن مختلف، مدال‌های جهانی و المپیک کسب کرد. او در وزن ۷۹ کیلوگرم در مسابقات جهانی ۱۹۵۱ و المپیک ۱۹۵۲، در وزن ۸۷ کیلوگرم در المپیک ۱۹۵۶، ۱۹۶۰ و همچنین در مسابقات جهانی تهران و یوکوهاما، و در نهایت در وزن ۹۷ کیلوگرم در مسابقات جهانی ۱۹۶۲ تولیدو موفق به دریافت مدال شد.

او همچنین نخستین ورزشکار ایرانی است که در سه دوره المپیک مدال گرفت؛ موفقیتی که پس از او فقط محمد نصیری و هادی ساعی تکرار کردند.

تختی با دریافت ۷ مدال در المپیک و مسابقات قهرمانی جهان، رکورددار کسب بیشترین مدال جهانی در تاریخ کشتی ایران است.

علاوه بر این، تختی اولین ورزشکار ایرانی بود که در چهار دوره المپیک شرکت کرد. پس از او، تنها امیررضا خادم (از المپیک ۱۹۸۸ سئول تا ۲۰۰۰ سیدنی) این رکورد را برابر کرده است.

فعالیت های سیاسی غلامرضا تختی

ناراحتی غلامرضا تختی از خاندان پهلوی، ریشه در دوران نوجوانی او داشت. پدرش صاحب یک یخچال طبیعی بود و درآمد خانواده از همین راه تأمین می‌شد. اما در جریان برنامه‌های رضاشاه برای ساخت خیابان‌های جدید، یخچال طبیعی آنها در مسیر طرح قرار گرفت و پدر تختی مجبور شد آن را با قیمت بسیار کمی به دولت بفروشد.
این اتفاق باعث ورشکستگی و آوارگی خانواده آنها شد، تا جایی که مجبور شدند دو شب را در کوچه سپری کنند. این رویداد تلخ، تأثیر عمیق و منفی بر تختی گذاشت و او هرگز نتوانست خاطره دردناک آن را از یاد ببرد. این موضوع زمانی غم‌انگیزتر شد که مدت کوتاهی پس از آن، پدرش در اثر اندوه و ناراحتی بیمار شد و از دنیا رفت.

غلامرضا تختی از سال ۱۳۳۰ به عرصه سیاست قدم گذاشت. در ابتدا به حزب زحمتکشان ملت ایران به رهبری خلیل ملکی و مظفر بقائی پیوست. پس از جدا شدن ملکی و خنجی از بقائی، او به حزب نیروی سوم ملحق شد. زمانی که بین محمدعلی خنجی و خلیل ملکی اختلاف پیش آمد، تختی پس از شنیدن حرف‌های هر دو طرف، به همراه دیگر اعضای سازمان ورزشکاران به دکتر خنجی و دکتر حجازی پیوست. پس از تشکیل حزب سوسیالیست، او به عنوان معاون دبیرکل حزب (دکتر خنجی) انتخاب شد. همچنین در سازمان ورزش حزب به همراه حسن خرمشاهی (مسئول سازمان ورزش حزب) فعالیت می‌کرد.

پس از کودتای ۲۸ مرداد، تختی علاوه بر فعالیت در حزب سوسیالیست، در کمیته ورزشکاران نهضت مقاومت ملی نیز حضور داشت. وقتی در سال ۱۳۳۹ جبهه ملی دوم تشکیل شد، او به این سازمان پیوست و از طرف کمیته ورزشکاران به کنگره راه یافت و سپس از سوی نمایندگان کنگره به شورای مرکزی جبهه ملی ایران انتخاب شد.

با توجه به علاقه و ارتباط مستمر تختی با جبهه ملی ایران، و همچنین به دلیل ریاست او بر سازمان ورزشکاران و عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی، او مهندس حسیبی را به عنوان سرپرست پسرش – بابک – انتخاب کرد. همچنین، در یکی از روزهایی که هواداران دکتر مصدق برای دیدار با او به احمدآباد رفتند، تختی در جلوی جمعیت حرکت می‌کرد و تصویر بزرگی از مصدق را در دست داشت.

فعالیت‌ها و ارتباطات غلامرضا تختی با جبهه ملی و عضویت در شورای مرکزی آن باعث شد که ساواک او را به عنوان یک فرد “ناراضی” شناسایی کند. به همین دلیل، بر اساس تصمیم سازمان امنیت، از تمرین‌های ورزشی او جلوگیری می‌شد و به هر روشی سعی می‌کردند مانع از حضور او در رویدادهای ورزشی بین‌المللی شوند؛ رویدادهایی که معمولاً با استقبال کنفدراسیون دانشجویان ایرانی روبرو می‌شد.

در سال ۱۳۴۲ و پس از دستگیری اعضای اصلی جبهه ملی ایران، تختی به هیئت اجرایی موقت جبهه ملی انتخاب شد. هنگامی که محمد مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ درگذشت، غلامرضا تختی به تهدیدهای مأموران امنیتی و نظامی مبنی بر عدم سفر به احمدآباد توجهی نکرد و به آنها گفت: «اگر می‌خواهید، مرا دستگیر کنید».

مرگ غلامرضا تختی

غلامرضا تختی در هفدهم دی‌ماه سال ۱۳۴۶، در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران از دنیا رفت. او فقط دو روز قبل از فوتش، در پانزدهم دی، وصیت‌نامه خود را در دفتر اسناد رسمی شماره ۲۰۲ به ثبت رسانده بود. در این وصیت، کاظم حسیبی را به عنوان سرپرست پسرش بابک — که در آن زمان تنها چهار ماه داشت — انتخاب کرده بود. در مورد دلیل مرگ او، نظرات مختلفی وجود دارد.

در اسفندماه سال ۱۳۹۷، بابک تختی — تنها فرزند غلامرضا تختی — تأیید کرد که پدرش کشته نشده، بلکه خودکشی کرده است. او همچنین ادعا کرد که بحث درباره کشته شدن تختی به عنوان شهید را جلال آل‌احمد آغاز کرده است. بابک تختی درباره مرگ پدرش و حواشی آن در روزهای اوج انقلاب ۵۷ گفته است: «تختی را کسی نکشت. به نظر من، او به هتل رفت به این امید که شاید کسی به دیدارش بیاید و او را نجات دهد. در غیر این صورت می‌توانست به باغ شخصی خود برود. او با آگاهی کامل این تصمیم را گرفت. البته او نمی‌توانست پیش‌بینی کند که یازده سال بعد انقلاب می‌شود و آقای ساعد — مدیر هتل — دچار مشکل خواهد شد. اگر این را می‌دانست، هرگز در هتل چنین کاری نمی‌کرد.»

وصیت نامه های غلامرضا تختی

از زنده‌یاد جهانپهلوان تختی، دو وصیت‌نامه برجای مانده است.

 ♦ متن وصیت‌نامه اول غلامرضا تختی

این متن وصیت‌نامه در روزنامه اطلاعات، صفحه چهار، شماره ۱۲۴۸۱، تاریخ نوزده دی ماه منتشر شد. در همان روز، تیتر اصلی روزنامه این خبر را اعلام کرده بود: «تختی دو ماه و نیم قبل تصمیم به خودکشی گرفت.»

بسم‌الله الرحمن‌الرحیم
سپاس خدای را که برانگیخت بندگانش بر وصیت و درود بر پیغمبر و آل او(ص). خدای در قرآن کریم فرموده هر شخصی که شربت ناگوار مرگ را می‌چشد باید برای سفر دور و دراز تهیه توشه کند.

بنابراین، غلامرضا تختی، پسر رجب، دارنده شناسنامه شماره ۵۰۰ از بخش ۵ تهران، در حالی که از سلامت جسم و هوش کامل برخوردار است، با ایمان به یگانگی خدا، برادر خود، آقای محمد مهدی تختی، را به عنوان وصی شرعی و نماینده قانونی خود انتخاب می‌کند. از او می‌خواهد که یک‌سوم از دارایی‌اش را برای هزینه‌های کفن، دفن و مراسم چهلم استفاده کند. سپس باقیمانده این یک‌سوم را بین دو خواهر و یک برادرش تقسیم نماید. همچنین دو سوم دیگر اموالش را مطابق قانون، میان تمام ورثه تقسیم کند.

 ♦ متن وصیت‌نامه دوم غلامرضا تختی

او با تلفن داخلی هتل تماس می‌گیرد و از مسئول شیفت درخواست می‌کند برای اتاق ۲۳ یک قلم و کاغذ بیاورند. سپس در بعدازظهر روز شانزدهم دی، روی کاغذی که نشان هتل روی آن است، وصیت‌نامه دوم خود را این‌طور می‌نویسد:

«خانه‌ای که در شمیران دارم به دو خواهرم می‌دهم. تا زمانی که زنده هستند، می‌توانند در آن زندگی کنند. اگر پسرم (بابک) زنده بود، بعد از فوت خواهرانم، خانه به بابکم برسد.
مدال‌هایم، اگر بابک بزرگ شده بود، مال خودش بود؛ اما چون الآن فقط چهار ماه دارد، به نام فرزند عزیزم ثبت کنید و به موزه حضرت رضا(ع) بدهید.
دیگر حرفی ندارم. لیست بدهی‌هایم به این شرح است:

به بانک‌ها – این مبالغ به عنوان وثیقه (رهن) است.

به افراد:
شرکت مریخ: ۵۰٬۰۰۰ ریال
نیکو سلیمی: ۴۰٬۰۰۰ ریال
امیر خان: ۲٬۰۰۰ ریال
پرویز خان بیضایی: ۲٬۰۰۰ ریال
روح‌الله سلیمی: ۵٬۰۰۰ ریال
حاج حسین خاله: ۵٬۰۰۰ ریال
از خسرو ضابطی: ۲۰٬۰۰۰ ریال طلب دارم.

غلامرضا تختی
۱۶/۱۰/۴۶

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *