تحقیق در مورد زندگی محمد جواد محبت + اشعار

زندگی محمد جواد محبت

پربازدیدترین این هفته:

دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

زندگی و کارهای محمد جواد محبت

در این نوشته می‌خواهیم با محمد جواد محبت و کارهای ارزشمند او بیشتر آشنا شویم.

محمد جواد محبت، فردی است که عمر خود را صرف خدمت به فرهنگ و ادب کرده است. او با تلاش بسیار، آثاری را پدید آورده که برای بسیاری از مردم مفید و الهام‌بخش بوده است.

کارهای او اغلب در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی است و سعی کرده در نوشته‌هایش مسائل مهم زندگی را به زبانی ساده و گویا بیان کند. این ویژگی باعث شده است تا مخاطبان زیادی، از جوان تا کهنسال، با آثار او ارتباط برقرار کنند.

از محمد جواد محبت می‌توان درس‌های زیادی آموخت؛ از جمله اهمیت دادن به دیگران، پشتکار در کارها و عشق به یادگیری. او نشان داده که با ایمان و تلاش می‌توان بر سختی‌ها غلبه کرد و به اهداف بزرگی دست یافت.

در پایان، یادآوری می‌شود که آشنایی با زندگی چنین افرادی می‌تواند برای همگان مفید باشد و راهنمای خوبی در مسیر زندگی باشد.

زندگی محمد جواد محبت

در این بخش با زندگی محمدجواد محبت، از کتاب فارسی کلاس پنجم دبستان آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید.

محمدجواد محبت دوران کودکی و تحصیلاتش را در شهر کرمانشاه سپری کرد و پس از آن به عنوان معلم در روستاهای اطراف قصر شیرین مشغول به کار شد. شعرهای او بین سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۴ در مجلاتی مانند توفیق، خوشه، روشنفکر، دریچه، تهران مصور و هفته‌نامه مشیر منتشر می‌شد. او از سال ۱۳۶۲ به گروه نویسندگان کتاب‌های درسی پیوست و نوشته‌هایش در کتاب‌های درسی پایه‌های دوم، سوم، چهارم و پنجم دبستان چاپ شده است.

محبت در زمینه‌ی بررسی شعر و نوشتن داستان نیز فعالیت دارد. او از ابتدای کارش تا امروز با گروه‌های ادبی مختلفی مانند کانون شاعران و نویسندگان امور تربیتی آموزش و پرورش کرمانشاه و انجمن‌های ادبی رشید یاسمی، شعر جوان و ادیبان ایران همکاری کرده است.

او یکی از چهار شاعری است که جایزه شعر فروغ را دریافت کرده‌اند. محمدجواد محبت از شاعران توانا، چهره‌های به‌یادماندنی و نام‌آشنا در کرمانشاه و ایران به شمار می‌رود. او دارای مدرک دیپلم از دانشسرای مقدماتی است و پس از پایان تحصیلات، به استخدام آموزش و پرورش درآمد.

تحقیق در مورد زندگی محمد جواد محبت

این شاعر توانا و نام‌آشنا از کرمانشاه، پایه‌گذار شعر ساده و گفتاری و از نخستین کسانی بود که در زمان حکومت پهلوی شعرهای اعتراضی می‌سرود. این هنرمند برجسته در مصاحبه‌ای با خبرنگار ایرنا گفت: «من نوشتن شعر را از سیزده سالگی شروع کردم. اولین شعرم در آن سن در صفحه اول روزنامه‌ای به نام „مشیر” در تهران چاپ شد.»
او افزود: «از سال 1345 به بعد، شعرهای جدی من که بیشتر درون‌مایه سیاسی داشتند، در مجلات و روزنامه‌هایی مانند خوشه، تهران مصور، روشنفکر و اطلاعات هفتگی منتشر می‌شدند. نمونه‌ای از این شعرها در کتاب „شب‌های شعر خوشه” وجود دارد که چاپ سوم آن در سال 1380 منتشر شده است.»
محمدجواد محبت تعریف کرد که در سال‌های 1350 و 1356 به خاطر سرودن و چاپ شعرهای سیاسی و انقلابی، دستگیر شد و مدتی را در زندان‌های ساواک در شهرهای قصرشیرین و مشهد گذراند.
سرودن بخشی از شعر بلند „فصلی از یادها” قبل از پیروزی انقلاب، باعث شد جایزه شعر فروغ را در سال 1352 دریافت کند. همچنین پس از انقلاب، در سال‌های 1360 و 1361، در میان گروهی از شاعران معروف و نوآور، برنده جایزه شعر جنگ شد.
در سال 1362 از او دعوت شد تا در سازمان برنامه‌ریزی و تألیف کتاب‌های درسی وزارت آموزش و پرورش مشغول به کار شود. از سال 1363 به بعد، شعرهایش با عنوان‌های „فصل‌ها”، „نماز”، „دو کاج” و „آشنای همیشه خوب” در کتاب‌های فارسی مقاطع دوم، سوم، چهارم و پنجم دبستان چاپ شد.
برخی از نوشته‌های منثور او هم که بدون نام منتشر شده، مانند داستان‌های „نوجوان بسیجی” و „مشکلی که آسان بود”، در کتاب‌های فارسی سوم و چهارم دبستان جای گرفت. از محمدجواد محبت در مجموع، چهارده کتاب شعر مستقل و هفت کتاب تألیفی به چاپ رسیده است.

آثار محمد جواد محبت

برخی از کتاب‌هایی که این نویسنده منتشر کرده، عبارت‌اند از:
◊ از خیمه‌های عاشورا
◊ آن سوی چهره زرد خورشید
◊ موج عطرهای بهشتی (سروده‌هایی برای مجمد)
◊ خانهٔ هل اتی (شعرهای علوی)
◊ آه… ای بانوی طوبی سایه آه… (فاطمیات)
◊ گریهٔ دل ناصبوران (شعرهای عاشورایی)
◊ گلوی سبز آواز (مجموعه شعرهایی برای حضرت امام (ره))
◊ خاطرات سبز (مجموعه شعر نوجوانان)
◊ از مرزهای فریاد (دفتر سروده‌های انقلابی)
◊ گزیده ادبیات معاصر (مجموعه شعر)
◊ قلب را فرصت حضور دهید (مجموعه شعر)
◊ آخرین کتابی که به زودی منتشر می‌شود، «اشک لطف می‌کند» نام دارد.
◊ رگبار کلمات
◊ کوچه باغ آسمان
◊ با بال این پرنده سفر کن

نمونه ای از اشعار محمد جواد محبت

مرا به یک نگاه کوتاه مهمان کن
گاهی با این آرامش شیرین، دلم را شاد کن
اگر چه در گناه غرقم، اما قلبم پاک است
مرا به خاطر این پاکی درون، مهمان کن
بی‌دعوت به حریم دل تو پا گذاشتم
مرا به خاطر این بی‌توجهی، مهمان کن
دوباره دست دعا، پناهگاه امنی شد
مرا به گوشه‌ای از این پناهگاه، مهمان کن
شنیده‌ام کسی رازش را به چاه گفت
مرا به جرعه‌ای از آن آب چاه، مهمان کن

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

در کنار سیم‌های تلگراف، بیرون از روستا
دو درخت کاج روییده بود
سال‌های طولانی، رهگذران
آن دو را مثل دو دوست، نگاه می‌کردند
یک روز پاییزی
در زیر باران شدید و وزش تندباد
یکی از کاج‌ها به لرزه افتاد
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت: ای دوست آشنا، مرا ببخش
در وضعیت من خوب دقت کن
ریشه‌هایم از خاک بیرون زده
چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه با تندی گفت:
من از تو که به مردم آزار می‌رسانی، بیزارم
دور شو، از سر من کنار برو
من چطور می‌توانم تو را تحمل کنم؟
سپس آن درخت بی‌پناه را تکان داد
همسایه بی‌رحم و سنگدلش
سیم‌ها پاره شد و کاج بر زمین افتاد
و شکل قامتش روی زمین نقش بست
مرکز ارتباطات آن روز دید
که انتقال پیام ممکن نیست
گروه بررسی به راه افتاد
تا ببیند مشکل کار کجاست
مسئولان سیم‌ها پس از تعمیر خط
راه تکرار حادثه را بستند
یعنی آن کاج سنگدل را هم
با تبر، تکه تکه کردند

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

در کنار خطوط سیم تلگراف، بیرون روستا دو درخت کاج رشد کردند
سال‌های بسیار، رهگذران آن دو را مانند دو دوست می‌دیدند
روزی از روزهای پاییز، زیر باران تند و ضربات باد
یکی از کاج‌ها لرزید، خم شد و بر دیگری افتاد
گفت: ای آشنا مرا ببخش، در حال من خوب تأمل کن
ریشه‌هایم از خاک بیرون زده، چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه با نرمی گفت: دوستی را فراموش نمی‌کنم
شاید این اتفاق هم روزی، ناگهان برای من بیفتد
مهر او به گوش باد رسید، باد آرام شد و ملایم گشت
کاج آسیب‌دیده ما هم، کم‌کم روی پا ایستاد و سالم شد
میوه‌های کاج‌ها می‌ریخت، دانه‌ها به آسانی ریشه می‌زدند
ابر باران آورد و چندی بعد، روستای ما نام “کاجستان” گرفت

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

باز هم فصل شکفتن، باز هم نور ماه
باز هم خاطره‌ای از تازگی و شادمانی
آسمان خیال پر از نشانه‌های شوق است
کوچه‌های نگاه پر از صدای تماشاست
یازده گذشت، امشب شب دوازدهم است
که عکس ماه می‌افتد در برکه و چاه
موهای شب از مهتاب سفید شد
پیک سحر رسید و صبح دمید
کجاست ماه کامل که مانند خورشید است
شادی‌بخش ناگهان جان آگاه
دل آیین جوانه زد، شاخه دین شکفت
بهار باور مردم، سفید، سرخ، سیاه
که آن نسل خوبان، عدالت‌گستر
به داد دل مردم عدالت‌خواه می‌رسد
بیا که دست امید است و دامن تو عزیز
بیا که منتظران چشم به راه تو هستند

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

با رنج آشکار، از ستم بی‌شمار
در خاطرۀ باغ، زخم تبر، مانده به یاد
هر شاخه‌ای که از تنه‌ای جدا شود
جوانه‌ای جدید از جایی دیگر می‌روید
در باغ اگر زخم تبر، خاری بیفتد
یا آسیبی که موریانه بزند، رخ دهد
ای نخل سایه‌گستر پُربار انقلاب
ای در برابر دشمن، یاور انقلاب
زخم تبر بر جان تو اگر چه ناعادلانه است
اما ترس ما بیشتر از موریانه‌هاست

شعری زیبا از محمد جواد محبت
زندگینامه محمد جواد محبت – آثار و اشعارش _ مدیر تولز

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *