فیثاغورث یکی از دانشمندان و اندیشمندان بزرگ دوران باستان بود که در زمینههای فلسفه و ریاضیات شهرت فراوانی دارد. او در جزیرهی ساموس، در یونان امروزی، به دنیا آمد و بعدها به جنوب ایتالیا سفر کرد و در آنجا مدرسهای فلسفی تأسیس نمود.
فیثاغورث و پیروانش به اعداد اهمیت ویژهای میدادند و عقیده داشتند که جهان بر پایهی نسبتهای عددی ساخته شده است. مشهورترین دستاورد او، قضیهای در هندسه است که به نام خودش شناخته میشود. این قاعده بیان میکند که در یک مثلث قائمالزاویه، مجذور وتر برابر است با مجموع مجذورهای دو ضلع دیگر.
او و شاگردانش به زندگی گروهی و رعایت اصول اخلاقی پایبند بودند و برای پاکی روح و دانشآموزی ارزش بسیاری قائل بودند. باور داشتند که روح انسان جاودانه است و پس از مرگ به کالبد دیگری منتقل میشود.
گرچه جزئیات زیادی از زندگی شخصی او در هالهای از افسانه قرار گرفته، اما تأثیر افکار و کشفیات او تا به امروز در علم و فلسفه باقی مانده است.

در میان همه اندیشمندان و دانشمندانی که در طول تاریخ زندگی کردهاند، نام “فیثاغورث” به عنوان یک ریاضیدان، فیلسوف و پیشوای مذهبی میدرخشد که با دیگران تفاوت چشمگیری داشت. او کسی بود که ریاضیات را با فلسفه، معنویت و موسیقی پیوند داد و با این کار، عقاید و روش ویژهای را در تاریخ علم پایهگذاری کرد. اگرچه گاهی مسیر درست و گاهی راه نادرست را پیمود، اما در هر دورهای شخصیتی بینظیر و متمایز باقی ماند.
زندگینامه فیثاغورث
فیثاغورث در سال ۵۳۲ قبل از میلاد در جزیرهای به نام ساموس به دنیا آمد. داستانهایی که یونانیان باستان درباره او نقل کردهاند، گاهی چنان اغراقآمیز است که پدرش را “آپولون خدا” مینامند، اما در حقیقت پدر او “منسارخوس” نام داشت. در آن زمان، فرمانروای ساموس، پولیکراس بود که فردی بسیار جنگجو و علاقهمند به درگیری بود. فیثاغورث که از جنگ و خشونت بیزار بود، برای ادامه تحصیل به مصر رفت؛ چرا که مصر در آن دوره با ساموس روابط دوستانه داشت. پس از سالها آموزش که پایههای موفقیت او را بنا نهاد، به شهری به نام کروتون در جنوب ایتالیا سفر کرد.
کروتون شهر آرام، زیبا و صلحطلبی بود و به همین دلیل فیثاغورث تصمیم گرفت در آنجا ساکن شود. این شهر در آن زمان در زمینه پزشکی پیشرفت چشمگیری داشت و پزشکان مشهوری در آن زندگی میکردند. معروفترین آنها “دموسدس” بود که پزشک مخصوص داریوش هخامنشی به شمار میرفت.
فیثاغورس در قامت فیلسوف
فیثاغورث جایگاه بلندی در دنیای فلسفه دارد، زیرا بنیانگذار اندیشههای عرفانی بود که باورهایی مانند تناسخ و پرهیز از خوردن برخی غذاها را در بر میگرفت. او گروهی را تشکیل داد که عقاید مقدس را به فرمانروایان زمان خود آموزش میداد؛ این عقاید گاهی بسیار ساده و گاهی هم کاملاً منطقی بودند.
مکتب فکری فیثاغورث در حقیقت نماد سنتی است که در برابر خواستههای نفسانی مقاومت میکند و این ریاضت و سختگیری را با جستوجوهای علمی پیوند میزند. او بر این باور بود که روح جاویدان است و پس از یک زندگی، دوباره در زندگی دیگری متولد میشود و هیچ چیز کاملاً تازه و نو نیست.
فیثاغورث میگوید: “زیباترین علم خالی از تعصب است”. از نگاه او، تفکر عمیق و مشتاقانه، سرچشمهی خرد و دانش ریاضی بود. در هر صورت، او یک ریاضیدان و فیلسوف و عارف کامل به شمار میرفت.
فیثاغورث به عنوان یک ریاضیدان
فیثاغورس معتقد بود که “همه چیز عدد است”.
اگر در هر رشته علمی مقداری احتمال اشتباه وجود داشته باشد، ریاضیات علمی است که با استدلالهای محکم ثابت میشود و کمترین میزان خطا را دارد. این دانش، بسیار دقیق و بیپایان است. گفته فیثاغورس زمانی برای همگان قابل درک و تردیدناپذیر شد که او نقش مهم اعداد را در هنر و موسیقی نشان داد و عبارتهایی مانند “معدل هارمونیک” و “تصاعد هارمونیک” را رواج داد.
قضیه فیثاغورث
مهمترین و شناختهشدهترین قاعدهای که فیثاغورث ثابت کرد، در هندسهی مسطحه است. این قاعده میگوید: در هر مثلث قائمالزاویه، اگر اندازهی دو ضلع کوچکتر را به توان دو برسانیم و آنها را با هم جمع کنیم، حاصل دقیقاً برابر است با مجذور اندازهی بلندترین ضلع (یعنی وتر).
فیثاغورث کسی بود که در یونان باستان، پایههای آمیختن ریاضیات و معنویت را بنا نهاد. او در شهر کروتون، یک انجمن علمی تشکیل داد و در آن به آموزش دانشآموزان مشتاق ریاضی مشغول شد. این انجمن در آن شهر نفوذ زیادی داشت، اما سرانجام به دلیل مخالفت مردم عادی، فیثاغورث مجبور شد کروتون را ترک کند و به شهری به نام متاپنتیون برود. او بقیهی عمر خود را در آنجا گذراند. فیثاغورث صاحب یک پسر و سه دختر بود و پس از ۷۵ سال زندگی پرافتخار، در سال ۴۹۵ پیش از میلاد چشم از جهان فروبست.