تحقیق در مورد زندگی میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی + خدمات ایشان

زندگینامه قائم مقام فراهانی

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

میرزا ابوالقاسم فراهانی، که به قائم‌مقام شناخته می‌شود، یکی از شخصیت‌های برجسته و تاثیرگذار تاریخ ایران در دوره قاجار بود. او در خانواده‌ای اهل دانش و سیاست به دنیا آمد و از جوانی در کنار پدرش، میرزا عیسی، که خود صدراعظم بود، فنون کشورداری و دیپلماسی را آموخت.

قائم‌مقام فردی باهوش، بااستعداد و وطن‌دوست بود. او در نویسندگی و نگارش متون ادبی و سیاسی مهارت بسیاری داشت و سبک نگارش او، معروف به “سبک قائم‌مقامی”، ترکیبی زیبا و روان از سادگی و استحکام بود. در دوران خدمتش، مناصب مهمی را عهده‌دار شد و در نهایت به مقام صدراعظمی ایران رسید.

او در دوران صدارت خود، اصلاحات زیادی را برای تقویت کشور و مقابله با دخالت‌های خارجیان آغاز کرد. اما متاسفانه، قدرت و نفوذ او باعث حسادت و ترس در اطرافیان شاه، به ویژه محمدشاه قاجار، شد. در نهایت، به دستور شاه، او را در باغ نگارستان تهران به شهادت رساندند.

شهادت قائم‌مقام فراهانی، پایان زندگی مردی بود که برای استقلال و پیشرفت ایران تلاش بسیاری کرد و نام او به عنوان سیاستمداری لایق و نویسنده‌ای چیره‌دست برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد.

زندگینامه قائم مقام فراهانی

زندگینامه قائم مقام فراهانی

میرزا ابوالقاسم فراهانی، که به قائم‌مقام فراهانی معروف است، در سال ۱۱۵۸ خورشیدی در منطقه مهرآباد فراهان (اراک امروزی) به دنیا آمد. او از چهره‌های سرشناس تاریخ ایران بود و در دوران فتحعلی‌شاه و محمدشاه، نقش مهمی در حکومت داشت. در ادامه، مروری بر زندگی او خواهیم داشت.

میرزا ابوالقاسم زیر نظر پدر دانشمندش پرورش یافت و دانش‌های رایج زمان خود را فراگرفت. در جوانی وارد خدمات دولتی شد و سال‌ها در تهران، وظایف پدرش را بر عهده گرفت.

سپس به تبریز نزد پدرش — که وزیر آذربایجان بود — رفت و مدتی در دفتر عباس‌میرزا، ولیعهد، به کار نویسندگی مشغول شد. در سفرهای جنگی نیز او را همراهی کرد. پس از آنکه پدرش از کار کناره‌گیری کرد، مسئولیت پیشکاری شاهزاده به میرزا ابوالقاسم سپرده شد. او راه پدرش، میرزا بزرگ، را ادامه داد و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی، سپاه ایران را سازماندهی کرد. وی در بسیاری از جنگ‌های ایران و روسیه نیز حضور داشت.

پدر میرزا ابوالقاسم ابتدا وزیر عباس‌میرزا بود، اما در سال ۱۲۲۴ هجری قمری این سمت را به پسرش میرزا حسن سپرد. پس از درگذشت میرزا حسن در سال ۱۱۲۶ قمری، قائم‌مقام بزرگ، پسر دیگرش میرزا ابوالقاسم — که در تهران جانشین او بود و امور نیابت سلطنت و پیشکاری آذربایجان را انجام می‌داد — را به تبریز فراخواند و او را به وزارت نایب‌السلطنه منصوب کرد. میرزا ابوالقاسم پس از مرگ پدر، وزیر مخصوص عباس‌میرزا شد و در سال ۱۲۳۸ قمری، لقب قائم‌مقام گرفت.

او تا دو سال پس از فوت پدر، با dedication در خدمت عباس‌میرزا فعالیت کرد و با درایت و کاردانی، وظایف خود را به خوبی انجام می‌داد. اما دشمنانش — به ویژه انگلیسی‌ها — دست از توطئه برنداشتند و با نقشه‌های سیاسی، او را از عباس‌میرزا جدا کردند و به تهران فرستادند. این دوری دو سال طول کشید.

در این مدت، قائم‌مقام فرصت یافت تا به کارهای ادبی نیز بپردازد. تا اینکه در سال ۱۲۴۱ قمری، هنگامی که او در مشهد بود، فتحعلی‌شاه به دلیل وخامت اوضاع آذربایجان، فرخ‌خان کاشی، پیشخدمت مخصوص خود، را برای عذرخواهی و درخواست بازگشت قائم‌مقام به مشهد فرستاد. او دوباره به تهران دعوت شد و با حفظ سمت‌های پیشین، راهی آذربایجان گردید. این دوره همزمان با تحریکات انگلیسی‌ها و همدستانشان برای آغاز دور تازه‌ای از جنگ‌های ایران و روسیه بود؛ جنگی که قائم‌مقام و عباس‌میرزا با شروع آن مخالف بودند.

ویژگی‌های فردی قائم مقام فراهانی

◊ سیاست

قائم‌مقام فردی بسیار باهوش، صاحب فکر و اراده‌ای محکم بود. در واقع، او یک دیپلمات واقعی و تمام‌عیار ایرانی به شمار می‌رفت. او به دلیل دانش و تجربه فراوانی که داشت، به خوبی با شرایط سیاسی کشورهای همسایه ایران آشنایی داشت و نفوذش در شاه جوان ایران، مانند تسلط کاردینال مازارن بر لویی چهاردهم بود. با این وجود، غیرممکن بود که هیچ امتیاز زیان‌باری برای کشور از او گرفته شود.

انگلیسی‌ها مطمئن بودند که تا زمانی که او در قدرت است، نمی‌توان در امور داخلی ایران نفوذ کرد. جهان‌گردان و نویسندگان انگلیسی آن دوره، مانند کونولی، دکتر وولف و فریزر، که از ایران دیدن می‌کردند، اگرچه از او تعریف می‌کردند، اما همزمان او را به دوستی با روس‌ها متهم می‌نمودند. آنان می‌گفتند او عباس میرزا، نایب‌السلطنه، را تشویق می‌کند تا از توصیه‌های دوستان انگلیسی سرپیچی کند و برای تصرف هرات نقشه بکشد. این نویسندگان، کینه و بدگمانی شدید خود را نسبت به این مرد بزرگ که در آن زمان تنها کسی بود که می‌توانست ایران را به خوبی اداره کند، پنهان نمی‌کردند. او نمونه کامل یک فرد با درایت و هوشیاری بود که این ویژگی‌ها در او با میهن‌پرستی و دلسوزی برای مردم آمیخته شده بود.

◊ ادبیات

قائم‌مقام سبک نوشتاری فارسی را که در آن زمان پر از زیاده‌گویی، چاپلوسی و جمله‌بندی‌های سنگین و نامفهوم عربی بود و هر روز در نامه‌های رسمی و اداری وضعش بدتر می‌شد، به نثری ساده و روان تغییر داد. پس از او، بسیاری از دبیران و منشیان دوره قاجار از شیوه او پیروی کردند و به سبک قائم‌مقام نوشتند. او در سرودن شعر نیز توانایی زیادی داشت، اما اثر ماندگارش، نامه‌ها و نوشته‌های ادبی اوست.

مجموعه نامه‌ها و نوشته‌های قائم‌مقام، که شامل چند رساله، نامه‌های خصوصی، پیمان‌نامه‌ها و وقف‌نامه‌هاست، با مقدمه‌ای از محمود خان ملک‌الشعرا، به کوشش فرهاد میرزا در سال ۱۲۴۲ قمری در تهران چاپ شده است.

این شعر را به قائم‌مقام نسبت داده‌اند و مربوط به روزهایی است که از مقام صدارت عزل شده بود:

روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد
چرخ بازیگر از این بازیچه‌ها بسیار دارد
مهر اگر آرد بسی بیجا و بی‌هنگام آرد
قهر اگر آرد بسی ناساز و ناهنجار دارد
لشکری را گه به کام گرگ مردم خوار خواهد
کشوری را گه به دست مرد مردمدار دارد

◊ خوشنویسی

قائم‌مقام فراهانی یکی از خوشنویسان مشهور و تأثیرگذار در تاریخ خط فارسی به شمار می‌رود. او در خط شکسته‌نستعلیق — که در زمان او مانند نوشتار فارسی پیچیده و نامرتب بود — تغییراتی ایجاد کرد و سبک جدیدی پدید آورد که بعدها بسیاری از آن پیروی کردند.

هرچند جایگاه هنری قائم‌مقام به پایه استادان بزرگ خوشنویسی نمی‌رسد، اما کار او از این جهت مهم است که اصول خط شکسته را به نستعلیق نزدیک کرد و با نوآوری‌هایی که انجام داد، خدمت بزرگی به خط و نگارش فارسی امروز کرد. در میان شاگردان و پیروانش، میرزا سلمان فراهانی، ملقب به بیان‌السلطنه، بیش از دیگران توانسته است شیوه قائم‌مقام را با مهارت و استادی بنویسد.

خدمات قائم مقام فراهانی

° تربیت امیرکبیر

میرزاتقی‌خان امیرکبیر از همان سال‌های کودکی، هنگامی که میرزاعیسی قائم‌مقام فراهانی زنده بود، با خانواده او رفت‌وآمد داشت. پس از مرگ میرزابزرگ، نزد پسرش میرزاابوالقاسم دانش آموخت و از گنجینه‌ی فکر و علم بی‌کران او بهره برد و در زمینه دانش به جایگاه بلندی رسید.
آموزش و پرورش امیرکبیر، همراه با درس‌هایی که از میرزا ابوالقاسم و پدرش فراگرفت و همچنین استعداد چشمگیر و عمق نگاه میرزاتقی‌خان، باعث شد تا رده‌های پیشرفت را پشت‌سرهم طی کند.
قائم‌مجم در این باره می‌گوید:
«حقیقت این است که من به کربلایی قربان حسد بردم و بر پسرش می‌ترسم… این پسر خیلی ترقیّات دارد و قوانین بزرگ به روزگار می‌گذراند».

° رسیدگی به وضع امور مالی

نظم بخشیدن به وضعیت خزانه کشور و سیستم دریافت و پرداخت‌های دولت، کار مهم و ارزشمندی بود که قائم‌مقام برای رسیدن به این هدف تلاش زیادی کرد. او برای جلوگیری از زیاده‌روی‌ها و کوتاهی‌های مسئولان و همچنین برای تقویت توان مالی دولت، اقدامات لازم را انجام داد و تنظیم یک قانون مناسب را در اولویت برنامه‌های خود قرار داد. او با دقت و بدون کوتاهی، مانع پرداخت حقوق‌های بسیار بالا به شاه و اطرافیانش شد.

اجرای این تصمیم قائم‌مقام کار آسانی نبود. شاهزادگان و افرادی که سال‌ها در رفاه و نعمت بی‌حساب زندگی کرده بودند و هیچ محدودیتی برای هزینه‌کردهای غیرضروری خود نداشتند، حالا ناگزیر شده بودند خواسته‌های خود را تعدیل کنند.

جدیت و پشتکار میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام در انجام این کار و تغییر ساختار اقتصادی و مالی ایران، باعث نگرانی و آشفتگی درباریان شد و آرامش را از آنان گرفت. آنان با اعتراض به شاه، قائم‌مقام را دشمن خود دانستند و به این ترتیب، او به خاطر این اقدامش، مخالفان زیادی را در برابر خود دید.

کاهش خواسته‌های روس‌ها در معاهده ترکمان‌چای
قائم‌مقام پس از آگاهی از شرایط این معاهده و درخواست‌های زیاد روس‌ها، گفت‌وگوهای زیادی با آنان و مسئولان ایرانی انجام داد. علاوه بر این، چون خود در مذاکرات ترکمان‌چای حضور داشت، از پذیرش خواسته‌های روس‌ها خودداری کرد و به دلیل پافشاری او بود که آن‌ها بخشی از سرزمین‌های اشغالی ایران را تخلیه کردند.

° توجه به فرهنگ و ادب

قائم‌مقام در زمینه فرهنگ نیز کارهای مهم و اثرگذاری انجام داد. او روند رو به افول فرهنگ ایران را که تقریباً از زمان صفویه شروع شده بود، در دوره خود سامان داد و از به کار بردن واژه‌ها و عبارت‌های نامأنوس و غیرمتداول کم کرد. دلیل این کار آن بود که نوشته‌های سنگین و پیچیده برخی از کتاب‌های قدیمی، جذابیتی برای مردم نداشت و دانشمندان و اهل علم نیز از آن‌ها خوششان نمی‌آمد.

از دیگر کارهای او:
• مقابله با فساد و رشوه‌خواری
• تلاش برای کم کردن نفوذ روسیه و انگلیس در ایران
• بهبود وضعیت اقتصادی کشور نسبت به دوران پیش از خود
• طرح‌ریزی برای پیروزی ایران در جنگ با عثمانی
• همکاری با عباس‌میرزا و تشویق او برای فرستادن دانشجو به خارج از کشور

قتل قائم مقام فراهانی

در بعدازظهر روز بیست و چهارم ماه صفر، سال ۱۲۵۱ هجری قمری، همزمان با غروب آفتاب، یکی از خدمتکاران محمد شاه نزد قائم‌مقام آمد و او را به حضور شاه فراخواند. وقتی قائم‌مقام به کاخ نگارستان رسید، مدت‌ها منتظر ماند، اما شاه او را به حضور نپذیرفت. هنگامی که خواست از کاخ بازگردد، مانع او شدند و اجازه خروج ندادند. به دستور شاه، او را در زیرزمین همان کاخ زندانی کردند و حدود پنج یا شش روز در حبس ماند. در این مدت، او بر دیوار اتاق با ناخنش این بیت را نوشت:

> روزگار است آنکه گه عزت دهد گه خوار دارد
> چرخ بازیگر از این بازیچه‌ها بسیار دارد.

سرانجام، در شب آخر ماه صفر، او را خفه کردند و پیکرش را به حرم حضرت عبدالعظیم بردند و بدون آن که غسل داده شود، به خاک سپردند. پس از آن، به فرمان شاه، فرزندان، نزدیکان و طرفدارانش نیز دستگیر شدند. برخی از آنان کشته شدند و برخی دیگر به اماکن مقدس پناه بردند. همچنین اموال و دارایی‌های آنان نیز توقیف شد.

علل برکناری و قتل قائم مقام فراهانی

اگرچه قائم‌مقام با صداقت کامل در خدمت محمدشاه قاجار بود و وظایفش را به خوبی انجام می‌داد، اما این پادشاه ضعیف‌الاراده، ارزش این وزیر دانا و دانشمند را ندانست و در نهایت دستور قتل او را صادر کرد. دلایل برکناری و کشته شدن قائم‌مقام را می‌توان در چند مورد خلاصه کرد:

**دلیل اول**
پس از آنکه قائم‌مقام، خطرات ناشی از مدعیان سلطنت را از بین برد، تلاش کرد تا وضعیت کشور را سروسامان دهد. او کارش را با اصلاح نظام مالی شروع کرد و در این راه، هیچ‌گونه ملاحظه‌ای در مورد کسی نداشت. این سخت‌گیری‌های او، مورد پسند شاه و درباریان قرار نگرفت.

**دلیل دوم**
از سوی دیگر، دشمنان داخلی و رقیبانش که چشم‌داشت رسیدن به مقام صدارت داشتند، علیه او توطئه کردند. یکی از این افراد حاجی میرزا آقاسی، معلم محمدشاه بود. جالب اینجاست که قائم‌مقام خودش باعث پیشرفت او شده بود، اما حاجی میرزا آقاسی کینه شدیدی نسبت به قائم‌مقام داشت و همیشه سعی می‌کرد محمدشاه را علیه او تحریک کند.

**دلیل سوم و چهارم**
علاوه بر این، اطرافیان شاه مرتباً به او القا می‌کردند که قائم‌مقام قصد دارد او را از سلطنت برکنار کند و شخص دیگری را جایگزین او نماید.
همچنین، مخالفت قائم‌مقام با سیاست‌های استعماری روسیه و انگلستان در ایران، از دیگر عواملی بود که به سقوط او انجامید.

بیشتر بخوانید: تحقیق مختصر درباره امیرکبیر

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *